پرایس اکشن عرضه و تقاضا
فهرست مطالب

پرایس اکشن عرضه و تقاضا، یکی از استراتژی‌های محبوب و موثر در بازارهای مالی است که بر اساس اصول اقتصادی ساده و قدرتمند عرضه و تقاضا شکل‌گرفته است. این استراتژی، با ترکیب عناصری از تجزیه‌وتحلیل پشتیبانی و مقاومت با الگوهای قیمتی که نشان‌دهنده عدم وجود همبستگی بین خریداران و فروشندگان هستند، به وجود آمده است. این استراتژی به معامله‌گران این امکان را می‌دهد که نقاط ورود و خروج مطلوب را در بازار شناسایی کنند.

در این مقاله، ما به تعریف و شناسایی مناطق عرضه و تقاضا، اهمیت فریم‌های زمانی مختلف و استفاده از شاخص‌های مختلف برای تأیید سیگنال‌های خریدوفروش می‌پردازیم. اگر شما یک معامله‌گر مبتدی یا حرفه‌ای هستید، این مقاله سعی می‌کند مهارت‌های معاملاتی شما را افزایش داده و دانش شما را از پویایی بازار گسترش دهد. پس با ما همراه باشید تا قدرت عرضه و تقاضا را در استراتژی معاملاتی خود به‌کار بگیرید.

 قانون عرضه و تقاضا چیست؟

قانون عرضه و تقاضا، یک نظریه اقتصادی است که رابطه بین عرضه و تقاضا و قیمت را بررسی می‌کند. این نظریه می‌گوید که عرضه و تقاضا، دو عامل مهم در تعیین قیمت هر کالا یا خدمات هستند. عرضه، مقدار کالا یا خدماتی است که تولیدکنندگان آماده ارائه آن به بازار هستند. تقاضا، مقدار کالا یا خدماتی است که مشتریان مایل به خرید آن از بازار هستند. این نظریه می‌گوید وقتی عرضه بیشتر از تقاضا باشد، قیمت کاهش می‌یابد. این به این دلیل است که تولیدکنندگان برای فروش محصولات خود، مجبور می‌شوند قیمت را پایین بیاورند. وقتی تقاضا بیشتر از عرضه باشد، قیمت افزایش می‌یابد. این به این دلیل است که مشتریان برای تهیه محصولات موردنیاز خود، حاضر می‌شوند قیمت بالاتری را بپردازند. پرایس اکشن عرضه و تقاضا، یکی از اصول پایه‌ای اقتصاد است که در تحلیل بازارها و رفتار معامله‌گران کاربرد دارد.

پرایس اکشن در نواحی عرضه و تقاضا

نواحی عرضه و تقاضا، نقاط مهمی در بازارها هستند که در آن‌ها تغییرات قابل‌توجهی در قیمت ایجاد می‌شود. این تغییرات، ناشی از تغییر تعادل بین عرضه و تقاضا است که با ورود یا خروج بانک‌ها و سازمان‌های بزرگ به بازار رخ می‌دهد. این بانک‌ها و سازمان‌ها می‌توانند با خریدوفروش، حجم بالایی از ارزها، بازار را تحت‌تأثیر قرار دهند. این نواحی را می‌توان با استفاده از ابزار مستطیل در نمودار قیمت نشان داد.

نواحی عرضه و تقاضا، نقاط مهمی در بازارها هستند که در آن‌ها تغییرات قابل‌توجهی در قیمت ایجاد می‌شود.
نواحی عرضه و تقاضا، نقاط مهمی در بازارها هستند که در آن‌ها تغییرات قابل‌توجهی در قیمت ایجاد می‌شود.

یک ناحیه عرضه، ناحیه‌ای است که قیمت از آن خارج می‌شود و به سمت پایین حرکت می‌کند. این نشان می‌دهد عرضه بیشتر از تقاضا است و فشار فروش وجود دارد. یک ناحیه تقاضا، ناحیه‌ای است که قیمت از آن خارج شده و به سمت بالا حرکت می‌کند. این نشان می‌دهد تقاضا بیشتر از عرضه است و فشار خرید وجود دارد.

نقش عرضه و تقاضا در پرایس اکشن

بازارها در حال تغییروتحول هستند و عرضه و تقاضا نیز تحت‌تأثیر عوامل مختلفی قرار می‌گیرند. برخی از این عوامل، عبارت‌اند از: رویدادهای خبری، اعلانات اقتصادی، شرایط سیاسی و اجتماعی، روند کلی بازار و رفتار معامله‌گران. این عوامل می‌توانند باعث شوند تقاضا برای یک محصول یا ارز افزایش یا کاهش یابد و در نتیجه، تأثیری بر روی قیمت آن داشته باشند. این تغییرات در قیمت، در نمودارهای بازار به‌صورت خطوط و نقاط قابل‌مشاهده هستند. این خطوط و نقاط، نشان‌دهنده نواحی عرضه و تقاضا هستند که می‌توانند برای معامله‌گران فرصت‌های سودآوری ایجاد کنند.

عرضه و تقاضا چه رابطه‌ای با پرایس اکشن دارد؟

پرایس اکشن عرضه و تقاضا، یک فلسفه تحلیل بازار است که با بررسی تاریخچه تغییرات قیمت در بازه‌های زمانی مختلف، قصد دارد روند و رفتار بازار را پیش‌بینی کند. پرایس اکشن از عوامل مختلفی که بر قیمت تأثیر می‌گذارند، مانند الگوهای قیمت که نشان‌دهنده روحیه خریداران و فروشندگان هستند، حجم معاملات که نشان‌دهنده قدرت و اعتماد بازار است، نقاط مقاومت و حمایت که نشان‌دهنده سطوح کلیدی قیمت است و روند بازار که نشان‌دهنده جهت حرکت قیمت است، استفاده می‌کند.

پرایس اکشن عرضه و تقاضا، یک فلسفه تحلیل بازار است که با بررسی تاریخچه تغییرات قیمت در بازه‌های زمانی مختلف، قصد دارد روند و رفتار بازار را پیش‌بینی کند.
پرایس اکشن عرضه و تقاضا، یک فلسفه تحلیل بازار است که با بررسی تاریخچه تغییرات قیمت در بازه‌های زمانی مختلف، قصد دارد روند و رفتار بازار را پیش‌بینی کند.

 پرایس اکشن، بازتابی از تقاضا و عرضه در بازار است، زیرا قیمت نتیجه تعادل بین خریداران و فروشندگان است که بر اساس اطلاعات، احساسات و انتظارات خود عمل می‌کنند؛ بنابراین، می‌توان نتیجه گرفت قانون عرضه و تقاضا یکی از عوامل مؤثر بر پرایس اکشن است، زیرا تغییرات در عرضه و تقاضا باعث تغییرات در قیمت می‌شوند.

اگر عرضه یک کالا یا خدمات کمتر شود، درحالی‌که تقاضا همانند قبل باقی بماند، قیمت بالاتر می‌رود و پرایس اکشن، این افزایش قیمت را نمایش می‌دهد. اگر تقاضا یک کالا یا خدمات بیشتر شود درحالی‌که عرضه همانند قبل باقی بماند، قیمت نیز بالاتر می‌رود و پرایس اکشن این روند صعودی را نمایش می‌دهد. در مقابل، اگر عرضه یا تقاضا کمتر شود، قیمت پایین‌تر می‌رود و پرایس اکشن این روند نزولی را نمایش می‌دهد.

اهمیت فریم‌های زمانی مختلف در تجزیه‌وتحلیل نواحی عرضه و تقاضا

فریم‌های زمانی مختلف، ابزاری قدرتمند برای تجزیه‌وتحلیل نواحی عرضه و تقاضا هستند. با استفاده از فریم‌ها، معامله‌گران می‌توانند دید کلی‌تری از بازار داشته باشند و نواحی قوی‌تر عرضه و تقاضا را شناسایی کنند.

نواحی عرضه و تقاضا، نقاطی هستند که در آن‌ها تعادل بین عرضه و تقاضا تغییر می‌کند و باعث تغییرات قابل‌توجهی در قیمت می‌شود. این نواحی را می‌توان با استفاده از ابزار مستطیل در نمودار قیمت نشان داد. برای یافتن نواحی عرضه و تقاضا، معامله‌گران می‌توانند از بروکر اپوفایننس که این خدمات را ارائه می‌دهد، استفاده کنند.

با استفاده از فریم‌های زمانی مختلف، معامله‌گران می‌توانند دید کلی‌تری از بازار داشته باشند و نواحی قوی‌تر عرضه و تقاضا را شناسایی کنند.
با استفاده از فریم‌های زمانی مختلف، معامله‌گران می‌توانند دید کلی‌تری از بازار داشته باشند و نواحی قوی‌تر عرضه و تقاضا را شناسایی کنند.

فریم‌های زمانی بلند در پرایس اکشن عرضه و تقاضا

فریم‌های زمانی بلند، مانند روزانه، هفتگی و ماهانه، به معامله‌گران کمک می‌کنند تا روند کلی بازار را مشاهده کرده و نواحی عرضه و تقاضا را در سطح بالاتر تعیین کنند.

فریم‌های زمانی متوسط

فریم‌های زمانی متوسط، مانند چهارساعته، دوساعته و یک‌ساعته، به معامله‌گران کمک خواهند کرد تا نواحی عرضه و تقاضا را در سطح متوسط تعیین کرده و فرصت‌های معامله‌گری را پیدا کنند.

فریم‌های زمانی کوتاه

فریم‌های زمانی کوتاه، مانند پانزده‌دقیقه‌ای، پنج‌دقیقه‌ای و یک‌دقیقه‌ای، به معامله‌گران کمک خواهد کرد تا نواحی عرضه و تقاضا را در سطح پایین در نظر بگیرند و نقاط ورود و خروج را دقیق‌تر مشخص سازند.

با ترکیب فریم‌های زمانی مختلف، معامله‌گران می‌توانند نواحی پرایس اکشن عرضه و تقاضا را بادقت بیشتری به دست آورند و از تضاد بین فریم‌های زمانی جلوگیری کنند. برای مثال، اگر یک ناحیه عرضه در فریم زمانی روزانه با یک ناحیه تقاضا در فریم زمانی چهارساعته همپوشانی داشته باشد، معامله‌گران باید احتیاط کرده و منتظر شوند تا بازار راهنمایی کند که کدام ناحیه قوی‌تر است. به‌طورکلی، فریم‌های زمانی بلند، نواحی عرضه و تقاضا را قوی‌تر می‌کنند و فریم‌های زمانی کوتاه، نواحی عرضه و تقاضا را ضعیف‌تر می‌سازند. بنابراین، معامله‌گران باید به نواحی عرضه و تقاضا در فریم‌های زمانی بلند اولویت بیشتری بدهند.

 استفاده از اسیلاتورها و شاخص‌های حجم برای تأیید نواحی عرضه و تقاضا

برای تأیید نواحی عرضه و تقاضا، می‌توان از اسیلاتورها و شاخص‌های حجم استفاده کرد. اسیلاتورها نوعی از شاخص‌های تکنیکال هستند که نشان‌دهنده اضافه خرید یا اضافه فروش در بازار هستند. اسیلاتورها معمولاً در یک محدوده مشخص نوسان می‌کنند و وقتی به حد بالا یا پایین محدوده برسند، نشان‌دهنده احتمال تغییر روند بازار هستند.

برای تأیید پرایس اکشن عرضه و تقاضا، می‌توان از اسیلاتورها و شاخص‌های حجم استفاده کرد.
برای تأیید پرایس اکشن عرضه و تقاضا، می‌توان از اسیلاتورها و شاخص‌های حجم استفاده کرد.

شاخص‌های حجم، نوعی از شاخص‌های تکنیکال هستند که نشان‌دهنده فعالیت خریدوفروش در بازار هستند. حجم، نشان‌دهنده انرژی یا پشتیبانی بازار برای حرکت قیمت است. وقتی قیمت با حجم بالا حرکت کند، نشان‌دهنده قوت بازار است. وقتی قیمت با حجم پایین در حرکت باشد، نشان‌دهنده ضعف بازار است. برای استفاده از اسیلاتورها و شاخص‌های حجم برای تأیید پرایس اکشن عرضه و تقاضا، می‌توان از روش‌های زیر استفاده کرد:

  • ناحیه عرضه: وقتی قیمت به یک ناحیه عرضه برسد، انتظار می‌رود قیمت از آن ناحیه برگردد و روند نزولی شروع شود. برای تأیید این انتظار، می‌توان از اسیلاتورهایی مانند RSI یا Stochastic استفاده کرد. اگر این اسیلاتورها نشان‌دهنده اضافه خرید باشند، یعنی قیمت به حد بالای محدوده اسیلاتور رسیده است. در این صورت، احتمال برگشت قیمت از ناحیه عرضه بیشتر می‌شود.
  • ناحیه تقاضا: وقتی قیمت به یک ناحیه تقاضا برسد، انتظار می‌رود که قیمت از آن ناحیه برگردد و روند صعودی شروع شود. برای تأیید این انتظار، می‌توان از اسیلاتورهایی مانند RSI یا Stochastic استفاده کرد. اگر این اسیلاتورها نشان‌دهنده اضافه فروش باشند، یعنی قیمت به حد پایین محدوده اسیلاتور رسیده است و احتمال برگشت قیمت از ناحیه تقاضا بیشتر می‌شود.
  • نواحی قوی یا ضعیف: برای تأیید قوت یا ضعف بازار در نواحی عرضه و تقاضا، می‌توان از شاخص‌های حجمی مانندVolume Oscillator یا On Balance Volume استفاده کرد. این شاخص‌ها نشان‌دهنده تفاوت بین حجم مثبت و منفی در بازار هستند. حجم مثبت زمانی رخ می‌دهد که قیمت با افزایش حجم بالا برود. حجم منفی زمانی رخ می‌دهد که قیمت با افزایش حجم پایین بیاید. اگر شاخص‌های حجمی با قیمت هم‌راستا باشند، یعنی قیمت با حجم بالا حرکت کند، نشان‌دهنده قوت بازار است. اگر شاخص‌های حجمی با قیمت مخالف باشند، یعنی قیمت با حجم پایین حرکت کند، نشان‌دهنده ضعف بازار است.

خطرات مرتبط با معامله در اطراف نواحی عرضه و تقاضا

پرایس اکشن عرضه و تقاضا، مناطقی از نمودار قیمت هستند که قیمت در آن‌ها به‌صورت افقی یا تقریباً افقی متوقف می‌شود. این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که عرضه و تقاضا در بازار با هم موازنه شوند و قیمت در یک بازه مشخص نوسان پیدا کند. اما این تعادل معمولاً طولانی نمی‌شود و زمانی که یکی از طرفین عرضه یا تقاضا برتری یابد، قیمت از این نواحی خارج شده و حرکات قوی را شروع می‌کند.

پرایس اکشن عرضه و تقاضا، مناطقی از نمودار قیمت هستند که قیمت در آن‌ها به‌صورت افقی یا تقریباً افقی متوقف می‌شود.
پرایس اکشن عرضه و تقاضا، مناطقی از نمودار قیمت هستند که قیمت در آن‌ها به‌صورت افقی یا تقریباً افقی متوقف می‌شود.

این حرکات می‌توانند به‌صورت صعودی یا نزولی بوده و سودهای بزرگی را برای معامله‌گران به همراه داشته باشند؛ بنابراین شناسایی و ترسیم نواحی عرضه و تقاضا، می‌تواند یکی از مهارت‌های مهم برای معامله‌گران باشد. با استفاده از این نواحی، معامله‌گران می‌توانند نقاط ورود و خروج مناسب را برای معامله‌های خود برگزینند و ریسک و پاداش معامله‌های خود را مدیریت کنند. البته معامله در اطراف این نواحی، خطرات خاص خود را دارد و معامله‌گران باید بااحتیاط و استفاده از ابزارهای مختلف تحلیل فنی، از این استراتژی بهره ببرند. اما معامله در اطراف این نواحی، خطرات خاص خود را دارد. برخی از این خطرات، عبارت‌اند از:

عدم توجه به بافت بازار در پرایس اکشن عرضه و تقاضا

معامله‌گران باید در نظر داشته باشند نواحی عرضه و تقاضا، تنها یکی از عوامل تحلیل بازار هستند و نباید به‌تنهایی به آن‌ها اعتماد کنند. پرایس اکشن عرضه و تقاضا می‌تواند به معامله‌گران کمک کند فرصت‌های سودآور را در بازارها شناسایی کنند. اما این مفهوم به‌تنهایی کافی نیست و معامله‌گران نباید فقط به آن تکیه کنند؛ زیرا بازارها تحت‌تأثیر عوامل مختلفی هستند که می‌توانند رفتار قیمت‌ها را تغییر دهند. بنابراین، معامله‌گران باید به بافت بازار توجه کرده و عوامل دیگری را نیز در نظر بگیرند. بعضی از این عوامل، عبارت‌اند از:

  • روند کلی بازار: اینکه بازار در حال صعود یا نزول است و چه الگوهایی را دنبال می‌کند. معامله‌گران باید با روند بازار هم‌سو باشند و از مقابله با آن خودداری کنند.
  • سطوح حمایت و مقاومت: اینکه در چه قیمت‌هایی تقاضا و عرضه تغییر می‌کنند و چه نقاطی را می‌توان به‌عنوان ورود یا خروج مناسب در نظر گرفت. معامله‌گران باید از سطوح حمایت و مقاومت برای تعیین هدف و حد ضرر بهره ببرند.
  • الگوهای قیمتی: اینکه چه الگوهایی در نمودارهای قیمت ایجاد می‌شوند و چه پیام‌هایی را درباره روند بازار می‌دهند. معامله‌گران باید از الگوهای قیمت برای تشخیص تغییرات در روند و شناسایی فرصت‌های معاملاتی استفاده کنند.
  • شاخص‌های فنی: درک اینکه چه شاخص‌هایی برای اندازه‌گیری عملکرد بازار وجود دارند و چه سیگنال‌هایی را می‌فرستند. معامله‌گران باید از شاخص‌های فنی برای تأیید روند بازار و تعیین نقاط ورود و خروج مناسب استفاده کنند.
  • خبرهای اقتصادی: اینکه چه خبرهایی برای بازار مهم هستند و چه تأثیری بر روی قیمت‌ها دارند. معامله‌گران باید از خبرهای اقتصادی برای ارزیابی وضعیت بازار و پیش‌بینی حرکات قیمت استفاده کنند.

این عوامل می‌توانند با نواحی عرضه و تقاضا تعامل داشته باشند و آن‌ها را تقویت یا ضعیف کنند. اگر این عوامل با نواحی عرضه و تقاضا هم‌خوانی داشته باشند، معامله‌گران می‌توانند با اطمینان بیشتری به معامله بپردازند؛ اما اگر این عوامل با نواحی عرضه و تقاضا مغایرت داشته باشند، معامله‌گران باید احتیاط کرده و از معامله خودداری کنند؛ زیرا ممکن است قیمت‌ها به سمتی که نباید برود و معامله‌گران دچار ضرردهی شوند.

عدم تایید سیگنال‌ها در پرایس اکشن عرضه و تقاضا

معامله‌گرانی که از نواحی عرضه و تقاضا برای تشخیص فرصت‌های معاملاتی استفاده می‌کنند، باید توجه داشته باشند که فقط وقتی که قیمت به این نواحی رسیده باشد، به فکر ورود به معامله باشند. اما این کافی نیست. باید از سیگنال‌های تاییدی که نشان می‌دهند قیمت در حال انعکاس از ناحیه عرضه یا تقاضا است، استفاده کنند. این سیگنال‌ها می‌توانند از منابع مختلفی باشند. برای مثال، شمع‌های انعکاسی که الگوهایی مانند همر، شوتینگ استار، پین بار و غیره را تشکیل می‌دهند یا حجم معاملات که نشان می‌دهد چقدر عرضه یا تقاضا در بازار وجود دارد و یا شاخص‌های اسیلاتوری که نشان می‌دهند قیمت چقدر از حالت اضافه خرید یا اضافه فروش خارج شده است.

عدم تایید سیگنال‌ها، یکی از خطاهای رایج در معامله با نواحی عرضه و تقاضا است که باید از آن اجتناب کرد.
عدم تایید سیگنال‌ها، یکی از خطاهای رایج در معامله با نواحی عرضه و تقاضا است که باید از آن اجتناب کرد.

این سیگنال‌ها به معامله‌گران کمک می‌کنند با اطمینان بیشتری وارد معامله شوند و از ورود به معاملات ضعیف یا خطرناک جلوگیری کنند. اگر معامله‌گران بدون تایید سیگنال‌ها، فقط بر اساس نواحی عرضه و تقاضا تصمیم بگیرند، ممکن است با مشکلاتی مانند شکستن ناحیه عرضه یا تقاضا توسط قیمت، وجود نویز یا حرکات تصادفی در بازار، عدم هم‌خوانی با روند کلی بازار و غیره روبرو شوند.

این مشکلات می‌توانند باعث شوند معامله‌گران ضرر کنند یا فرصت‌های سودآور را از دست بدهند. بنابراین عدم تایید سیگنال‌ها، یکی از خطاهای رایج در معامله با نواحی عرضه و تقاضا است که باید از آن اجتناب کرد.

مدیریت نامناسب ریسک

معامله‌گران باید نقاط توقف ضرر و هدف سود را به‌گونه‌ای تعیین کنند که نسبت ریسک به ریوارد معامله مناسب باشد. این نسبت نشان می‌دهد معامله‌گر چقدر سود می‌تواند برای هر واحد ضرر که می‌پذیرد، کسب کند. معمولاً معامله‌گران باید از معاملاتی که نسبت پاداش به ریسک آن‌ها کمتر از یک‌به‌دو باشد، خودداری کنند؛ زیرا این معاملات به نفع معامله‌گر نیستند و ممکن است باعث شوند معامله‌گر در بلندمدت سرمایه خود را از دست بدهد.

معامله پرایس اکشن عرضه و تقاضا، یک استراتژی معاملاتی است که بر اساس تحلیل نواحی عرضه و تقاضا در نمودار قیمت اجرا می‌شود.
معامله پرایس اکشن عرضه و تقاضا، یک استراتژی معاملاتی است که بر اساس تحلیل نواحی عرضه و تقاضا در نمودار قیمت اجرا می‌شود.

مزایای معامله پرایس اکشن عرضه و تقاضا

معامله پرایس اکشن عرضه و تقاضا، یک استراتژی معاملاتی است که بر اساس تحلیل نواحی عرضه و تقاضا در نمودار قیمت اجرا می‌شود. این استراتژی مزایای زیادی دارد. برخی از این مزایا، عبارت‌اند از:

سادگی و راحتی

 با استفاده از روش‌های ساده و راحت، معامله‌گران می‌توانند به سودآوری برسند. بدون نیاز به شاخص‌های پیچیده یا الگوهای سخت، آن‌ها می‌توانند نواحی عرضه و تقاضا را شناسایی کرده و با تایید سیگنال‌های ورود و خروج، معامله‌های موفقی انجام دهند.

انعطاف‌پذیری و کارآمدی پرایس اکشن عرضه و تقاضا

 این استراتژی، یک روش انعطاف‌پذیر و کارآمد برای معامله‌گری است. با استفاده از این روش، معامله‌گران می‌توانند از فرصت‌هایی که حرکت قیمت در بازارهای مختلف ایجاد می‌کند، سود کنند. این روش محدودیتی در انتخاب بازار ندارد و می‌تواند برای بازارهای ارز، سهام، کالا، شاخص و هر بازار دیگری که دارای نوسانات قیمت باشد، کاربرد داشته باشد. علاوه‌بر این، معامله‌گران می‌توانند باتوجه‌به سبک و ترجیحات خود، از این روش در هر بازه زمانی که می‌خواهند، استفاده کنند. این روش به آن‌ها این امکان را می‌دهد که با تنظیم پارامترهای مناسب، بهینه‌سازی و تطبیق روش خود با شرایط بازار، معامله انجام دهند.

پرایس اکشن عرضه و تقاضا محدودیتی در انتخاب بازار ندارد و می‌تواند برای بازارهای ارز، سهام، کالا، شاخص و هر بازار دیگری که دارای نوسانات قیمت باشد، کاربرد داشته باشد.
پرایس اکشن عرضه و تقاضا محدودیتی در انتخاب بازار ندارد و می‌تواند برای بازارهای ارز، سهام، کالا، شاخص و هر بازار دیگری که دارای نوسانات قیمت باشد، کاربرد داشته باشد.

تطابق با قوانین اقتصادی

 معامله‌گرانی که از استراتژی پرایس اکشن عرضه و تقاضا استفاده می‌کنند، نه‌تنها می‌توانند نواحی عرضه و تقاضا را در نمودار قیمت بشناسند، بلکه می‌توانند باتوجه‌به قانون عرضه و تقاضا، روند بازار را نیز پیش‌بینی کنند. معامله‌گران با استفاده از این قانون، می‌توانند تغییرات قیمت را به‌عنوان نتیجه تعادل یا ناهماهنگی بین عرضه و تقاضا درک کنند. برای مثال، وقتی قیمت به ناحیه عرضه برسد، معامله‌گران می‌توانند انتظار داشته باشند که قیمت کاهش یابد، زیرا عرضه بیشتر از تقاضا است. یا وقتی قیمت به ناحیه تقاضا برسد، معامله‌گران می‌توانند انتظار داشته باشند که قیمت افزایش یابد، زیرا تقاضا بیشتر از عرضه است. این دانش به معامله‌گران کمک می‌کند که باتوجه‌به روند بازار، موقعیت‌های معاملاتی سودآور را پیدا کنند. بنابراین تطابق با قوانین اقتصادی، یکی از مزایای بزرگ در معامله پرایس اکشن عرضه و تقاضا است که معامله‌گران را قادر می‌سازد تا بازار را بهتر تحلیل کرده و از فرصت‌های موجود بهره ببرند.

تشخیص نقاط تغییر جهت قیمت

 معامله‌گرانی که از استراتژی پرایس اکشن عرضه و تقاضا استفاده می‌کنند، باید بتوانند نقاطی را در نمودار قیمت تشخیص دهند که قیمت احتمالاً از آن‌ها برگردد یا از آن‌ها شکسته شود. این نقاط معمولاً در نواحی عرضه و تقاضا قرار دارند و نشان‌دهنده تغییر در تعادل بین عرضه و تقاضا هستند. این نقاط می‌توانند مکان‌های مناسبی برای ورود یا خروج از معامله باشند، زیرا می‌توانند سیگنال‌های قوی برای تغییر جهت قیمت بدهند.

معامله‌گران با تشخیص این نقاط، می‌توانند مزیت‌های زیادی کسب کنند. برای مثال، می‌توانند ریسک کمتری را بپذیرند، زیرا نقاط توقف ضرر را در فاصله کمتری از نقاط ورود قرار می‌دهند. یا می‌توانند سود بیشتری را کسب کنند، زیرا نقاط هدف سود را در فاصله بیشتری از نقاط ورود قرار خواهند داد. یا می‌توانند از ورود به معاملات ضعیف یا خطرناک بپرهیزند، زیرا از ورود به معامله تا زمانی که سیگنال‌های تاییدی در این نقاط ظاهر شوند، خودداری می‌کنند. بنابراین، تشخیص نقاط تغییر جهت قیمت، یکی از مهارت‌های ضروری در معامله پرایس اکشن عرضه و تقاضا است که معامله‌گران باید آن را یاد بگیرند و تمرین کنند. این مهارت به معامله‌گران کمک می‌کند بازار را بهتر بخوانند و موقعیت‌های معاملاتی سودآور را برگزینند.

درک بهتر از بافت بازار

این استراتژی به معامله‌گران کمک می‌کند که بافت بازار را به‌طور عمیق‌تر و دقیق‌تر درک کنند. بافت بازار نشان‌دهنده این است که بازار در چه شرایطی قرار دارد و چه عواملی بر رفتار قیمت تأثیر می‌گذارند. این عوامل می‌توانند شامل سطوح حمایت و مقاومت که نشان‌دهنده نقاط تعادل و تغییر جهت بازار هستند، الگوهای قیمتی که نشان‌دهنده الگوهای تکرارشونده و پیش‌بینی‌پذیری قیمت هستند، حجم معاملات که نشان‌دهنده نیروی خریداران و فروشندگان است، خبرهای اقتصادی که نشان‌دهنده تغییرات در اقتصاد کلان و تقاضای بازار است و غیره باشند. این عوامل باعث می‌شوند نواحی عرضه و تقاضا که نشان‌دهنده نقاطی هستند که قیمت از آن‌ها پرش می‌کند یا به آن‌ها برمی‌گردد، شکل بگیرند.

بروکر اپوفایننس و پرایس اکشن عرضه و تقاضا

شما می‌توانید با استفاده از بروکر اپوفایننس و خدمات آن، در بازارهای مختلف معامله کنید و با تحلیل سطوح عرضه و تقاضا، فرصت‌های معاملاتی سودآور را بشناسید. بروکر اپوفایننس به شما این امکان را می‌دهد که با پلتفرم‌های متاتریدر ۴ و ۵ که از ابزارهای تحلیل تکنیکال پیشرفته‌ای برخوردار هستند، به معامله بپردازید. همچنین می‌توانید با استفاده از این پلتفرم‌ها، نمودارهای قیمت را مشاهده کرده و سطوح عرضه و تقاضا را بر روی آن‌ها رسم کنید.

منبع +++++++

چگونه نواحی عرضه و تقاضا را شناسایی و رسم کنید؟

برای شناسایی و رسم نواحی عرضه و تقاضا، باید به‌دنبال نواحی قیمتی باشید که باعث ایجاد حرکات قوی قیمت شده‌اند. این نواحی نشان‌دهنده تغییر تعادل بین عرضه و تقاضا هستند. برای رسم نواحی عرضه و تقاضا، باید حد بالا و حد پایین ناحیه را با خطوط افقی مشخص کنید. ناحیه عرضه بالاتر از نقطه شروع حرکت نزولی و ناحیه تقاضا پایین‌تر از نقطه شروع حرکت صعودی قرار می‌گیرند.

چگونه با استفاده از نواحی عرضه و تقاضا معامله کنید؟

دو روش اصلی برای معامله با استفاده از نواحی عرضه و تقاضا وجود دارد: معامله با روند و معامله با اسپایک. در معامله با روند، معامله‌گران سعی می‌کنند در جهت روند فعلی قیمت وارد شوند و از نواحی عرضه و تقاضا به‌عنوان نقاط تایید یا رد روند بهره ببرند. در معامله با اسپایک، معامله‌گران سعی می‌کنند از نواحی عرضه و تقاضا به‌عنوان نقاط ورود و خروج استفاده کنند و از تغییر جهت قیمت سود ببرند.

چه عواملی باعث می‌شوند نواحی عرضه و تقاضا شکسته شوند؟

نواحی عرضه و تقاضا ممکن است به‌دلیل تغییرات در عرضه و تقاضای بازار شکسته شوند. این تغییرات ممکن است ناشی از رویدادهای اقتصادی، خبری، سیاسی، فنی یا روان‌شناختی باشند. هر چه ناحیه عرضه و تقاضا قوی‌تر باشد، احتمال شکستن آن کم‌تر است. برخی از عواملی که می‌توانند نشان‌دهنده قدرت یا ضعف نواحی عرضه و تقاضا باشند عبارت‌اند از: تعداد دفعاتی که ناحیه تست شده است، میزان حجم معاملاتی که در ناحیه رخ‌داده است، مدت زمانی که ناحیه ایجاد شده است و فاصله ناحیه تا قیمت فعلی.

دوست داشتید؟ با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *