مهتاب صفری نویسندهای برجسته و تحلیلگر مالی است که با 3 سال سابقه و تجربه به عنوان نویسنده متخصص در حوزههای اقتصادی، بازارهای مالی، ترید و نوآوریهای تکنولوژیک است. او با علاقه به مفاهیم مرتبط با بازارهای مالی و ترید توانسته است با سادهسازی اطلاعات تخصصی، مفاهیم بهروز و کاربردی را به زبانی ساده و قابلفهم برای مخاطبان ارائه دهد و به نحوی محتوای آموزشی و مقالات تخصصی برای اوپوفایننس تولید میکند که به معاملهگران کمک میکند تصمیمات هوشمندانهتری بگیرند و در بازارهای مالی و دنیای معاملات عملکرد بهتری داشته باشند و موفقتر عمل کنند. مقالات مهتاب، با تکیه بر دانش عملی و تخصصی او، در قالب محتوایی جذاب و کاربردی به مخاطبان اپوفاینس ارائه می شود تا آنها بتوانند بهراحتی از دانش تخصصی او در تصمیمگیریهای مالی خود بهرهمند شوند
شاخص قیمت تولیدکننده یا PPI، روشی برای اندازهگیری میزان تغییر قیمت کالاها و خدماتی است که توسط شرکتها در طول زمان به فروش میرسد. این مانند یک کارنامه است که به شما میگوید وضعیت اقتصاد از دیدگاه تولیدکنندگان یا افرادی که کالاها را میسازند و میفروشند، چگونه است. معاملهگران فارکس میتوانند از دادههای PPI برای پیشبینی روندهای تورم آتی و اقدامات بانک مرکزی استفاده کنند و استراتژیهای معاملاتی خود را بر این اساس تنظیم کنند. در این مقاله قصد داریم تا شاخص بهای تولیدکننده را از دیدگاه یک معاملهگر فارکس بررسی کنیم.
شاخص قیمت تولیدکننده چیست و در کجای فرایند تولید محصول قرار میگیرد؟
PPI در مرحله ورودی فرآیند تولید قرار میگیرد، زیرا منعکسکننده قیمت مواد خام، نیروی کار، سرمایه و تجهیزاتی است که برای تولید کالاها و خدمات استفاده میشوند. PPI بر قیمتهایی که مصرفکنندگان برای محصولات نهایی میپردازند، تأثیر میگذارد و توسط شاخص قیمت مصرفکننده CPI در مرحله خروجی فرآیند تولید اندازهگیری میشود. PPI و CPI، اغلب برای مقایسه روند قیمت برای تولیدکنندگان و مصرفکنندگان در طول زمان استفاده میشوند.
معاملهگران فارکس و شاخص بهای تولیدکننده
شما بهعنوان یک معاملهگر فارکس، برای درک شاخص بهای تولیدکننده حالتهای مختلفی را در نظر بگیرید. مثلاً حالتی که در آن PPI یک کشور بیشازحد انتظار افزایش یافته. در اینحالت، شما ممکن است ارز آنرا در انتظار افزایش تورم و نرخ بهره خریداری کنید. اگر PPI یک کشور بیشازحد انتظار کاهش یابد، احتمال دارد ارز آن کشور را در انتظار کاهش تورم و نرخ بهره بفروشید. دادههای PPI معمولاً در هفته دوم هر ماه منتشر میشود و ماه قبل را پوشش میدهد.
آیا شاخص بهای تولیدکننده مهم است؟
PPI یا همان شاخص بهای تولیدکننده مهم است، زیرا بر قیمتها تأثیر میگذارد. بهعنوان مثال، اگر قیمت تولیدکننده سیب افزایش یابد، خواربارفروشی احتمالاً قیمت بیشتری برای سیب از شما دریافت خواهد کرد. این اتفاق تورم نامیده میشود؛ به این معنی که سطح عمومی قیمتها درحال افزایش است. اما اگر قیمت تولیدکننده سیب کاهش یابد، خواربارفروشی احتمالاً قیمت سیب کمتری را دریافت میکند، و این بدان معناست که شما برای خرید یک کیلو سیب مبلغ کمتری پرداخت خواهید کرد.
آیا شاخص بهای تولیدکننده منعکسکننده اقتصاد سالم است؟
این شاخص منعکسکننده سلامت و عملکرد اقتصاد است. بهعنوان مثال، اگر قیمت تولیدکننده یک محصول سریعتر از قیمت مصرفکننده افزایش یابد، به این معنی است که تولیدکنندگان سود بیشتری کسب میکنند که برای اقتصاد خوب است. اما اگر قیمتهای تولیدکننده سریعتر از قیمتهای مصرفکننده کاهش پیدا کند، به این معنی است که تولیدکنندگان سود کمتری کسب میکنند که برای اقتصاد مضر است.
تفاوت PPI و CPI در چیست؟
PPI با شاخص قیمت مصرفکننده CPI متفاوت است. این شاخص، تغییرات قیمت کالاها و خدماتی که مصرفکنندگان خریداری میکنند را اندازهگیری میکند. شاخص بهای تولیدکننده PPI، قیمتها را از اولین فروش کالاها و خدمات اندازهگیری میکند، درحالی که CPI قیمتهای حاصل از فروش نهایی کالاها و خدمات را اندازهگیری میکند. PPI و CPI هر دو برای اندازهگیری تورم و هزینه زندگی استفاده میشوند، اما ممکن است همیشه در یک جهت یا با یک نرخ حرکت نکنند. دلیل آنهم این است که عوامل دیگری مانند مالیات، یارانه، هزینههای توزیع و عرضه و تقاضا بر قیمتها تأثیر میگذارد.
کالاها و خدمات در PPI چگونه دستهبندی میشوند؟
شاخص بهای تولیدکننده، میزان تغییر قیمت محصولات و خدماتی را که توسط تولیدکنندگان فروخته میشوند، اندازه میگیرد. این شاخص برای محاسبه نرخ تورم در یک اقتصاد مورد استفاده قرار میگیرد. کالاها و خدمات در PPI بر اساس سه حوزه وسیع دستهبندی میشوند که در ادامه به آنها میپردازیم.
محصولات و خدمات
این رایجترین روش بررسی شاخص بهای تولیدکننده است که نشان میدهد قیمت انواع مختلف محصولات و خدمات در طول زمان چگونه تغییر میکنند. بهعنوان مثال، میتوانید ببینید که قیمت غذا، انرژی، فلزات، حملونقل و مراقبتهای بهداشتی در ماه یا سال گذشته چقدر تغییر کرده است. این اطلاعات به شما در برنامهریزی بودجه و هزینههایتان کمک میکند.
صنایع
این روش دیگری است که به کمک آن میتوانید شاخص بهای تولیدکننده را مورد بررسی قرار دهید. شما بهعنوان یک محقق یا معاملهگر فارکس، این توانایی را دارید تا قیمت کالاها و خدمات تولید شده توسط صنایع مختلف را در طول زمان ارزیابی کنید. بهعنوان مثال میتوانید ببینید که قیمت کالاها و خدمات تولید شده توسط معدن، ساختوساز و تاسیسات در ماه یا سال گذشته چقدر تغییر کرده است. این میتواند به شما در درک عملکرد و سودآوری بخشهای مختلف اقتصاد کمک کند.
هویت اقتصادی خریدار
هویت اقتصادی خریدار، یک روش مجزا و ویژه برای بررسی و ارزیابی PPI است. این نشان میدهد که چگونه قیمت کالاها و خدمات تولید شده توسط انواع مختلف خریداران در طول زمان تغییر میکند. بهعنوان مثال، میتوانید ببینید که قیمت کالاها و خدمات خریداری شده بر اساس تقاضای نهایی، تقاضای میانی، صادرات و خریدهای دولتی در ماه یا سال گذشته چقدر تغییر کرده است. این میتواند به شما در درک عرضه و تقاضا در بازارها و مناطق مختلف کمک کند.
تصور کنید میخواهید یک بازی ویدیویی جدید با قیمت 60 دلار بخرید. شما چند ماه است که پول کمک هزینه خود را پسانداز کردهاید و به اندازه کافی پول برای خرید آن دارید؛ اما وقتی به فروشگاه میروید، متوجه میشوید که قیمت بازی به 65 دلار رسیده است؛ یعنی باید پول بیشتری پرداخت کنید. تورم در اصل بههمین معناست، یعنی کالاها با گذشت زمان گرانتر میشوند.
چرا کالاها گران میشوند؟
چون افرادی که این اشیا را میسازند، باید برای چیزهایی که برای ساخت آنها استفاده میکنند، هزینه بیشتری بپردازند. بهعنوان مثال، شرکت بازیهای کامپیوتری باید برای کامپیوترها، نرمافزارها، برق و تیمی که بازیها را میسازند، هزینه بیشتری بپردازد. به اینها قیمت تولیدکننده میگویند. شاخص بهای تولیدکننده PPI، میزان تغییر این قیمتها در طول زمان را اندازهگیری میکند.
چگونه شاخص قیمت تولیدکننده PPI بر ارزها تاثیر میگذارد؟
PPI میتواند ارزهای بینالمللی را از طرق مختلفی تحتتاثیر قرار دهد. PPI بالاتر نشان میدهد که ارزش پول داخلی نسبت به سایر ارزها درحال ضعیف شدن است، زیرا برای خرید همان مقدار کالا، واحدهای بیشتری از ارز داخلی نیاز است. این امر میتواند جذابیت پول داخلی را برای سرمایهگذاران و معاملهگران خارجی که ممکن است آنرا بفروشند و ارزهای دیگر بخرند، کاهش دهد. این اتفاق میتواند منجربه کاهش ارزش پول داخلی در بازار ارز شود. در ادامه، با دوحالت دیگر در این بخش آشنا میشوید.
تاثیرگذاری بر تراز تجاری
روش دیگری که شاخص بهای تولیدکننده PPI میتواند بر ارزهای بینالمللی تأثیر بگذارد، تأثیر آن بر تراز تجاری است. PPI بالاتر به این معنی است که کالاهای داخلی برای خریداران خارجی گرانتر است که میتواند تقاضا برای صادرات را کاهش دهد. این اتفاق کسری تجاری را افزایش میدهد، زیرا ارزش واردات از ارزش صادرات بیشتر است. کسری تجاری همچنین میتواند بر پول داخلی فشار نزولی وارد کند. این تاثیرگذاریها نشان میدهند که اقتصاد داخلی بیش از آنکه تولید کند، مصرف میکند.
تاثیرگذاری بر سیاست پولی
PPI این توانایی را دارد تا با نفوذ بر سیاست پولی، ارزهای بینالمللی را تحتتأثیر خود قرار دهد. PPI بالاتر نشان میدهد که اقتصاد داخلی درحال تجربه فشارهای تورمی است که میتواند قدرت خرید پول داخلی را کاهش دهد. برای مبارزه با تورم، بانک مرکزی ممکن است نرخ بهره را افزایش دهد تا جریان ورودی، سرمایه خارجی بیشتری را جذب کند و تقاضا برای پول داخلی را افزایش دهد. این امر بهنوبه خود میتواند منجربه افزایش ارزش پول داخلی در بازار ارز شود.
چگونه شاخص PPI بر دلار آمریکا تاثیر میگذارد؟
شاخص PPI درواقع میانگین تغییر قیمتهایی را که تولیدکنندگان داخلی برای تولید خود دریافت میکنند، اندازهگیری میکند. شاخص PPI در اصل شاخص تورم قیمت مصرفکننده است که بیشتر تورم کلی را تشکیل میدهد. شاخص شاخص بهای تولیدکننده PPI با تأثیرگذاری بر انتظارات و اقدامات فدرال رزرو، که سیاست پولی و نرخهای بهره را برای اقتصاد ایالات متحده تعیین میکند، بر دلار آمریکا تأثیر میگذارد. شاخص PPI بالاتر، نشانه تورم بالاتر است که ممکن است فدرال رزرو را وادار کند تا نرخ بهره را برای مهار فشار تورمی افزایش دهد. این امر دلار آمریکا را برای سرمایهگذاران جذابتر میکند، زیرا آنها میتوانند بازده بالاتری از داراییهای دلاری خود کسب کنند. شاخص پایینتر PPI، نشاندهنده تورم پایینتر است که ممکن است فدرال رزرو را وادار به کاهش نرخ بهره برای تحریک فعالیتهای اقتصادی کند. این امر باعث میشود دلار آمریکا برای سرمایهگذاران جذابیت کمتری داشتهباشد، زیرا آنها میتوانند بازده کمتری از داراییهای دلاری خود کسب کنند.
چگونه بر اساس گزارش PPI معامله کنیم؟
برای معامله بر اساس گزارش PPI، معاملهگران باید دادههای PPI واقعی را با انتظارات بازار و دادههای PPI قبلی مقایسه کنند. PPI بالاتر از حد انتظار میتواند برای یک ارز صعودی باشد. در مقابل، اگر PPI کمتر از حد انتظار باشد، این توانایی را دارد تا باعث نزولی شدن ارزش ارز شود.
رصد دادههای PPI از کجا امکانپذیر است؟
برای نظارت بر دادههای شاخص بهای تولیدکننده، معاملهگران میتوانند از منابع مختلفی مانند وبسایت اداره آمار آمریکا و وبسایت صندوق بینالمللی پول استفاده کنند.
خدمات اپوفایننس
اپوفایننس بهترین بروکر فارکس است که انواع خدمات معاملاتی را در فارکس، CFD، شاخصها و ارزهای دیجیتال ارائه میدهد. شما میتوانید با خیال راحت و آسوده با استفاده از پلتفرمها و امکانات این کارگزاری معامله کنید. بروکر آنشور اپوفایننس که به تازگی رگوله Asic استرالیا را دریافت کرده، این امکان را در اختیارتان قرار میدهد تا با ابزارهای موجود در آن، تحلیلهای خود را انجام دهید و با کسب اطلاعات مهم از اقتصاد آمریکا، مثل شاخص بهای تولیدکننده و سایر پارامترهای مهم و تاثیرگذار، تصمیمات معاملاتی درستی بگیرید.
PPI یا شاخص بهای تولیدکننده، یک معیار است که میزان تغییر قیمت کالاها و خدمات را در سطح تولیدکننده اندازهگیری میکند. این شاخص نوسان قیمت محصولات را از دید تولیدکنندگان میسنجد و بهعنوان یک نوع کارنامه اقتصادی عمل میکند. درواقع، PPI میانگین قیمتهای فروش کالاها و خدمات را در محل پایانی تولید اندازهگیری میکند. این میانگین قیمتها توسط تولیدکنندگان به خردهفروشان فروخته میشود و خردهفروشان آنرا به بازارهای محلی منتقل میکنند. معاملهگران فارکس میتوانند از این دادهها برای پیشبینی روندهای تورم و تصمیمگیری در مورد اقدامات بانک مرکزی استفاده کنند.
شاخص بهای تولیدکننده نشان میدهد قیمتهایی که تولیدکنندگان برای محصولات و خدمات خود دریافت میکنند، چگونه تغییر میکند. این شاخص میتواند تورم آینده را پیشبینی کند.
تفاوت شاخص بهای تولیدکننده و شاخص قیمت مصرفکننده در چیست؟
شاخص بهای تولیدکننده، تغییرات قیمتهایی را که تولیدکنندگان کالا و خدمات در آمریکا پرداخت میکنند، اندازهگیری میکند؛ درحالی که شاخص قیمت مصرفکننده، تغییرات قیمت کالا و خدماتی را که توسط مصرفکنندگان پرداخت میشود، اندازهگیری میکند.
چرا شاخص بهای تولیدکننده مهم است؟
چون یک شاخص پیشرو از وضعیت اقتصاد و جهت تورم است. PPI برای پیشبینی تورم در قراردادهای مختلف استفاده میشود. همچنین برای بررسی تغییرات قیمتهای عمدهفروشی و خردهفروشی حیاتی است.
پرایس اکشن یکی از مفاهیم کلیدی در تحلیل فنی بازارهای مالی است که بر اساس تغییرات قیمت یک دارایی در طول زمان تعریف میشود. پرایس اکشن، نهتنها اساسیترین منبع اطلاعات برای تحلیلگران فنی است، بلکه یک روش معاملهگری است که به معاملهگران این امکان را میدهد که با خواندن و تفسیر بازار، تصمیمات معاملاتی خود را بر اساس حرکات واقعی و اخیر قیمت بگیرند، بدون اینکه به شاخصهای فنی دیگری وابسته باشند. پرایس اکشن به معاملهگران کمک میکند بازار را از یک دیدگاه واقعبینانه و علمی مشاهده کرده و با استفاده از الگوها، سطوح و روندهای قیمت، فرصتهای سودآور را بیابند. در این مقاله، با پاسخ به سؤال پرایس اکشن چیست، به بررسی اصول و ابزارهای پرایس اکشن و چگونگی استفاده از آنها در معاملات میپردازیم.
پرایس اکشن چیست؟
پرایس اکشن (Price Action) یعنی تغییر قیمت یک دارایی در طول زمان. پرایس اکشن مبنای تمام تحلیلهای فنی از نمودارهای سهام، کالا یا دیگر داراییها است. معاملهگران، پرایس اکشن را با استفاده از نمودارها و الگوهایی که از آن استخراج میشوند، بررسی و تفسیر میکنند. برخی از ابزارهای تحلیل فنی مانند شاخص نسبی قدرت (RSI)، همگرایی و اختلاف میانگین متحرک (MACD) و شاخص جریان پول (MFI) نیز از دادههای پرایس اکشن برای محاسبه و پیشبینی قیمت بهره میبرند.
اهمیت پرایس اکشن در معاملهگری چیست؟
با پرایس اکشن، شما میتوانید بازار را بهصورت لحظهای دنبال کنید و با تغییرات آن همگام شوید. شما نیازی به هیچ ابزار دیگری ندارید. فقط کافی است به شمعها (کندلها) توجه کنید. شمعها به شما نشان میدهند که چه چیزی در بازار در حال اتفاق است و چه الگوهایی در حال شکلگیری هستند. پرایس اکشن باعث میشود بازار برای شما شفاف و قابل خواندن شود. این شفافیت باعث میشود که شما با اطمینان بیشتری به معاملات خود پرداخته و زمان مناسب برای ورود و خروج را تشخیص دهید.
در پاسخ به اینکه «پرایس اکشن چیست؟» باید گفت، پرایس اکشن یک ابزار قدرتمند و ارزشمند است که به شما این امکان را میدهد که بهصورت مستقیم و بدون واسطه به نیروهای مؤثر بر بازار، یعنی تقاضا و عرضه دسترسی پیدا کنید. این روش نهتنها نشان میدهد که قیمت چگونه تغییر میکند، بلکه نشان میدهد به چه دلیلی دچار تغییر میشود. پرایس اکشن از شاخصهای فنی که معمولاً با تاخیر نتایج را نشان میدهند، پیشی گرفته و به شما این فرصت را میدهد که با تحلیل رفتار بازار در لحظه، بازار را درک کرده و از آن برای پیشبینی روندهای آتی بهره ببرید.
اجزای اصلی پرایس اکشن چیست؟
پرایس اکشن بر اساس مشاهده و بررسی حرکات قیمت یک سهم یا ارز درگذشته و حال، تصمیمگیریهای معاملاتی را انجام میدهد. پرایس اکشن از عوامل تحلیل بنیادی که مربوط به اقتصاد و سیاست هستند، صرفنظر میکند و تمام تمرکز خود را روی ابزارهای تحلیل فنی مانند الگوها، روندها، حمایت و مقاومت، میانگینهای متحرک و غیره قرار میدهد. اجزای اصلی پرایس اکشن، عبارتاند از:
نمودارها در پرایس اکشن چیست؟
نمودارها ابزارهایی هستند که به شما کمک میکنند تا حرکات قیمت را در بازار ببینید و تحلیل کنید. بسته به نوع نمودار، شما میتوانید اطلاعات مختلفی را از قیمتها بهدست آورید. برای مثال، نمودار خطی فقط قیمتهای بستهشدن را نشان میدهد، اما نمودار شمعی قیمتهای باز شدن، بستهشدن، بالاترین و پایینترین را در هر بازه زمانی نشان میدهد.
نمودار نواری مشابه نمودار شمعی است، اما با شکل متفاوت. نمودار نقطهای، نمایشی متفاوت از قیمتها دارد که بر اساس تغییرات قیمت ساخته میشود. نمودارها به شما امکان میدهند الگوهایی را در بازار شناسایی کنید که میتوانند سیگنالهای معاملاتی باشند. همچنین شما میتوانید با استفاده از نمودارها، سطوح مقاومت و حمایت و خطوط روند را رسم کنید که میتوانند نقاط کلیدی در بازار باشند.
الگوها در پرایس اکشن چیست؟
الگوها تصاویری هستند که با تحلیل نمودار قیمت بهدست میآیند و میتوانید از آنها برای پیشبینی رفتار بازار استفاده کنید. الگوها را میتوان به دو گروه کلی تقسیم کرد: الگوهای وارونگی و الگوهای ادامه. الگوهای وارونگی زمانی شکل میگیرند که روند قیمت به پایان برسد و یکروند جدید با جهت مخالف شروع شود.
برخی از الگوهای وارونگی که معمولاً در بازارها دیده میشوند، عبارتاند از: سر و شانه، دو قله و دو گودال، سه قله و سه گودال. الگوهای ادامه زمانی شکل میگیرند که یکروند قیمت در حال ادامه باشد و یک مرحله اصلاحی یا استراحتی داشته باشد. برخی از الگوهای ادامه که معمولاً در بازارها دیده میشوند، عبارتاند از: مستطیل، مثلث، پرچم، لچکی و فنجان و دسته.
سطوح در پرایس اکشن چیست؟
سطوح نقاطی در نمودار هستند که قیمت نمیتواند از آنها رد شود و در آنها متوقف میشود. سطوح دودسته دارند: سطح حمایت و سطح مقاومت. سطح حمایت، نقطهای است که قیمت وقتی به آن میرسد، دیگر نمیتواند کمتر از آن شود و از آن جا برگشت میزند. سطح مقاومت، نقطهای است که قیمت وقتی به آن میرسد، دیگر نمیتواند بیشتر از آن شود و از آنجا برخواهد گشت. سطوح نشاندهنده قدرت یا ضعف خریداران و فروشندگان در بازار هستند. هر چه قیمت بارها به یک سطح برخورد کند و نتواند از آن عبور کند، آن سطح محکمتر میشود. هر چه قیمت بارها از یک سطح گذر کند، آن سطح شکنندهتر میشود.
خطوط روند در پرایس اکشن چیست؟
خطوط روند ابزارهای تحلیلی هستند که برای شناسایی جهت حرکت قیمت در نمودارهای مالی استفاده میشوند. این خطوط با رسم خطی روی نقاط مهم نوسانات قیمت ایجاد میشوند و میتوانند سه شکل مختلف داشته باشند.
خطوط روند صعودی، زمانی رسم میشوند که قیمت در یکروند صعودی قرار دارد و روی قسمت پایینی نقاط کمینه قیمت قرار میگیرند. این خطوط، نشاندهنده افزایش قیمت و تقاضای بالا هستند.
خطوط روند نزولی، زمانی رسم میشوند که قیمت در یکروند نزولی قرار دارد و روی قسمت بالایی نقاط بیشینه قیمت قرار میگیرند. این خطوط نشاندهنده کاهش قیمت و عرضه بالا هستند.
خطوط روند افقی یا رنج، زمانی رسم میشوند که قیمت در یکروند بیجهت قرار دارد و روی قسمتهایی از نمودار که قیمت تغییر چندانی نمیکند، قرار میگیرند. این خطوط نشاندهنده تعادل بین تقاضا و عرضه هستند. خطوط روند برای تجزیهوتحلیل روندهای قیمت و تصمیمگیری درباره خریدوفروش اهمیت زیادی دارند.
پرایس اکشن یک روش تحلیل تکنیکال است که بر اساس مشاهده و تفسیر تغییرات قیمت در نمودارهای مختلف، تصمیمگیریهای معاملاتی را انجام میدهد. این روش از ابزارهای ساده و کارآمدی مانند خطوط روند، سطوح حمایت و مقاومت، الگوهای قیمتی و شمعی و غیره استفاده میکند. برخی از استراتژیهای معامله با پرایس اکشن که بسیار محبوب و موثر هستند، عبارتاند از:
خط شکست
یکی از موارد مهم در بررسی پرایس اکشن چیست، موضوع خط شکست است. در تحلیل نمودارهای مالی، شناسایی سطوح مقاومت و حمایت اهمیت زیادی دارد. این سطوح نقاطی هستند که قیمت با آنها برخورد میکند و احتمالاً از آنها انعکاس پیدا میکند. اگر قیمت از یک سطح مقاومت یا حمایت مهم عبور کند، میتواند نشانهای از تغییر روند قیمت و شروع یک حرکت قوی در همان جهت باشد. این حرکت میتواند مدتزمان طولانی ادامه پیدا کند و سود زیادی برای شما بههمراه داشته باشد. بنابراین، باید بهدنبال این فرصتها باشید و با استفاده از سفارشهای ورود به بازار، در زمان مناسب وارد معامله شوید.
سفارشهای ورود به بازار، سفارشهایی هستند که در صورت رسیدن قیمت به یک سطح مشخص، بهطور خودکار اجرا میشوند. شما بهعنوان معاملهگر میتوانید با قراردادن سفارشهای ورود به بازار در بالا یا پایین سطح شکست، از این فرصت استفاده کنید. بهعنوانمثال، اگر قیمت از یک سطح مقاومت صعودی شکسته شود، شما میتوانید یک سفارش خرید در بالای سطح شکست قرار داده و از افزایش قیمت سود ببرید. بههمین ترتیب، اگر قیمت از یک سطح حمایت نزولی شکسته شود، میتوانید یک سفارش فروش در پایین سطح شکست قرار داده و از کاهش قیمت سود ببرید.
رنج
رنج زمانی رخ میدهد که قیمت در یک بازه مشخص و محدود به بالا و پایین حرکت کند و هیچ روند صعودی یا نزولی معینی را دنبال نکند. این حالت میتواند نشانهای از این باشد که بازار در حال جمعکردن نیرو برای یک حرکت ناگهانی و قوی است. شما میتوانید از این فرصت استفاده کرده و با خرید در نقطه پایینترین قیمت بازه و فروش در نقطه بالاترین قیمت بازه، سود کسب کنید.
معکوس شدن
یکی از پدیدههای مهم در بازارهای مالی، معکوس شدن یا ریورسال قیمت است. این زمانی رخ میدهد که قیمت از یکجهت به جهت مخالف تغییر حرکت داده و نشان دهد که روند قبلی قیمت به پایان رسیده یا یک بازگشت موقت دارد. معکوس شدن میتواند فرصتی عالی برای شما باشد که با تغییر جهت حرکت قیمت، سود بیشتری کسب کنید. برای شناسایی معکوس شدن قیمت، میتوانید از الگوهای قیمتی استفاده کنید.
الگوهای قیمتی، الگوهایی هستند که با ترسیم خطوط روی نمودار قیمت، نشاندهنده رفتار قیمت درگذشته و آینده هستند. برخی از الگوهای قیمتی که نشاندهندهٔ معکوس شدن قیمت هستند، عبارتاند از: پین بار، اینساید بار، فیکی، هد اند شولدرز، دابل تاپ و دابل باتم و غیره. شما با تشخیص این الگوها، میتوانید در زمان مناسب وارد یا خارج از معامله شده و از تغییر جهت حرکت قیمت سود ببرید.
ادامه روند
یکی از حالاتی که در بازار میتوان مشاهده کرد، ادامه روند است. این حالت زمانی رخ میدهد که قیمت با تغییرات جزئی، در یکجهت معین پیش میرود. این نشان میدهد بازار همچنان در همان جهت، انرژی و قوت خود را دارد. شما میتوانید با استفاده از استراتژی خرید در نقاط حمایت و فروش در نقاط مقاومت، از این حالت بهرهمند شوید.
مزایا و معایب پرایس اکشن چیست؟
در پاسخ به سوال پرایس اکشن چیست، به قسمت مزایا و معایب آن رسیدیم. پرایس اکشن یک روش محبوب و موثر برای تحلیل بازار است که میتواند به شما کمک کند بازار را بهتر بخوانید و تصمیمات مبتنی بر حرکات واقعی قیمت بگیرید. اما پرایس اکشن هم نیاز به تمرین، تجربه و انضباط دارد و نمیتواند همه چیز را پیشبینی کند. معاملهگر باید همیشه از مدیریت ریسک و مدیریت سرمایه استفاده کنند و به عوامل فاندامنتال و خبری هم توجه کنند. مزایای پرایس اکشن، عبارتاند از:
سادگی: این روش به معاملهگر اجازه میدهد بدون نیاز به استفاده از هیچ شاخص فنی یا ابزار تحلیلی پیچیده، فقط با تحلیل قیمت و الگوهای آن، تصمیمات معاملهگری خود را بگیرد. با این روش، شما میتوانید بهسرعت و دقت بالا، نقاط ورود و خروج، ریسک و پاداش و روند بازار را تشخیص دهید. پرایس اکشن یک روش عملی و کاربردی است که برای هر بازار و بازه زمانی قابلاستفاده است.
انعطافپذیری: سبکهای پرایس اکشن بر اساس مشاهده و بررسی حرکات قیمتها انجام میشود. پرایس اکشن میتواند برای هر نوع بازار (مثل سهام، ارز، طلا و غیره)، هر نوع دارایی (مثل اندیسها، اوراققرضه و غیره)، هر نوع تایم فریم (مثل روزانه، ساعتی، دقیقهای و غیره) یا هر نوع سبک تجاری (مثل معاملهگری روزانه، معاملهگری میانمدت، معاملهگری بلندمدت و غیره) بهکاررفته و مورداستفاده قرار بگیرد. پرایس اکشن به شما کمک میکند با استفاده از الگوها، شمعها، خطوط روند، سطوح حمایت و مقاومت و دیگر عناصر گرافیکی، رفتار بازار را تشخیص داده و با تغییرات آن هماهنگ شوید. پرایس اکشن به معاملهگر این امکان را میدهد که بدون نیاز به استفاده از شاخصها، اسکریپتها، روباتها یا دیگر ابزارهای پیچیده، بازار را بهصورت ساده و مستقیم خوانده و تصمیمات معاملاتی خود را بر اساس آن بگیرد.
کارآمدی: پرایس اکشن تحلیلی است که بر پایه دادههای قیمتی بازار در زمان حال و گذشته انجام میشود. این روش نشان میدهد که چگونه عرضه و تقاضا بازار در حال تغییر هستند و چه الگوهایی در حرکت قیمتها ایجاد میشوند. پرایس اکشن به معاملهگران این امکان را میدهد که با شناسایی این الگوها، بتوانند از موقعیتهای مطلوب برای خریدوفروش بهره ببرند.
در ادامه جستوجوی ما در مورد پرایس اکشن چیست، به چالشها و معایب آن میرسیم. برخی از معایب پرایس اکشن عبارتاند از:
دشواری: پرایس اکشن یکی از مهارتهای پیشرفته در بازارهای مالی است که نیازمند تمرین مداوم، تجربه فراوان و صبر بسیار است. معاملهگرانی که میخواهند از این روش استفاده کنند، باید توانایی خواندن و تحلیل نمودارهای قیمت را در خود تقویت کنند و از تأثیر احساسات منفی بر تصمیمگیریهایشان جلوگیری کنند. پرایس اکشن به شما اجازه میدهد بازار را از زاویهای واقعبینانه و علمی مشاهده کرده و با استفاده از الگوها و سطوح مهم قیمت، فرصتهای سودآور را شناسایی کنید.
ناقص بودن: در پاسخ به سوال پرایس اکشن چیست، باید گفت که پرایس اکشن یک روش تحلیل بازار است که فقط بر اساس قیمت و تاریخچه آنها بنا میشود. این روش ممکن است نتواند همه عواملی که بر بازار تأثیر میگذارند را در بر بگیرد. شما باید در کنار پرایس اکشن، به عوامل بیرونی که میتوانند بازار را تحریک کرده یا تغییر دهند نیز توجه کنید. این عوامل شامل اخبار، رویدادها و شرایط اقتصادی هستند که میتوانند باعث شوند قیمتها افزایش یا کاهش یابند. شما بهعنوان معاملهگر باید از منابع معتبر و بهروز برای دنبالکردن این عوامل استفاده کرده و در صورت لزوم، استراتژیهای خود را باتوجهبه آنها تنظیم کنید.
مبهم بودن: پرایس اکشن یک بازی پیچیده و چالشبرانگیز است که همواره در حال تحول است. شما باید با انعطافپذیری و توجه بالا به بازار عمل کنید. معاملهگران ممکن است با شرایطی مواجه شوند که قیمتها به شکل ناخواسته و نامنظم حرکت کنند و سیگنالهایی را بفرستند که با یکدیگر در تضاد باشند.
معامله با پرایس اکشن در روندهای مختلف بازار
روند بازار نشاندهنده جهت حرکت قیمت در یک بازه زمانی خاص است. روندهای بازار میتوانند صعودی، نزولی یا در حالت رنج باشند. هر روند بازار، دارای ساختار و خصوصیات خاص خود است که شما باید آنها را بشناسید و با آنها هماهنگ شوید. برای مثال، در یکروند صعودی، باید خریدار باشید و در یکروند نزولی، باید معامله فروش باز کنید. در رنج، میتوانید از نوسانات قیمت در بازههای کوچک سود بهدست آورید. شما میتوانید با استفاده از خدمات بروکر آنشور اپوفایننس، به انجام معاملات بپردازید. معامله با پرایس اکشن در شرایط بازار مختلف به شرح زیر است:
روند صعودی: در این شرایط، قیمت بهطور مداوم سطوح بالاتری از حمایت و مقاومت را شکسته و به سمت بالا حرکت میکند. بهترین روش معامله در این شرایط این است که با روند همراه شوید و در نقاط حمایت خرید کنید. شما میتوانید از الگوهای شمعی، خطوط روند، میانگین متحرک و سایر شاخصهای فنی برای تایید روند و سیگنالهای ورود استفاده کنید.
روند نزولی: در این شرایط، قیمت بهطور مداوم سطوح پایینتری از حمایت و مقاومت را شکسته و به سمت پایین حرکت میکند. بهترین روش معامله در این شرایط، این است که با روند همراه شده و در نقاط مقاومت معامله فروش بزنید. شما میتوانید از الگوهای شمعی، خطوط روند، میانگین متحرک و سایر شاخصهای فنی برای تایید روند و سیگنالهای ورود استفاده کنید.
رنج: در این شرایط، قیمت در یک بازه مشخص از حمایت و مقاومت نوسان میکند و روند مشخصی ندارد. بهترین روش معامله در این شرایط این است که با رنج همراه شده و در نقاط حمایت خرید و در نقاط مقاومت فروش کنید. شما میتوانید از الگوهای شمعی، نقاط محوری، میانگین متحرک و سایر شاخصهای فنی برای تایید بازه و سیگنالهای ورود بهره ببرید.
الگوهای شمعی در پرایس اکشن چیست؟
در ادامه جستوجوی ما در مورد پرایس اکشن چیست، به بررسی الگوهای شمعی رسیدیم. در پرایس اکشن، الگوهای شمعی از جمله ابزارهای تحلیل فنی هستند که قیمت یک دارایی در بازار را نشان میدهند. این الگوها در یک نمودار شمعی به شکلهای متفاوتی ظاهر میشوند که هر کدام معنای خاصی دارند. الگوهای شمعی میتوانند بازههای زمانی مختلفی را نشان دهند، اما معمولاً برای یک روز کامل از معاملات استفاده میشوند؛ بنابراین، در یک ماه با ۲۰ روز معاملات، میتوان ۲۰ الگوی شمعی مختلف را مشاهده کرد. این الگوها به تحلیلگران این امکان را میدهند که با مطالعه الگوهای گذشته، حرکت قیمت آینده را با احتمال بالاتری پیشبینی کنند.
معرفی الگوهای شمعی
الگوهای شمعی، نوعی نمایش گرافیکی قیمت در نمودارهای مالی هستند که از چهار قیمت مهم در یک دوره زمانی مشخص تشکیل شدهاند. این چهار قیمت، عبارتاند از: قیمت افتتاحیه، قیمت پایانی، بالاترین و پایینترین قیمت. بخشی از شمع که عریضتر است را «بدنه» مینامند که بازه قیمت بین قیمت افتتاحیه و قیمت پایانی را نشان میدهد. رنگ بدنه واقعی میتواند متفاوت باشد، اما معمولاً دورنگ مخالف برای نشاندادن جهت حرکت قیمت استفاده میشود. بخشهای باریکتر از شمع که از بالا و پایین بدنه واقعی خارج میشوند را «سایهها» یا «پرچمها» میگویند.
سایهها خطوط عمودی هستند که از بالا و پایین بدنه خارج میشوند و نشاندهنده بالاترین و پایینترین قیمتی هستند که در آن دوره رخ دادهاند. سایهها میتوانند بلند یا کوتاه باشند که نشاندهنده نوسان قیمت در آن دوره است. بعضی از شمعها ممکن است فقط یک سایه داشته باشند یا اصلاً سایه نداشته باشند.
شناسایی الگوها
با ترکیب شمعهای مختلف، میتوان الگوهای مختلفی را شناسایی کرد که میتوانند نشاندهنده روند بازار، تغییر جهت، ادامه حرکت یا انعکاس باشند. برخی از الگوهای شمعی، شامل یک شمع هستند و برخی دو یا چند شمع.
انواع الگوهای شمعی مورد استفاده در پرایس اکشن چیست؟
الگوهای شمعی را میتوان به دودسته ساده و پیچیده تقسیم کرد. الگوهای ساده شامل یک یا دو شمع هستند و الگوهای پیچیده شامل سه یا بیشتر هستند. برخی از الگوهای شمعی رایج شامل الگوی سه سرباز سفید، الگوی چکش و… است که عبارتاند از:
الگو چکش (H): این الگو از یک شمع تشکیل شده است که بدنه کوچک و سایه طولانی در سمت پایین دارد. این الگو در انتهای یکروند نزولی ظاهر میشود و نشاندهنده ضعف فروشندگان و احتمال تغییر جهت بازار به سمت صعودی است. این الگو یکی از الگوهای بازگشتی صعودی در تحلیل تکنیکال بهحساب میآید. بدنه کندل میتواند سبز یا قرمز باشد، اما سبز بیانگر قدرت بیشتر الگو است. سایه پایینی باید حداقل دو تا سه برابر بدنه باشد و نشان میدهد که خریداران در قیمتهای پایینتر وارد بازار شدهاند. سایهبالایی باید خیلی کوتاه یا اصلاً نباشد و نشان میدهد فروشندگان قادر به فشارآوردن قیمت به سمت پایین نبودهاند. این الگو به شکل یک چکش واقعی شبیه است و برای تایید آن باید کندل بعدی با قیمت بالاتری بسته شود.
الگو معلق (I): این الگو از یک شمع تشکیل شده است که بدنه کوچک و سایه طولانی در سمت بالا دارد. این الگو در پایان یکروند صعودی ظاهر شده و نشاندهنده ضعف خریداران و احتمال تغییر جهت بازار به سمت نزولی است. این الگو یکی از الگوهای بازگشتی نزولی در تحلیل تکنیکال بهحساب میآید.
ستاره صبحگاهی (M): یکی دیگر از الگوهایی که در مقاله پرایس اکشن چیست به آن میپردازیم، الگوی ستاره صبحگاهی است. این الگو از سه شمع تشکیل شده که در پایان یکروند نزولی ظاهر میشوند و نشاندهنده تغییر جهت بازار به سمت صعودی هستند. شمع اول یک شمع قوی نزولی محسوب میشود که بیانگر ادامه فشار فروشندگان است. شمع دوم یک شمع کوچک بهحساب میآید که میتواند مثبت یا منفی باشد و باید بدانید بین شمع اول و سوم فاصله وجود دارد. این شمع نمایانگر عدم تعادل بین خریداران و فروشندگان و سردرگمی بازار است. شمع سوم بهعنوان یک شمع بزرگ صعودی، حداقل نیمی از بدنه شمع اول را پوشش میدهد و بیانگر بازگشت قدرت بهدست خریداران است. این الگو یکی از قویترین الگوهای بازگشتی صعودی در تحلیل تکنیکال محسوب میشود.
ستاره شبانه (N): این الگو از سه شمع تشکیل شده است که در ادامه یکروند صعودی ظاهر میشوند و نشاندهنده تغییر جهت بازار به سمت نزولی هستند. شمع اول یک شمع قوی صعودی است که بیانگر ادامه قدرت خریداران است. شمع دوم، یک شمع کوچک است که میتواند مثبت یا منفی باشد و بین شمع اول و سوم فاصله دارد. این شمع، نمایانگر عدم تعادل بین خریداران و فروشندگان و تردید بازار است. شمع سوم، یک شمع بزرگ نزولی محسوب میشود که حداقل نیمی از بدنه شمع اول را پوشش میدهد و بیانگر بازگشت قدرت بهدست فروشندگان است. این الگو یکی از قویترین الگوهای بازگشتی نزولی در تحلیل تکنیکال بهحساب میآید.
الگوی هارمونیک (H): این الگو از چهار یا پنج شمع تشکیل شده است که باتوجهبه نسبتهای فیبوناچی، اشکال هندسی مشخصی را در نمودار قیمت ایجاد میکنند. این الگوها به شما کمک میکنند نقاطی را که قیمت احتمالاً جهت خود را تغییر میدهد، شناسایی کرده و در نقاط، ورود یا خروج از معامله را انجام دهید. این الگوها میتوانند صعودی یا نزولی باشند و انواع مختلفی دارند که هر کدام دارای خصوصیات و قواعد خاص خود هستند. برخی از معروفترین این الگوها، عبارتاند از: الگوی ABCD، الگوی گارتلی، الگوی پروانه، الگوی خفاش، الگوی خرچنگ، الگوی سایفر و الگوی کوسه. این الگوها در تحلیل تکنیکال بسیار موردتوجه هستند و میتوانند سودآوری شما را افزایش دهند.
برای شناسایی الگوهای شمعی در مقاله پرایس اکشن چیست، باید به شکل و رنگ شمعها، موقعیت آنها نسبت بههم و نسبت به روند بازار و حجم معاملات توجه کرد. هرچه الگوی شمعی قویتر باشد، احتمال تحقق پیشبینی شما بیشتر است.
الگوهای هارمونیک در پرایس اکشن
الگوهای هارمونیک، نوعی الگوی معاملاتی هستند که شما میتوانید از آنها برای تشخیص روند قیمت و پیشبینی حرکات بازار در آینده استفاده کنید. این الگوها با کمک اعداد فیبوناچی، شکلهای هندسی قیمت را تولید کرده و نقاطی را نشان میدهند که قیمت ممکن است جهت، ادامه یا واگردی خود را تغییر دهد.
الگوهای هارمونیک
الگوهای هارمونیک نشاندهنده تشکیلاتی هستند که در نمودارهای قیمت بهطور مرتب دیده میشوند. آنها به شما این امکان را میدهند تا حرکات قیمت را تحلیل کرده و جهت بعدی قیمت را پیشبینی کنید. همچنین، این الگوها برای تشخیص الگوهای تغییر روند مورداستفاده قرار میگیرند تا معاملهگران بتوانند یک معامله با احتمال موفقیت زیاد را شروع کنند.
الگوهای هارمونیک نقاط متفاوت حرکات قیمت یک دارایی مثل یک سهم یا ارز را نشان میدهند. این الگوها بسیار ساختارمند هستند و بر اساس استفاده از نسبتهای فیبوناچی مشخص میشوند. حرکات قیمت الگوهای هارمونیک متنوع، میتوانند نسبتهای فیبوناچی متفاوتی داشته باشند. بازگشتها و تمدیدهای فیبوناچی برای تعیین ناحیههای تغییر احتمالی جایی که احتمال زیادی وجود دارد قیمت برعکس شود، مورداستفاده قرار میگیرد.
انواع الگوهای هارمونیک مورد استفاده در پرایس اکشن چیست؟
دو نوع اصلی از الگوهای هارمونیک وجود دارند: الگوهای هارمونیک سنتی و الگوهای هارمونیک مدرن. الگوهای هارمونیک سنتی، شامل الگوهایی هستند که برای اولینبار توسط اسکات کارنی در کتابی به نام «هارمونیک تجاری» شناخته شدند. این الگوها شامل: الگوی گارتلی، الگوی مورچه پلنگ، الگوی کوسه، الگوی خرچنگ و الگوی پروانه هستند. هر کدام از این الگوها یکشکل منحصربهفرد دارند و از نسبتهای خاصی از فیبوناچی پیروی میکنند. الگوهای هارمونیک مدرن، شامل الگوهایی میشوند که پس از کتاب کارنی توسط پژوهشگران و تریدرهای دیگر مطرح شدند. این الگوها شامل: الگوی 5-0، الگوی سهگوش، الگوی AB=CD، الگوی سهپا و الگوی Nen Star هستند. این الگوها نیز دارای شکل و نسبتهای مختص به خود هستند و برای تجزیهوتحلیل بازار کاربرد دارند.
نحوه شناسایی الگوهای هارمونیک
الگوهای هارمونیک الگوهایی هستند که شما بهعنوان معاملهگر میتوانید با استفاده از آنها روند قیمت را در بازار شناسایی کرده و حرکات آتی بازار را بادقت بالا پیشبینی کنید. این الگوها باتوجهبه نسبتهای فیبوناچی، شکلهای هندسی مختلفی را در نمودار قیمت ایجاد میکنند و نقاطی را نشان میدهند که قیمت ممکن است از آنها تغییر جهت، ادامه یا واگردی کند. برای یافتن این الگوها و پاسخ به سوال پرایس اکشن چیست، باید چند مرحله را طی کنید:
مرحله اول: رسم نمودار قیمت
برای این کار، شما باید از نمودارهای شمعی یا نواری استفاده کنید. این نمودارها بهترین نوع نمودار برای نمایش حرکات قیمت در بازههای زمانی مختلف هستند. این نمودارها با نشاندادن قیمت باز شدن، بستهشدن، بالاترین و پایینترین قیمت در هر بازه زمانی، اطلاعات مفیدی را در اختیارتان قرار میدهند.
مرحله دوم: تشخیص روند قیمت
شما باید روند کلی قیمت را در نمودار قیمت مشخص کنید. این روند میتواند صعودی، نزولی یا رنج باشد. روند صعودی بهمعنای این است که قیمت در حال افزایش است و روند نزولی، بهمعنای این است که قیمت در حال کاهش است. روند رنج بهمعنای این است که قیمت در یک محدوده مشخص نوسان میکند و جهت مشخصی ندارد. روند قیمت میتواند با استفاده از خطوط روند یا میانگینهای متحرک که نشاندهنده میانگین قیمت در بازههای زمانی مختلف هستند، شناسایی شود.
مرحله سوم: تعیین نقاط قیمت مهم
برای تعیین نقاط قیمت مهم، شما باید نقاطی را در نمودار قیمت پیدا کرده که اهمیت بالایی دارند و میتوانند تأثیر قابلتوجهی روی حرکات قیمت داشته باشند. این نقاط میتوانند سطوح حمایت و مقاومت، نقاط بالا و پایین محلی، نقاط تقاطع خطوط روند یا میانگینهای متحرک باشند.
الگوهای چارتیستی در پرایس اکشن
در ادامه جستجوی ما در مورد پرایس اکشن چیست، به الگوهای چارتیستی میرسیم. الگوهای چارتیستی شکلهای خاصی هستند که با رسم خطوط روند یا منحنیها روی نمودار قیمت به وجود میآیند. این شکلها به تحلیلگران فنی کمک میکنند تغییرات روند قیمت را در بازار تشخیص دهند و جهت قیمت یک دارایی در آینده را با اطمینان بالا پیشبینی کنند. این الگوها دودسته اصلی دارند: الگوهای ادامه و الگوهای وارونگی. الگوهای ادامه، نشاندهنده این هستند که روند قیمت در حال حاضر پس از یک دوره استراحت کوتاه ادامه خواهد یافت، درحالیکه الگوهای وارونگی نشاندهنده این هستند که روند قیمت در حال تغییر است و جهت خود را عوض خواهد کرد.
برخی از الگوهای چارتیستی معروف، عبارتاند از:
سر و شانه
الگوی سر و شانه، تشکیل شده از سه قله است. قله میانی که سر نامیده میشود، بالاترین قله است و دو قله کناری که شانهها نامیده میشوند، پایینتر از آن هستند. این الگو یک نشانه از تغییر روند نزولی به صعودی است. این الگو زمانی تکمیل میشود که قیمت از خط گردن که خطی است که از کفهای قلهها میگذرد، به بالا شکسته شود. این الگو نشان میدهد خریدارانی که قبلاً ضعیف بودند، حالا قویتر از فروشندگان شدهاند و قیمت را به بالا هل میدهند.
دو قله و دو گودال
یک الگوی وارونگی مهیج و مهم که در نمودارهای قیمت دیده میشود. این الگو شامل دو قله یا دو گودال است که در یک خط مقاومت یا حمایت همارز قرار دارند. این الگو به ما میگوید روند فعلی دچار ضعف شده است و قیمت نمیتواند از این سطح عبور کند. این یعنی احتمالاً روند قیمت در حال تغییر است و ما باید آماده باشیم. اگر شرایط مناسب را دنبال کنیم، این الگو میتواند یک فرصت عالی برای ورود به معامله باشد.
مثلث
حال که با مفهوم «پرایس اکشن چیست؟» آشنا شدید، باید بدانید مثلث یکی از الگوهای چارتیستی است که نشان میدهد روند قیمت ادامه دارد. این الگو شامل دو خط روند است که از دو طرف نمودار قیمت شروع میشوند و بهتدریج بههم نزدیک میشوند و یک مثلث را تشکیل میدهند. این الگو بیانگر این است که قیمت در یک محدوده کوچک و متغیر نوسان میکند و در انتظار یک حرکت قوی است. این حرکت معمولاً در جهت روند فعلی قیمت رخ میدهد و زمانی اتفاق میافتد که قیمت از یکی از ضلعهای مثلث خارج شود.
پرچم و پرچمدار
پرچم و پرچمدار یک الگوی نموداری است که از دو بخش تشکیل شده است. بخش اول که پرچمدار نامیده میشود، یک حرکت قیمت قوی و سریع به سمت روند جاری است. بخش دوم که پرچم نامیده میشود، یک بازه نوسان کوچک و محدود است که قیمت در آن بهصورت موازی یا مخالف روند جاری حرکت میکند. این الگو یک نشانه از ادامه روند فعلی است. این الگو زمانی تایید میشود که قیمت از حد بالا یا پایین پرچم خارج شود و به سمت روند جاری ادامه یابد. این الگو نشاندهنده آن است که قیمت پس از یک وقفه کوتاه برای جمعآوری نیرو، دوباره باقدرت به سمت روند جاری حرکت میکند. برای شناسایی الگوهای چارتیستی، تحلیلگران فنی باید به عوامل زیر توجه کنند:
مدتزمان تشکیل الگو
یکی از عوامل مهم در تشخیص و اعتماد به الگوهای چارتیستی، مدت زمانی است که طول میکشد تا الگو کامل شود. بهطورکلی، میتوان گفت هر چه زمان تشکیل الگو طولانیتر باشد، اهمیت و تأثیر آن در بازار بیشتر است؛ زیرا این نشان میدهد که قیمت باتوجهبه نسبتهای مختلف فیبوناچی از فیبوناچی ریتریسمنت تا… حرکت کرده و یک تعادل بین تقاضا و عرضه ایجاد شده است؛ بنابراین، احتمال اینکه الگو بهدرستی کار کند و روند قیمت را تغییر دهد، بالاتر است.
حجم معاملات
یکی از عوامل مهم برای سنجش اعتبار و قوت یک الگوی چارتیستی. حجم معاملات نشاندهنده تعداد داراییهایی است که در یک بازه زمانی خاص معامله شدهاند. بهطورکلی، اگر حجم معاملات در طول تشکیل الگو کم باشد و در زمانی که الگو شکسته شود افزایش یابد، این نشاندهنده این است که الگو دارای اعتبار و قوت بالایی است. همچنین حرکت قیمت پس از شکستن الگو قوی و مستمر خواهد بود.
خطوط روند
در مقاله پرایس اکشن چیست، بهتر است به این مطلب اشاره کنیم که خطوط روند، یکی از مهمترین خطوط است. این خطوط که برای ترسیم الگوهای چارتیستی موردنیاز هستند، توسط تحلیلگران فنی با استفاده از نقاط برجسته و عمیق قیمت رسم میشوند. خطوط روند میتوانند در سه جهت مختلف باشند: صعودی، نزولی یا رنج. این خطوط نشاندهنده نقاطی هستند که قیمت با آنها برخورد میکند و از آنها حمایت یا مقاومت مییابد.
میانگین متحرک یک ابزار تحلیل تکنیکال است که برای بررسی رفتار قیمت یک دارایی مالی، مانند سهام، ارز، طلا و غیره، در بازار مورداستفاده قرار میگیرد. این ابزار با محاسبه میانگین قیمتهای گذشته در یک دوره زمانی مشخص، مانند ۱۰ روز، ۵۰ روز یا ۲۰۰ روز، نشان میدهد قیمت فعلی نسبت به میانگین گذشته چه وضعیتی دارد. میانگین متحرک با ازبینبردن نوسانات کوتاهمدت قیمت، یک خط صاف و روان ایجاد میکند که میتواند بهعنوان یک معیار برای تشخیص روند صعودی یا نزولی قیمت در بازار عمل کند.
میانگین متحرک را میتوان برای بررسی حمایت و مقاومت، با ارزیابی حرکات قیمت یک دارایی استفاده کرد. میانگین متحرک بازتابی از حرکت قیمت قبلی یک اوراق بهادار است. تحلیلگران یا سرمایهگذاران از این اطلاعات برای تعیین جهت بالقوه قیمت دارایی استفاده میکنند. این یک شاخص دنبالهدار است؛ زیرا بر اساس حرکت قیمت زیربنایی برای تولید یک سیگنال یا نشاندادن جهت یکروند خاص عمل میکند.
حجم معاملات در پرایس اکشن
اگر میخواهید به سوال پرایس اکشن چیست، پاسخ دهید، باید به حجم معاملات توجه کنید. حجم معاملات نشاندهنده فعالیت خریدوفروش سهام یا قراردادها در یک بازار یا دارایی مشخص در طول یک بازه زمانی است. حجم معاملات یکی از عوامل مهم در تحلیل فنی بازار است که میتواند نشاندهنده میزان تقاضا و عرضه، نیروی خریداران و فروشندگان و اطمینان یا عدم اطمینان بازار باشد. برخی از الگوها و سیگنالهای تحلیل فنی، نیازمند تأیید حجم معاملات هستند تا بتوانند پیشبینی قابلاعتمادی از روند قیمت ارائه دهند.
بهعنوان قاعده کلی، هر گاه حجم معاملات همراه با شکلگیری یک الگو یا ایجاد یک سیگنال افزایش یابد، این بدان معناست که آن الگو یا سیگنال دارای اعتبار و قوت بالایی است و میتوان به آن اعتماد کرد. مثلاً زمانی که قیمت یک سهم از یک خط روند صعودی یا یک سطح مقاومت مهم نفوذ کند و در همان زمان حجم معاملات نیز افزایش چشمگیری داشته باشد، این حاکی از آن است که یکروند نزولی جدید در حال شکلگیری است و قیمت سهم به سمت پایین حرکت خواهد کرد. انواع حجم به شرح زیر هستند:
حجم متوسط
حجم معاملات یک دارایی در بازار نشاندهنده تعداد دفعاتی است که آن دارایی در یک بازه زمانی خاص (بهعنوانمثال 20 روز) خریداری و فروخته میشود. برای اینکه بفهمید حجم معاملات چگونه تغییر کرده است، میتوانید از میانگین حجم معاملات استفاده کنید. این میانگین با جمعکردن حجم معاملات در هر روز و تقسیم آن بر تعداد روزها محاسبه میشود. همچنین میتواند شما را در تحلیل رفتار بازار و معاملهگران یاری کند. اگر حجم معاملات فعلی از میانگین بیشتر باشد، این بدان معناست که معاملهگران بیشتر به آن دارایی علاقهمند شدهاند و فعالیت بالاتری در بازار دارند. این ممکن است نشانه افزایش قیمت یا تغییر روند بازار باشد.
حجم متعادل
یک شاخص تحلیل فنی است که حجم معاملات را باتوجهبه جهت حرکت قیمت وزندهی میکند. این شاخص میتواند نشاندهنده جریان سرمایه وارد یا خارج شده از یک دارایی باشد. وقتی حجم متعادل با افزایش قیمت رشد کند، این نشاندهنده ورود سرمایه به دارایی است. وقتی حجم متعادل با کاهش قیمت کاهش یابد، این نشاندهنده خروج سرمایه از دارایی است.
تایم فریم در پرایس اکشن چیست؟
پرایس اکشن به تایم فریم بسیار حساس است، زیرا تایم فریم میتواند تاثیر زیادی بر روند، الگوها و سطوح حمایت و مقاومت داشته باشد. برای مثال، ممکن است در یک نمودار روزانه یکروند صعودی مشاهده کنید که در یک نمودار ساعتی بهصورت یکروند نزولی تغییر کند. بنابراین، شما نیاز دارید که تایم فریمهای مختلف را بادقت بررسی و مقایسه کنید تا بتوانید تصمیمات مناسبتری بگیرید. نحوه انتخاب تایم فریم، بستگی به سبک، هدف و شرایط تجاری هر فرد دارد. برخی از عواملی که باید در نظر بگیرید، عبارتاند از:
میزان سرمایه: اولین نکته در مسیر یافتن پاسخ برای سوال پرایس اکشن چیست باید به آن توجه کنید، به میزان سرمایه است. هنگامی که در بازارهای مالی معامله میکنید، تایم فریمهای بالاتر میتوانند جذابیت خاص خود را داشته باشند. اما باید به یاد داشته باشید این تایم فریمها نیازمند سرمایهای زیادتر هستند؛ زیرا شما باید قادر باشید تا نوسانات قیمت را تحمل کرده و حد ضرر مناسبی را تعیین کنید. در واقع، هر چه تایم فریم بالاتر باشد، ریسک بیشتری را برای معاملهگر بههمراه دارد؛ بنابراین، شما باید بادقت واحد معاملاتی خود را انتخاب کنید و از افزایش بیش از اندازه معاملات خودداری کنید.
میزان زمان: وقتی در بازارهای مالی فعال هستید، تایم فریمهای پایینتر میتوانند مزایا و معایب خود را داشته باشند. ازیکطرف، شما میتوانید با استفاده از این تایم فریمها فرصتهای تجاری زیادی را برای خود ایجاد کنید؛ زیرا شما میتوانید از تغییرات کوچک و سریع قیمتها سود ببرید. اما از طرف دیگر، شما باید از توجه و واکنش بالایی برخوردار باشید، زیرا باید بادقت نوسانات بازار را دنبال کرده و بهسرعت تصمیمات معاملاتی خود را بگیرید. در واقع، تایم فریمهای پایینتر نیازمند تجربه و مهارت بیشتری هستند.
میزان تجربه: هنگامی که در بازارهای مالی مشغول به کار هستید، تایم فریمهای پایینتر میتوانند چالشبرانگیز و دشوار باشند؛. زیرا شما باید با نوسانات زیادی که در قیمتها رخ میدهد، مقابله کنید. این نوسانات میتوانند باعث ایجاد استرس و اشتباهات معاملاتی شوند. اما تایم فریمهای بالاتر میتوانند برای معاملهگران مبتدی مناسبتر باشند؛ زیرا شما میتوانید با آرامش بیشتری به تحلیل بازار بپردازید و روند کلی را در نظر بگیرید. با تایم فریمهای بالاتر، شما میتوانید از سیگنالهای معاملاتی قویتر و مطمئنتر بهره ببرید.
میزان تحلیل: وقتی در بازارهای مالی فعالیت میکنید، تایم فریمهای بالاتر میتوانند منبعی قابلاعتماد برای شناخت روند کلی و تحلیل فنی باشند. این تایم فریمها نشان میدهند قیمت در چه جهتی حرکت میکند و چه الگوها و سطوح مهمی را تشکیل میدهد. اما تایم فریمهای پایینتر نیز دارای اهمیت خود هستند، زیرا شما میتوانید با استفاده از آنها نقاط ورود و خروج مناسبی را برای معاملات خود پیدا کنید. باتوجهبه اینکه تایم فریمهای پایینتر حساسیت بیشتری به تغییرات قیمت دارند، شما میتوانید فرصتهای معاملاتی بیشتری در آنها ببینید.
مدیریت ریسک در پرایس اکشن
پرایس اکشن یا حرکت قیمت، نحوه تغییر قیمت یک دارایی مانند سهم، ارز، یا کالا در بازار در طول زمان است. این روش یکی از مبانی تحلیل فنی است که به بررسی الگوها و روندهای قیمت درگذشته، برای پیشبینی قیمت در آینده میپردازد. پرایس اکشن یک روش سرمایهگذاری است که بر اساس دادههای واقعی و قابلاندازهگیری بازار عمل میکند و نیازی به استفاده از شاخصها، نمودارها، یا اخبار ندارد. معاملهگران فنی که از پرایس اکشن استفاده میکنند، میتوانند با تفسیر اطلاعات قیمت و حجم معاملات، تصمیمات معاملاتی منطقی و مبتنی بر ریسک بگیرند. در بررسی موضوع پرایس اکشن چیست، باید به موارد زیر توجه کنید:
شناسایی ریسکها
یکی از مهارتهای مهم معاملهگران، تشخیص و مدیریت ریسکهای مختلف است که در بازارهای مالی با آنها روبرو میشوند. این ریسکها میتوانند از جنبههای گوناگونی به وجود بیایند و تأثیرات مخربی روی سود و زیان معاملات داشته باشند. برای مثال، ریسک بازار بهمعنای احتمال وقوع تغییرات نامطلوب در قیمتها است که میتواند باعث شود شما فرصتهای موجود را ازدستداده یا خسارت ببینید.
پاسخ به ریسکها
شما در بازارهای مالی با انواع ریسکهایی روبرو هستید که میتوانند سود و زیان شما را تحتتأثیر قرار دهند. برای مدیریت این ریسکها، باید از راهکارهایی استفاده کنید که به شما امکان دهد ریسکها را کاهش دهید یا از آن اجتناب کنید و یا آن را بپذیرید یا انتقال دهید. برای این منظور، میتوانید از راهکارهای مختلفی بهره ببرید که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:
تعیین حد ضرر و حد سود: این راهکار به شما امکان میدهد که قبل از ورود به معامله، حداکثر میزان خسارت و سود موردنظر خود را مشخص کرده و در صورت رسیدن به آن حدود، معامله را ببندید. این کار باعث میشود شما سرمایه زیادی را از دست نداده و همچنین سود خود را ذخیره کنید.
تنوعبخشی به سبد معاملاتی: تنوعبخشی بهمعنای پخشکردن سرمایه بین بازارهای مختلف است که همبستگی کمی با یکدیگر دارند. این کار باعث میشود معاملهگران وابستگی کمتری به عملکرد یک بازار خاص داشته باشند و در صورت بروز تغییرات ناگوار در آنها، تأثیر کمتری روی سبد معاملاتی آنها داشته باشد. برای مثال، شما میتوانید سرمایه خود را بین سهام، اوراققرضه، ارز، طلا و نفت تقسیم کرده و از این طریق ریسک خود را پخش کنید.
توسعه یک برنامه معاملاتی مکتوب و مشخص: معاملهگران باید یک برنامه معاملاتی داشته باشند که در آن، اهداف، استراتژیها، شرایط واگذاری و خروج از معامله، میزان سرمایه، ریسکپذیری و دیگر جنبههای مربوط به فعالیت معاملاتی خود را مشخص کنند. این برنامه باید بهصورت مکتوب و قابلاندازهگیری بوده و معاملهگران باید به آن پایبند باشند. این کار باعث میشود معاملهگران باانضباط بیشتری عمل کرده و از تأثیر احساسات مثل ترس، طمع، خشم و غیره بر تصمیمگیریهای خود کاهش دهند.
اینها فقط برخی از راهکارهاییست که برای رسیدن به پاسخ پرایس اکشن چیست، معاملهگران میتوانند برای مدیریت ریسکهای خود از آنها استفاده کنند. پرایس اکشن یک بازار پرتحرک است که مدیریت ریسک را ضروری میکند. مدیریت ریسک نیاز بهدنبالکردن نشانههای بازار و تطبیق با شرایط جدید دارد. مدیریت ریسک کارآمد، میتواند مزایای بسیاری برای معاملهگران داشته باشد؛ از جمله افزایش اعتمادبهنفس، کاهش ریسک ازدستدادن سرمایه و افزایش فرصتهای سودآور.
نکات کلیدی و توصیههایی برای موفقیت در پرایس اکشن
پرایس اکشن یکی از مفاهیم محبوب و مؤثر در تجارت است. معاملهگری که بتواند از پرایس اکشن بهدرستی استفاده کند، نهتنها توانایی تحلیل نمودارهای قیمت را افزایش میدهد، بلکه نتایج تجارت خود را نیز بهبود میبخشد. اما در اینترنت، بسیاری از اشتباهات و نیمه حقایق درباره پرایس اکشن وجود دارد که ممکن است معاملهگران را گیج کند. این مسئله، بهویژه برای افراد مبتدی که ممکن است خواندن پرایس اکشن را کمی چالشبرانگیز بیابند، صادق است. برای موفقیت در پرایس اکشن، برخی از نکات کلیدی که میتوانید در نظر بگیرید، عبارتاند از:
انتخاب یک بازار و یک بازه زمانی مناسب
باتوجهبه اینکه شما چه نوع معاملهگری هستید و چه استراتژیای را دنبال میکنید، نیاز دارید یک بازار و یک بازه زمانی را برای معاملات خود انتخاب کنید که با ویژگیها و اهداف شما سازگار باشد. برای نمونه، اگر شما معاملهگری هستید که در طول روز معامله میکنید، شاید برای شما بهتر باشد از بازههای زمانی کوچکتر مانند 5 دقیقه یا 15 دقیقه برای تحلیل بازار بهره ببرید.
اگر شما معاملهگری هستید که برای مدتهای طولانیتر به معامله میپردازید، شاید برای شما مناسبتر باشد که از بازههای زمانی بزرگتر مانند روزانه یا هفتگی برای بررسی بازار استفاده کنید. علاوهبر این، شما باید یک بازار را برگزینید که با سطح مهارت و تجربه شما همخوانی داشته و دارای حجم و نوسان قابلقبولی باشد.
تعیین یک برنامه معاملاتی
حال که همه چیز را درباره پرایس اکشن دانستید و فهمیدید پرایس اکشن چیست، باید بدانید برای موفقیت در پرایس اکشن، بهتر است یک برنامه معاملاتی تهیه کنید که شامل قوانین و معیارهایی باشد که بر اساس آنها معاملات خود را انجام دهید. برنامه معاملاتی شما باید، شامل عواملی مانند روش تحلیل پرایس اکشن، نحوه شناسایی الگوهای چارتیستی، نحوه تعیین خطوط روند، حمایت و مقاومت، نحوه تعیین نقاط ورود و خروج، نحوه مدیریت ریسک و مقدار سرمایهگذاری باشد. برنامه معاملاتی باید به شما کمک کند از تصمیمگیری بر اساس احساسات جلوگیری کرده و باانضباط و اعتمادبهنفس معامله کنید.
تمرین و تجربه
پرایس اکشن یک مهارت است که با تمرین و تجربه بیشتر، کاملتر میشود. شما باید همیشه در حال یادگیری و تحلیل الگوهای چارتیستی باشید که نشاندهنده رفتار بازار هستند. شما میتوانید از امکاناتی که برای شما فراهم شدهاند، بهرهمند شوید. مثلاً میتوانید از حسابهای دمو یا مجازی بهره ببرید که به شما این فرصت را میدهند بدون هیچ خطری، مهارتهای خود را در معامله آزمایش کنید.
همچنین شما میتوانید از منابع آموزشی متنوعی که در اختیار شما قرار گرفتهاند، استفاده کنید. این منابع شامل کتابها، مقالات، ویدیوها، وبینارها و دورههای آنلاین هستند که میتوانند دانش و اطلاعات شما را در مورد پرایس اکشن افزایش دهند. با این کار، شما میتوانید احساسات خود را مدیریت کرده و با اعتمادبهنفس بالاتری به معامله بپردازید.
بروکر اپوفایننس و پرایس اکشن
بروکر اپوفایننس (Opofinance) بهترین بروکر فارکس است که در سال ۲۰۲۰ با نام اپوفارکس (Opoforex) تأسیس شد و در سال ۲۰۲۲ نام خود را تغییر داد. این بروکر که به تازگی رگوله Asic استرالیا را دریافت کرده، در کشورهای سنت وینسنت و گرنادینها و سیشل ثبت شده و دارای مجوزهای FSASVG, FSAseychelles و FINACOM است. این بروکر به مشتریان خود چهار نوع حساب معاملاتی با اسپردهای رقابتی و لوریج بالا ارائه میدهد. همچنین، این بروکر از پلتفرمهای معاملاتی MT4, MT5 و Webtrader پشتیبانی میکند و امکان کپیتریدینگ و حساب اسلامی و را نیز فراهم مینماید. علاوهبر این، شما با استفاده از بروکر اپوفایننس و خدمات آن، میتوانید ضمن بررسی مفهوم «پرایس اکشن چیست»، از پرایس اکشن در معاملات خود استفاده کنید.
پرایس اکشن مطالعه حرکات قیمت یک دارایی در بازارهای مالی است. پرایس اکشن سعی میکند با تشخیص الگوهای مختلف در نمودارهای قیمت، رفتار بازار را درگذشته، حال و آینده تحلیل کند. پرایس اکشن، اساس تحلیل فنی است و برای تصمیمگیری معاملات مورداستفاده قرار میگیرد.
پرایس اکشن چگونه کار میکند؟
پرایس اکشن با بررسی تقاضا و عرضه در بازار، نقاط حمایت و مقاومت، روندها و شکستها، الگوهای ادامه و وارونگی و سایر عوامل مرتبط با حرکات قیمت، کار میکند. پرایس اکشن به معاملهگران این امکان را میدهد که بازار را از دیدگاه واقعبینانه و علمی مشاهده کرده و با استفاده از اطلاعات مستقیم از قیمت، تصمیمات معاملاتی خود را بگیرند، بدون اینکه به شاخصهای فنی دیگر وابسته باشند.
چه بازه زمانی برای پرایس اکشن مناسب است؟
بازه زمانی مناسب برای پرایس اکشن، بستگی به سبک و روش معاملاتی، زمان، سطح ریسک، سرعت تحلیل و نوع بازار معاملهگر دارد. بهطورکلی، معاملهگران روزانه میتوانند از بازههای زمانی کوتاهتر مانند 5 دقیقه یا 15 دقیقه بهره ببرند. معاملهگران بلندمدت میتوانند از بازههای زمانی بلندتر مانند روزانه یا هفتگی استفاده کنند. همچنین باید یک بازار را انتخاب کنند که با سطح دانش و تجربه، حجم و نوسان مناسب باشد.
شکی نیست که در دنیای امروز، دلار آمریکا یکی از مهمترین ارزهای جهان است و روی تجارت، سرمایهگذاری، قیمتگذاری کالاها و خدمات و تعادلات مالی تأثیر میگذارد. اما چگونه میتوان ارزش دلار را در بازارهای جهانی اندازهگیری کرد؟ یکی از روشهای متداول برای این کار، استفاده از شاخص دلار وزنی-تجاری است. این شاخص، یک معیار استاندارد برای سنجش نسبی ارزش دلار نسبت به سایر ارزهای خارجی است و بر اساس حجم تجارت ایالات متحده امریکا با هر یک از آنها وزندهی شده و میتواند نشاندهنده قدرت یا ضعف نسبی دلار در بازارهای جهانی باشد. در این مقاله از اپوفایننس، قصد داریم را بیشتر بررسی کنیم و عوامل مؤثر بر آن را شناسایی کنیم. همچنین نشان میدهیم که چگونه این شاخص میتواند روی رفتار معاملهگران فارکس، سرمایهگذاران بینالمللی، تولیدکنندگان و مصرفکنندگان کالاها و خدمات و دولتهای مختلف تأثیر بگذارد.
شاخص دلار وزنی-تجاری چیست و چه تفاوتی با USDX دارد؟
شاخص دلار وزنی-تجاری یا Trade Weighted Dollar Index، یک شاخص است که توسط فدرال رزرو (Fed) برای اندازهگیری ارزش دلار آمریکا (USD) بر اساس رقابتپذیری آن در برابر شرکای تجاری ایجاد شده است. این شاخص بهجای مقایسه ارزش دلار آمریکا با همه ارزهای خارجی، به ارزهایی که بیشترین استفاده را در تجارت بینالمللی دارند، اهمیت میدهد. بهعبارت دیگر، ارزش هر ارز نسبت به دلار بر اساس حجم تجارت آن ارز با دلار وزندهی میشود. این شاخص نشان میدهد که چقدر دلار آمریکا نسبت به سایر ارزها قدرت خرید و تاثیرگذاری دارد. از آنجایی که وزن ارزها متفاوت است، تغییرات در هر ارز تأثیر منحصربهفردی بر دلار وزنی-تجاری و شاخصهای مربوطه خواهد داشت.
شاخص دلار وزندار تجاری که به آن شاخص گسترده (Broad index) هم گفته میشود، در سال 1998 در پاسخ به اجرای یورو (که جایگزین بسیاری از ارزهای خارجی که قبلاً در نسخههای قبلی این شاخص استفاده میشدند) و برای انعکاس دقیقتر الگوهای تجاری فعلی ایالات متحده آمریکا توسط بانک مرکزی این کشور یا فدرال رزرو معرفی شد.
این شاخص برای تعیین ارزش خرید دلار آمریکا و همچنین، برای خلاصهکردن اثرات افزایش و کاهش ارزش دلار در برابر ارزهای خارجی استفاده میشود. هنگامی که ارزش دلار افزایش مییابد، واردات به ایالات متحده ارزانتر میشود، درحالی که صادرات به سایر کشورها گرانتر میشود.
فدرال رزرو با پیشبینی پذیرش یورو توسط 11 کشور اتحادیه اروپا، 26 ارز را برای استفاده در این شاخص انتخاب کرد. در سال 2019، فدرال رزرو اعلام کرد که این 26 اقتصاد، نمایندگی حدود 90 درصد از کل تجارت دوجانبه را تشکیل میدهد.
شاخص وزندار تجاری سعی دارد تا با استفاده از ارزهای بیشتر و بهروزرسانی سالانه وزنها، شاخص دلار آمریکا (USDX) را که قدیمیتر است، بهبود بخشد. فدرال رزرو میخواست شاخصی ایجاد کند که بتواند با دقت بیشتری ارزش دلار در برابر ارزهای خارجی را بر اساس رقابتی بودن کالاهای ایالات متحده در مقایسه با کالاهای سایر کشورها منعکس کند.
تفاوت شاخص دلار وزنی-تجاری با USDX در چیست؟
USDX یا US Dollar Index یک شاخص اصلی دیگر دلار آمریکا است که وضعیت ارزش دلار را نسبت به یک سبد از ارزهای بینالمللی، از جمله یورو (EUR)، فرانک سوئیس (CHF)، ین ژاپن (JPY)، دلار کانادا (CAD)، پوند بریتانیا (GBP) و کرون سوئد (SEK) اندازهگیری میکند.
این شاخص در سال 1973 ایجاد شد. یورو تا حد زیادی، بزرگترین جزء شاخص دلاری است و تقریباً 58٪ (رسما 57.6٪) از سبد را تشکیل میدهد. وزن بقیه ارزهای موجود در شاخص، عبارتاند از: ین (13.6%)، پوند (11.9%)، دلار کانادا (9.1%)، کرون سوئد (4.2%)، فرانک سوئیس (3.6%).
بنابراین، اصلیترین تفاوت بین این دو شاخص، در وزندهی ارزها و تشکیل سبد ارزی است که هر یک از آنها از آن استفاده میکنند. درحالی که شاخص دلار وزنی-تجاری بر اساس حجم تجارت دلار و هر ارز مورد نظر تشکیل میشود، USDX بر اساس یک سبد از ارزهای اصلی جهان ایجاد میشود.
هنگامی که فدرال رزرو شاخص وزنی دلار را معرفی کرد، امیدوار بود که با استفاده از ارزهای بیشتر و بررسی دورهای ترکیب شاخص، جایگزین بهتری برای USDX ایجاد کند. شاخص وزنی-تجاری دلار، شامل کشورهای طرف تجارت آمریکا از سراسر جهان است و وزن آن سالی یکبار بر اساس دادههای تجاری سالانه منتشرشده توسط دفتر تحلیل اقتصادی (BEA) بهروز میشود.
چرا شاخص دلار وزنی-تجاری در بازارهای مالی مهم است؟
شاخص دلار وزنی-تجاری برای تریدرها و سرمایهگذاران بازارهای مالی، یک شاخص مهم است؛ زیرا دلالتی بر روند و قدرت ارزش دلار آمریکا نسبت به سایر ارزها دارد. این شاخص، نسبت به سایر شاخصهای دلار، بهطور معمول بیشتر به تجارت بینالمللی و وزن صادرات و واردات کشورها توجه میکند. شاخص دلار وزنی-تجاری، بهعنوان یک ابزار مهم در بازارهای مالی اهمیت دارد:
پیشبینی تغییرات نرخ ارز: دلار آمریکا بهعنوان یکی از ارزهای پراستفاده در تجارت بینالمللی، تأثیر قابل توجهی بر بازارهای مالی و اقتصاد جهانی دارد. بنابراین مهم است معاملهگرانی که در بازارهای مالی فعالیت میکنند، تغییرات و روند ارزش دلار آمریکا را در تصمیمگیریهای خود در نظر بگیرند. شاخص دلار وزنی-تجاری، بهعنوان نماینده قدرت خرید و تاثیرگذاری دلار در مقایسه با سایر ارزها، میتواند نشاندهنده تغییرات در نرخ ارزها باشد و به سرمایهگذاران کمککند تا تصمیمگیریهای بهتری در مورد سرمایهگذاری در بازار ارز انجام دهند. درواقع میتوان گفت تحلیل تغییرات این شاخص، میتواند به پیشبینی تغییرات نرخ ارزها و تجارتهای بینالمللی کمک کند. تریدرها با استفاده از شاخص دلار وزنی-تجاری، میتوانند تغییرات قیمت دلار را پیشبینی کنند و از آن برای تصمیمگیری درباره معاملات خود استفاده کنند. همچنین این شاخص، میتواند به معاملهگران کمک کند تا درک بهتری از روند بازارها و ریسکهای مرتبط با نرخ ارز داشتهباشند.
تعیین نرخ تبادلات:شاخص دلار وزنی- تجاری، میتواند ابزاری برای تعیین نرخ تبادلات ارزها باشد. با استفاده از این شاخص، میتوان نرخ تبادلات بین ارزها را محاسبه کرد و به تجار و بازرگانان کمک کرد تا قیمتگذاری مناسبی برای محصولات خود داشتهباشند.
مقایسه عملکرد بازارهای مالی: با استفاده از شاخص دلار وزنی-تجاری، میتوان عملکرد بازارهای مالی را با یکدیگر مقایسه کرد. این شاخص میتواند نشاندهنده تغییرات در ارزش بازارهای مالی جهانی باشد و به سرمایهگذاران کمک کند تا تصمیمگیریهای مناسبی در مورد سرمایهگذاری در بازارهای مختلف انجام دهند. علاوهبر این، شاخص وزنی-تجاری دلار، میتواند به معاملهگران کمک کند تا تأثیرات تجارت بینالمللی بر بازارها و اقتصاد جهانی را درک کنند. تریدرها با توجه به این شاخص، میتوانند تأثیرات صادرات و واردات بر روند بازارها و اقتصاد جهانی را تحلیل کنند و عملکرد بهتر و مؤثرتری در بازارهای مالی داشتهباشند.
تحلیل سیاستهای پولی: شاخص وزنی-تجاری دلار، به تحلیل و بررسی سیاستهای پولی مختلف، بهخصوص تغییرات نرخ بهره و اثرات آن بر ارزش دلار و ارزهای دیگر کمک میکند.
تصمیمگیریهای سرمایهگذاری: شاخص وزندار تجاری دلار، میتواند راهنمایی برای سرمایهگذاران و تریدرها برای تصمیمگیریهای سرمایهگذاری در بازارهای ارزی و سایر بازارهای مالی باشد. این شاخص میتواند جهتگیری کلی بازار و روند ارزش ارزهای مختلف را نشان دهد.
ارزیابی ریسک و مدیریت سرمایه: برای تریدرها، مدیران سرمایهگذاری و صندوقهای سرمایهگذاری، شاخص دلار وزنی-تجاری، میتواند ابزاری برای ارزیابی ریسکها و مدیریت سرمایه باشد. با بررسی تغییرات در این شاخص، میتوانید تصمیمات بهتری در خصوص توزیع سرمایه بین ارزها اتخاذ کنید.
شاخص وزندار تجاری دلار، بهعنوان یک نشانگر مهم برای قدرت و تاثیرگذاری دلار در بازارهای جهان اهمیت دارد و در تحلیلهای مالی و تصمیمگیریهای سرمایهگذاری بهکار میرود. این شاخص میتواند به شما بهعنوان تریدر و سرمایهگذار کمک کند تا تغییرات بازار را پیشبینی کنید و تصمیمگیریهای بهتری در مورد سرمایهگذاری و تجارت ارز انجام دهید.
تحلیل شاخص دلار وزنی-تجاری
شاخص دلار وزنی-تجاری، معمولاً در تحلیلهای اقتصادی بینالمللی استفاده میشود. اگر شاخص وزنی تجاری دلار آمریکا افزایش یابد، دلار آمریکا نسبت به ارزهای شرکای تجاری اصلی خود قویتر میشود. وزنهای فدرال رزرو نشاندهنده اهمیت کشورهای مختلف برای تجارت ایالات متحده است. عمدهترین کشورهای درگیر در تجارت با ایالات متحده امریکا، عبارت از چین، مکزیک و کانادا هستند. رتبهبندی وزنهای تجاری برتر منتشرشده در 3 ژانویه 2022، کاملاً منعکسکننده این واقعیت است:
14.763 برای چین؛
13.248 برای مکزیک؛
12.988 برای کانادا؛
جالب اینجاست که ژاپن که سومین اقتصاد بزرگ جهان پس از چین و ایالات متحده امریکا است، دارای وزن 5.953 در شاخص وزندار تجاری دلار است. توجه داشتهباشید که فدرال رزرو هر سال وزنها را در شاخص تنظیم میکند تا تغییرات در فعالیتهای تجاری را هر چه بهتر منعکس کند.
شاخص وزنی-تجاری را میتوان برای هر ارزی محاسبه کرد. در ایالات متحده امریکا، بانک فدرال رزرو ارزهای جهانی را بر اساس اهمیت آنها برای فعالیت واردات و صادرات ایالات متحده وزن میکند.
خود شاخص بهعنوان مجموع وزنی لگاریتمهای نرخ ارز محاسبه میشود، سپس نمودار میشود تا درصد تغییرات شاخص را نسبت به آخرین روز معاملاتی نشان دهد. اگر شاخص حرکت مثبت داشتهباشد، به این معنی است که ارز مورد سنجش در برابر ارزهای شریک خود تقویت شده است که معمولاً برای فعالیت واردات خوب است. یک حرکت منفی نشان میدهد که ارز در برابر ارزهای شریک خود ضعیف شده است که معمولاً برای صادرات مثبت است.
هر کشور یا گروه اقتصادی، میتواند نسخه خود را از شاخص محاسبه کند. مثلا شاخص وزنی-تجاری کانادا برای ایالات متحده که بزرگترین شریک تجاری آن است، دارای وزن 0.79 است. صندوق بینالمللی پول (IMF)، دارای یک شاخص وزنی-تجاری جهانی است که از آن برای محاسبه نرخ واقعی ارز مؤثر یا real effective exchange rate (REER) استفاده میکند. شاخص نرخ ارز مؤثر بر اساس وزن تجاری اتحادیه اروپا چندین بار تعدیل شده است تا تغییرات در ترکیب اعضای اتحادیه اروپا و ارزهای آن را منعکس کند. شاخص وزنی-تجاری بانک مرکزی انگلیس، بهطور مرتب تنظیم میشود تا تغییرات در الگوی تجارت این کشور را منعکس کند.
بانک فدرال رزرو دالاس، شاخص دلار آمریکا با وزن تجاری را یک گام فراتر میبرد و با توجه به اینکه ایالتهای مختلف امریکا صنایع صادراتی و تقاضای واردات متفاوتی دارند، به چگونگی تغییر آن از یک ایالت به ایالت دیگر نگاه میکند.
توجه داشتهباشید که شاخصهای ارزی وزندار در سراسر جهان، بهدلیل سودمندی آنها برای تجزیهوتحلیل محاسبه میشوند. درحالی که دلار امریکا منحصر به این کشور است، شاخصهای نرخ ارز وزنی تجاری در اقتصاد بینالمللی رایج هستند.
اپوفایننس بهترین بروکر فارکس است که به شما امکان دسترسی به بازارهای مالی جهانی را میدهد. با اپوفایننس که به تازگی رگوله Asic استرالیا را دریافت کرده، میتوانید در بیش از ۱۰۰۰ محصول معاملاتی، از جمله ارزهای خارجی، سهام، شاخصها، کالاها، اوراق بهادار و رمزارزها معامله کنید. بروکر آنشور اپوفایننس با داشتن رگوله ASIC و ارائه امنیت بالا برای حسابهای مشتریان خود، به شما اطمینان میدهد که سرمایه شما کاملاً در امان است.
اپوفایننس یک پلتفرم سوشیال ترید اختصاصی دارد که به شما این امکان را میدهد که از تجربه و دانش تریدرهای حرفهای بهره ببرید. شما میتوانید پروفایلهای معاملهگران موفق را مشاهده کنید و معاملات آنها را بهصورت خودکار یا دستی در حساب خود کپی کنید. این روش به شما کمک میکند تا سود بیشتری کسب کنید و از ریسکهای بازار بکاهید. اگر شما خود یک تریدر موفق هستید، میتوانید با ثبتنام بهعنوان یک معاملهگر، از طریق کمیسیونهایی که از دنبالکنندگان خود دریافت میکنید، درآمد غیرفعال داشتهباشید.
اپوفایننس با همکاری شرکت پراپ فرم FOREX، یک فرصت معاملاتی بینظیر را که امکان ترید در فارکس بدون سرمایه اولیه است، برای شما فراهم میکند. تنها با افتتاح حساب در بروکر اپوفایننس، میتوانید در چالش پراپ تریدینگ FOREX شرکت کنید و پس از طیکردن چالش، از سرمایه شرکت برای ترید در فارکس بهره ببرید. حتی اگر موفق به گذراندن چالش نشدید، باز هم بدون نیاز به پرداخت هزینه دیگری میتوانید مجدداً در چالش شرکت کنید و به این ترتیب، نهتنها مهارتهای معاملاتی خود را به چالش بکشید، بلکه گامی در جهت رشد و پیشرفت مهارتهای تریدینگ خود بردارید.
شاخص دلار وزنی-تجاری برای تریدرها و سرمایهگذاران فردی
شاخص دلار وزنی-تجاری، برای بررسی تأثیرات نرخ ارز بر اقتصاد مفید است. وقتی در مورد «ضعیف» یا «قوی» بودن نرخ ارز صحبت میشود، باید بدانید که اینها اصطلاحات نسبی هستند و نمیتوان آنها را با «بد» یا «خوب» یکسان دانست. اگر دلار ضعیف باشد، کسی که ارز دارد، میتواند بیشتر بخرد که برای شرکتهایی که واردات دارند، خوب است. اگر دلار قوی باشد، آمریکاییها میتوانند در ازای پول خود کالاهای وارداتی بیشتری بخرند و صادرکنندگان در نقاط دیگر جهان از این شرایط بهره میبرند.
نرخ ارز، قدرت یا ضعف نسبی دو ارز مختلف را اندازهگیری میکند. شاخص وزنی-تجاری دلار نشان میدهد که دلار آمریکا در برابر شرکای تجاری خود چگونه عمل میکند. بهعنوان مثال، اگر دلار آمریکا در برابر پزو مکزیک افزایش یابد، احتمالاً بهدلیل سیاستهای مکزیک است، نه سیاستهای امریکا.
اگر شاخص دلار وزنی-تجاری افزایش یابد، دلار در برابر ارزهای سبدی از شرکای تجاری اصلی خود تقویت میشود و این احتمالاً بهدلیل تغییر در سیاستهای ایالات متحده امریکا است. قدرت دلار در برابر پزو برای شرکتهایی که واردکننده از مکزیک هستند، خوب است. قدرت دلار در برابر تمام شرکای تجاری خود، وضعیت پیچیدهتری را ایجاد میکند که میتواند مزایا و معایب خود را داشتهباشد.
در این مقاله، به بررسی یکی از ابزارهای مهم تحلیلی در بازارهای مالی و اقتصاد جهانی، یعنی شاخص دلار وزنی-تجاری پرداختیم. این شاخص، نه تنها نشانگری برای ارزش دلار آمریکا در بازارهای بینالمللی است، بلکه اثرات گستردهای روی تصمیمات سرمایهگذاران، تریدرها و تصمیمگیران سیاستهای پولی و اقتصادی دارد. از طریق تحلیل و بررسی تغییرات در این شاخص، میتوان بهترین تصمیمات را در زمینه سرمایهگذاری، مدیریت ریسکهای مالی و تدوین سیاستهای پولی و اقتصادی اتخاذ کرد.
اپوفایننس بهعنوان یک بروکر متفاوت و متعهد، با ارائه اسپردهای فوق رقابتی و نزدیک به صفر پیپ و ابزارهای معاملاتی حرفهای و پیشرفته، نه تنها قدرت معاملاتی شما را افزایش میدهد و هزینههایتان را کم میکند، بلکه معاملات شما را آسانتر و کارآمدتر میکند.
شما میتوانید از پلتفرمهای محبوب و قدرتمند متاتریدر ۴ و 5 در تمام دستگاههای خود استفاده کنید و به بازار جهانی دسترسی پیدا کنید. همچنین میتوانید از ابزار Technical Views که توسط تیم تحلیلگران ارشد اپوفایننس طراحی شده است، بهره بگیرید. این ابزار به شما دیدگاههای منحصربهفرد و عملی در مورد بازار ارائه میدهد و به شما کمک میکند تا تصمیمات معاملاتی بهتری بگیرید.
اعتبار اپوفایننس، بزرگترین دارایی این شرکت معتبر است. این بروکر همیشه در تلاش است تا تمام نیازمندیهای مشتریانش را به آنها ارائه دهد. اگر بهدنبال یک بروکر مطمئن، مدرن و پویا هستید که شما را گامبهگام تا رسیدن به قلههای موفقیت همراهی کند، اپوفایننس را امتحان کنید.
شاخص دلار وزنی-تجاری، یک نشانگر است که ارزش دلار آمریکا را نسبت به یک گروه از ارزهای بینالمللی نشان میدهد. این شاخص تغییرات ارزش دلار و رقابتپذیری آن را در مقابل شرکای تجاری اصلی آمریکا اندازهگیری میکند. شاخص دلار وزنی-تجاری معمولاً بر اساس حجم تجارت بینالمللی دلار با هر یک از ارزهای دیگر محاسبه میشود و بهعنوان یک معیار مهم برای ارزش دلار و تأثیرات آن بر بازارهای جهانی شناخته میشود.
شاخص دلار وزنی-تجاری چه تأثیری بر بازارهای مالی میگذارد؟
تغییرات در شاخص دلار وزنی-تجاری، میتواند تأثیرات گستردهای بر بازارهای مالی و اقتصاد جهانی داشتهباشد. این تغییرات میتوانند بر پیشبینی نوسانات در بازارهای ارزی، تصمیمات سرمایهگذاران و تریدرها، رقابتپذیری صادرات و واردات کشورها، قیمت کالاها و سایر داراییهای معاملهپذیر و حتی تصمیمات سیاستهای پولی و اقتصادی تأثیرگذار باشند.
چگونه میتوان از شاخص دلار وزنی-تجاری بهره برد؟
شاخص دلار وزنی-تجاری میتواند بهعنوان یک ابزار مهم برای تحلیل تأثیرات ارزش دلار آمریکا بر بازارهای مالی و اقتصاد جهانی استفاده شود. سرمایهگذاران و تریدرها میتوانند از این شاخص برای پیشبینی روند بازارها، مدیریت ریسکهای مالی و تصمیمگیریهای سرمایهگذاری بهره ببرند. همچنین تصمیمگیران سیاستهای پولی و اقتصادی، میتوانند با تحلیل تغییرات در این شاخص، تصمیمات خود را بر مبنای تأثیرات ارزش دلار در بازارهای جهانی انجام دهند.
دلار امریکا یکی از مهمترین و پرکاربردترین ارزهای جهان است که بر تجارت، سرمایهگذاری و سیاست بسیاری از کشورها تأثیر میگذارد. اما چگونه میتوانیم ارزش دلار را در بازارهای مالی اندازه بگیریم؟ یکی از روشهای موجود برای این منظور، استفاده از شاخص دلار امریکا یا USDX است. این شاخص معیاری است که ارزش دلار را نسبت به سبدی از شش ارز اصلی جهان اندازهگیری میکند. در این مقاله از اپوفایننس، به بررسی این موضوع که چگونه شاخص دلار امریکا را بخوانیم، چه عواملی بر شاخص دلار تأثیر میگذارند، چگونه میتوانید با استفاده از نمودارها و ابزارهای تکنیکال، روند و سطوح مهم شاخص دلار را شناسایی کنید و از آن برای خواندن شاخص دلار امریکا استفاده کنید، میپردازیم.
معرفی شاخص دلار آمریکا
برای اینکه بدانیم چگونه شاخص دلار امریکا را بخوانیم، بهتر است تعریفی از شاخص دلار داشته باشیم. شاخص دلار آمریکا (USDX یا DXY)، معیار مهمی است که نشاندهنده ارزش دلار آمریکا نسبت به سایر ارزها است. برای اندازهگیری ارزش دلار نسبت به سایر ارزها، از مقایسه ارزش دلار با یک سبد از ارزهای خارجی استفاده میشود. این سبد شامل ارزهای اصلی دنیا، یعنی یورو (EUR)، ین ژاپن (JPY)، دلار کانادا (CAD)، پوند انگلیس (GBP)، کرون سوئد (SEK) و فرانک سوئیس (CHF) است که در واقع شرکای اصلی تجاری آمریکا هستند.
USDX توسط فدرال رزرو ایالات متحده در سال 1973 پس از انحلال توافقنامه برتون وودز تأسیس شد، اما اکنون توسط ICE Data Indices، یکی از شرکتهای تابعه تبادل بین قارهای (ICE) نگهداری میشود. شش ارز موجود در USDX در سال 1973 مهمترین شرکای تجاری آمریکا در نظر گرفته میشدند و از آن زمان تاکنون، این شاخص تنها یکبار در سال 1999 زمانی که یورو جایگزین مارک آلمان، فرانک فرانسه، لیر ایتالیا، گیلدر هلند و فرانک بلژیک شد، بهروز شده است. در نتیجه این شاخص، تجارت کنونی ایالات متحده امریکا را که مهمترین شرکای کنونی آن چین، مکزیک و برزیل هستند، بهطور دقیق منعکس نمیکند.
همانطور که گفته شد، USDX قدرت نسبی دلار (USD) در برابر سبدی از ارزهای خارجی است، اما وزن ارزهای خارجی در این سبد برابر نیستند. وزنها در سال 1973 تثبیت شدند و بعداً که یورو جایگزین بسیاری از ارزهای اروپایی شد، مورد تعدیل و بازبینی قرار گرفتند. در حال حاضر، هر ارز داخل سبد دارای وزنی بهصورت زیر است:
یورو ((EUR57.6٪ وزن
ین ژاپن (JPY)13.6٪
پوند استرلینگ (GBP) 11.9٪
دلار کانادا (CAD) 9.1٪
کرون سوئد (SEK) 4.2٪
فرانک سوئیس (CHF) 3.6٪
USDX هنوز هم اعتبار خود را دارد و میتواند بهعنوان نماینده سلامت اقتصاد ایالات متحده امریکا استفاده شود. معاملهگران میتوانند از آن برای گمانهزنی در مورد تغییر ارزش دلار یا بهعنوان پوششی در برابر قرارگرفتن در معرض ارز در جاهای دیگر استفاده کنند. خواندن شاخص دلار امریکا برای سرمایهگذاران، تجار و تحلیلگران اقتصادی اهمیت زیادی دارد؛ زیرا تغییرات در ارزش دلار میتواند تأثیرات بزرگی بر بازارهای مالی، تجارت بینالمللی و سیاستهای اقتصادی کشورها داشته باشد.
عوامل مؤثر بر شاخص دلار امریکا
تقاضا و عرضه دلار، عوامل اصلی در تعیین ارزش دلار و شاخص آن هستند. در صورتی که تقاضا برای دلار افزایش یابد، ارزش دلار هم زیاد میشود و بر شاخص دلار تأثیر مثبت دارد و بالعکس، اگر تقاضا برای دلار کم شود، ارزش دلار پایین میآید و بر شاخص دلار هم تأثیر منفی دارد. اما عوامل متعددی وجود دارند که بر عرضه و تقاضای دلار و در نتیجه شاخص آن تأثیر میگذارند. از جمله این عوامل که بر درک این مفهوم که «چگونه شاخص دلار امریکا را بخوانیم» موثرند، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
سیاستهای پولی و مالی دولت آمریکا: تصمیماتی که دولت آمریکا در زمینه سیاستهای پولی، مالی و مالیاتی میگیرد، میتواند تأثیر زیادی بر ارزش دلار داشته باشد. بهعنوان مثال، اعلام برنامههای تحفیف مالیاتی، اعطای تسهیلات پولی و سیاستهای بودجهای، میتواند به تقویت یا ضعیفشدن دلار منجر شود.
نرخ بهره: تصمیماتی که توسط فدرال رزرو آمریکا (Fed) در مورد نرخ بهره و تحریم پولی گرفته میشود، بر شاخص دلار آمریکا تأثیرگذار هستند. افزایش نرخ بهره توسط Fed، میتواند تقاضا برای دلار را افزایش دهد و باعث جذب سرمایهگذاران خارجی و تقویت دلار شود. این امر بر شاخص دلار تأثیر مثبت میگذارد، در حالی که کاهش نرخ بهره ممکن است منجر به ضعیفشدن دلار شود.
تورم: سطح تورم در آمریکا، یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار بر شاخص دلار آمریکا است. در صورتی که تورم در آمریکا افزایش یابد، ارزش دلار کم میشود و بر شاخص دلار تأثیر منفی میگذارد.
تجارت بینالمللی: روابط تجاری آمریکا با سایر کشورها و عملکرد صادرات و واردات هم میتواند بر شاخص دلار اثر بگذارد. در صورتی که تجارت بینالمللی آمریکا بهبود یابد و صادرات افزایش پیدا کند، معمولاً ارزش دلار هم افزایش مییابد و بر شاخص دلار تأثیر مثبت میگذارد.
رویدادهای سیاسی و اجتماعی: رویدادهای سیاسی و اجتماعی در آمریکا و جهان بر شاخص دلار تأثیر میگذارند. بهعنوان مثال، تغییرات در سیاست خارجی آمریکا، انتخابات ریاستجمهوری، تصمیمات سیاسی، ناپایداریهای اجتماعی، بحرانهای بینالمللی و رویدادهای جهانی، میتواند تأثیر مستقیم و غیرمستقیمی بر خواندن شاخص دلار امریکا داشته باشند.
انتظارات بازار: انتظارات بازار هم میتواند بر شاخص دلار آمریکا اثر بگذارد. در صورتی که بازار انتظار داشته باشد که ارزش دلار افزایش یابد، این تأثیر قابل مشاهده است.
برای خواندن شاخص دلار امریکا باید این عوامل را بهطور جامع و همزمان در نظر بگیرید و تحلیل کنید. همچنین استفاده از نمودارها و شاخصهای تکنیکال، میتواند به شما در درک بهتر روند و تغییرات شاخص دلار آمریکا کمک کند.
چگونه شاخص دلار امریکا را بخوانیم؟
شاخص دلار آمریکا (USDX) درست مانند هر جفت ارز، نمودار خاص خود را دارد.
شاخص دلار آمریکا (USDX) ارزش کلی دلار را نسبت به پایه 100 هزار اندازهگیری میکند. بهعنوان مثال، اگر قرائت فعلی 86.212 را نشان میدهد، بدان معناست که دلار از ابتدای شروع شاخص 13.79 درصد کاهش یافته است (86.212 – 100.000). اگر این قرائت 120.650 بود، به این معنی است که ارزش دلار از زمان شروع شاخص 20.65 درصد افزایش یافته است. 100000 – 120.650
شروع شاخص دلار آمریکا مارس 1973 است. زمانی که بزرگترین کشورهای جهان در واشنگتن دیسی گرد هم آمدند و همه توافق کردند که اجازه دهند ارزهایشان آزادانه در برابر یکدیگر شناور شود. شروع شاخص به عنوان «دوره پایه» هم شناخته میشود. فرمول شاخص دلار آمریکا بهصورت زیر است:
برای محاسبه و خواندن شاخص دلار امریکا، ابتدا ارزش دلار آمریکا نسبت به هر یک از ارزهای موجود در سبد را محاسبه میکنند و سپس این ارزشها را با وزن هر ارز در سبد ضرب میکنند. در نهایت، این میانگین وزندار به شکل یک شاخص مشخص محاسبه میشود. البته شما نیازی به محاسبه این شاخص ندارید، زیرا USDX در 24 ساعت شبانهروز و پنج روز هفته محاسبه میشود.
قیمتهای نقدی شاخص دلار آمریکا و قراردادهای آتی بر اساس شاخص دلار آمریکا از طریق فروشندگان دادههای بازار و در WebICE در دسترس است؛ اما این دادههای قیمت بهصورت رایگان در دسترس نیستند.
قیمتهای تاخیری نقدی شاخص دلار آمریکا را میتوانید در وبسایتهایی مانند بلومبرگ، مارکت واچ، CNBC، WSJ و Yahoo Finance مشاهده کنید. همچنین قیمتهای تاخیری برای معاملات آتی شاخص دلار آمریکا ICE در وبسایت ICE در دسترس است.
برای تحلیل و خواندن شاخص دلار امریکا معمولاً از نمودارها و تحلیلهای تکنیکال استفاده میشود که در صورت تسلط بر این مهارت، میتوانید اطلاعات مفیدی درباره پیشبینی روند حرکت قیمت دلار در بازار بهدست آورید. در این نوع تحلیل، معاملهگران بر اساس الگوها و شاخصهای تکنیکی به تحلیل روند قیمت دلار میپردازند. در ادامه، چند ابزار تحلیل تکنیکال برای خواندن و تفسیر شاخص دلار آمریکا آورده شده است:
خطوط روند (Trendlines): یکی از ابزارهای تکنیکال استفادهشده در تحلیل شاخص دلار، خطوط روند است. خطوط روند میتوانند بهعنوان سطوح حمایت و مقاومت استفاده شوند و روند قیمت دلار را نمایش دهند. با استفاده از خطوط روند، میتوانید جهت حرکت قیمت را در نمودار شاخص دلار مشخص کنید. اگر قیمت دلار به بالای خط روند برود، میتواند نشاندهنده ادامه روند صعودی باشد و اگر به پایین خط روند برود، ممکن است روند نزولی ادامه یابد.
الگوهای قیمتی (Price Patterns): استفاده از الگوهای قیمتی هم در تحلیل شاخص دلار مفید است و به ما در این زمینه که چگونه شاخص دلار امریکا را بخوانیم، کمک میکند. الگوهای قیمتی میتوانند نشاندهنده تغییرات قیمت و تمایلات بازار باشند و میتوانند به شناسایی نقاط ورود و خروج معاملاتی کمک کنند. برخی از الگوهای قیمتی، شامل الگوی سر و شانهها، الگوی مثلث، الگوی قله و غیره است. نمودار قیمت شاخص دلار آمریکا، میتواند نشاندهنده روند عمومی ارزش دلار نسبت به سایر ارزها باشد. از طریق تحلیل الگوهای قیمتی و میانگینهای متحرک (مثل میانگین متحرک 50 و 200 روزه)، میتوانید روند رو به بالا یا پایین شاخص دلار را تشخیص دهید.
شاخصهای تکنیکال (Technical Indicators): استفاده از شاخصهای تکنیکال مانند اندیکاتور مکدی (MACD)، شاخص قدرت نسبی (RSI)، شاخص میانگین متحرک (MA)، شاخص میانگین متحرک همگن (EMA) و اندیکاتور استوکاستیک (Stochastic)، میتواند به معاملهگران کمک کند تا روند حرکت قیمت دلار را تحلیل و سیگنالهای معاملاتی را شناسایی کنند. این شاخصها اطلاعات مفیدی در مورد تغییرات در نیروی خریداران و فروشندگان ارائه میدهند و به تأیید سیگنالهای معاملاتی کمک میکنند. شاخص قدرت نسبی، نشاندهنده میزان خریدوفروش برای یک ابزار مالی است. تحلیل RSI به شما در تحلیل شاخص دلار آمریکا کمک میکند و به شما میگوید آیا بازدهی آن ممکن است برگشت کند یا ادامه یابد. میانگینهای متحرک (Moving Averages) هم میتوانند بهعنوان سطوح حمایت و مقاومت استفاده شوند. میانگین متحرک یک خط میانگین است که بر اساس قیمتهای گذشته محاسبه میشود و نشان میدهد که قیمت دلار در چه بازهای قرار دارد. میانگینهای متحرک برای تشخیص روند و سیگنالهای معاملاتی مورد استفاده قرار میگیرند. استفاده از میانگینهای متحرک، میتواند نقاط ورود و خروج معاملاتی را تأیید کند و اطلاعات بیشتری درباره جهت حرکت قیمت ارائه دهد. برای مثال، اگر قیمت بالاتر از میانگین متحرک 50 روزه قرار گیرد، ممکن است نشاندهنده یک روند صعودی باشد.
سطوح حمایت و مقاومت (Support and Resistance Levels): شناسایی سطوح حمایت و مقاومت میتواند در تحلیل شاخص دلار مورد استفاده قرار بگیرد و به شما کمک کند تا نقاط ورود و خروج معاملاتی را تأیید کنید. این سطوح میتوانند براساس نقاط تاریخی قیمت یا الگوهای قیمتی مشخص شوند. سطح حمایت نشان میدهد که در چه قیمتی احتمالاً خرید انجام میشود و سطح مقاومت نشان میدهد که فروش احتمالاً در چه قیمتی بهتر است انجام شود. این سطوح میتوانند بهعنوان نقاط ورود به معامله یا تثبیت سود استفاده شوند.
حجم معاملات: تحلیل حجم معاملات برای اینکه بفهمید آیا حرکتهای قیمتی موجود توسط حجم بالای معاملات تأیید میشود یا خیر، میتواند مفید باشد. حجم معاملات بالا معمولاً نشاندهنده تأیید حرکتهای قیمتی است.
تحلیلهای مبتنی بر اخبار و رویدادها: همانطور که گفته شد، موضوعاتی مانند سیاستهای پولی و مالی آمریکا، نرخ بهره، تورم، وضعیت اقتصادی و جهانی و رویدادهای ژئوپلیتیک میتوانند تأثیر بزرگی بر خواندن شاخص دلار امریکا داشته باشند و به ما کمک میکنند که چگونه شاخص دلار امریکا را بخوانیم. بنابراین مطالعه و درک این اخبار و رویدادها میتواند به شما کمک کند تا تغییرات در شاخص دلار را بهتر بفهمید و پیشبینی کنید.
تحلیل تکنیکال شاخص دلار، شامل استفاده از ابزارهای مختلفی است که به شما بهعنوان معاملهگر کمک میکند تا روند حرکت قیمت دلار را تحلیل و سیگنالهای معاملاتی را شناسایی کنید. با ترکیب این روشها، میتوانید به تحلیل دقیقتری از شاخص دلار آمریکا بپردازید و تصمیمات بهتری در خصوص معاملات مالی خود بگیرید.
اپوفایننس یک بروکر آنشور معتبر، مدرن و رگولهشده است که به شما امکان دسترسی به بازارهای مالی جهانی را میدهد. این بروکر که رگوله ASIC استرالیا را دریافت کرده است، یک پلتفرم سوشیال ترید اختصاصی دارد که به شما اجازه میدهد معاملات بهترین تریدرهای اپو را در حساب خود کپی کنید و از تجربه و دانش آنها استفاده کنید. شما میتوانید پروفایل، سوابق، رتبه و نظرات تریدرها را مشاهده و آنها را دنبال کنید. همچنین اگر خودتان یک تریدر موفق هستید، میتوانید درآمد غیرفعال کسب کنید و از طرح پاداش اپو برخوردار شوید.
اپوفایننس بهعنوان بهترین بروکر فارکس، با ارائه اسپردهای فوق رقابتی و نزدیک به صفر پیپ، به شما کمک میکند تا قدرت معاملاتی خود را افزایش دهید و سود بیشتری کسب کنید. شما میتوانید از بازارهای مختلف مانند فارکس، کریپتو، سهام، کالا و شاخصها بهره ببرید و از تنوع بالای محصولات معاملاتی لذت ببرید.
شاخص دلار یک معیار است که قدرت یا ضعف دلار آمریکا را نسبت به سایر ارزها نشان میدهد. اگر شاخص دلار افزایش یابد، به معنی تقویت دلار آمریکا است و ممکن است باعث کاهش قیمت جفتهای ارزی دیگر شود.
آگاهی از نحوه خواندن شاخص دلار امریکا و همبستگی ارز برای معاملهگران فارکس بسیار مهم است، زیرا به آنها کمک میکند ترکیب شاخص و ارزهای مختلف درگیر را درک کنند. یورو بیشترین وزن و ارزش همبستگی را در شاخص دلار آمریکا دارد، در حالی که فرانک سوئیس کمترین وزن را دارد. دلار آمریکا در پلتفرمهای معاملاتی مختلف نمادهای متفاوتی دارد، اما رایجترین نماد، USD است و وقتی صحبت از همبستگی ارزی به میان میآید، تنها شرکای تجاری اصلی ایالات متحده را شامل میشود.
جفتارزهایی مانند EUR/USD (یورو/دلار آمریکا)، GBP/USD (پوند/دلار آمریکا)، AUD/USD (دلار استرالیا/دلار آمریکا)، NZD/USD (دلار نیوزیلند/دلار آمریکا) و طلا (XAU/USD) با شاخص دلار آمریکا همبستگی منفی دارند، به این معنی که وقتی این جفتها در روند صعودی هستند، شاخص دلار آمریکا احتمالا در یک روند نزولی است.
جفتارزهایی مانند USD/JPY (دلار آمریکا/ین ژاپن)، USD/CAD (دلار آمریکا/دلار کانادا) و USD/CHF (دلار آمریکا/فرانک سوییس) با شاخص دلار آمریکا همبستگی مثبت دارند، به این معنی که با هم حرکت میکنند و زمانی که این جفتها به سمت بالا حرکت میکنند، احتمال زیادی وجود دارد که شاخص دلار هم به سمت بالا باشد.
یورو با شاخص دلار آمریکا همبستگی منفی بالایی دارد، در حالی که ممکن است شاخص دلار آمریکا همبستگی مثبت بالایی با نمودار USD/CHF داشته باشد، اما این همبستگی ثابت نیست و میتواند به دلیل عواملی مانند پناهگاههای امن تغییر کند.
ارزهای بهشت امن مانند JPY، CHF و طلا در شرایط نامطمئن اقتصادی مورد علاقه قرار میگیرند و باعث میشوند که همبستگی ارز با دلار آمریکا بهطور بالقوه مخدوش شود. توجه داشته باشید که شاخص دلار تنها شاخص موجود در پلتفرم معاملاتی نیست، زیرا سایر ارزهای اصلی هم شاخصهای خاص خود را دارند، بنابراین مهم است که در معاملات و تحلیل، همبستگی ارز را در نظر بگیرید. بهعنوان مثال، اگر شاخص دلار افزایش یابد، قیمت یورو نسبت به دلار کاهش خواهد یافت. بهطور مشابه، اگر شاخص دلار کاهش یابد، این به معنی ضعف دلار آمریکا است و ممکن است باعث افزایش قیمت جفتهای ارزی دیگر شود. بهعنوان مثال، اگر شاخص دلار کاهش یابد، قیمت یورو نسبت به دلار افزایش خواهد یافت.
بنابراین، معاملهگران و سرمایهگذاران معمولاً شاخص دلار را بهعنوان یک ابزار برای تحلیل و پیشبینی تغییرات قیمت در جفتهای ارزی مرتبط استفاده میکنند. با تحلیل شاخص دلار، میتوانید تصمیمات بهتری برای معامله در جفتهای ارزی مرتبط بگیرید و از تغییرات قیمت بهرهبرداری کنید.
خواندن شاخص دلار امریکا یک معیار حیاتی در بازارهای مالی است و در این بازارها نقش بسیار مهمی ایفا میکند. با تحلیل دقیق شاخص دلار و تفسیر نمودارها، الگوهای قیمتی و شاخصهای تکنیکال میتوانید روندهای صعودی یا نزولی در ارزش دلار را تشخیص دهید و تغییرات در بازارهای جهانی را پیشبینی کنید. همچنین استفاده از شاخص دلار، بهعنوان یک نشانگر قدرت یا ضعف اقتصادی آمریکا و تأثیرات آن بر تجارت جهانی بسیار ارزشمند است. تحلیل دقیق شاخص دلار میتواند به شما بهعنوان سرمایهگذار یا تریدر کمک کند تا تصمیمات موفقتری را در معاملات خود اتخاذ کنید و بهترین استفاده را از فرصتهای بازار ببرید. تحقیقات بیشتر و بررسی دقیقتر شاخص دلار، میتواند در بهبود استراتژیهای معاملاتی و تصمیمات سرمایهگذاری شما مؤثرتر باشد.
اپوفایننس بهعنوان یک بروکر معتبر، دارای رگوله ASIC است. از این رو شما میتوانید با خیال راحت معامله کنید و از امنیت بالای حساب خود مطمئن باشید. همچنین اپوفایننس از روشهای پرداخت معتبر و سریع استفاده میکند و پشتیبانی ۲۴/۷ به شما ارائه میدهد.
اپوفایننس با ارائه ابزارهای کاربردی و پیشرفته برای تحلیل بازار و کنترل ریسک، معاملات شما را سادهتر و بهتر میکند. شما میتوانید از پلتفرمهای محبوب متاتریدر ۴ و ۵ در تمام دستگاههای خود استفاده کنید و از قابلیتهایی مانند اندیکاتورها، اسکریپتها، اکسپرت ادوایزرها بهرهمند شوید. همچنین میتوانید از دیدگاههای منحصربهفرد و عملی Technical Views که توسط تیم تحلیلگران ارشد و الگوریتمهای خودکار ارائه میشود، استفاده کنید و از تجزیهوتحلیلهای تکنیکال و فاندامنتال با کیفیت بالا بهره ببرید.
اپوفایننس یک بروکر متفاوت و مدرن است که باور دارد اعتبار در بازار بزرگترین دارایی اوست. این بروکر همیشه در تلاش است تا هر آنچه را که مشتریانش به آن نیاز دارند، برای آنها فراهم و رضایت آنها را جلب کند. اگر شما هم بهدنبال یک بروکر مطمئن، مدرن و پرسود هستید، اپوفایننس را امتحان کنید.
برای درک بهتر شاخص دلار امریکا مهم است که به عوامل تأثیرگذار بر آن توجه کنید. بهعنوان مثال، فعالیت اقتصادی، نرخ بهره، تورم و سیاستهای پولی کشورها میتوانند بر شاخص دلار امریکا تأثیرگذار باشند. درک این عوامل و نحوه تأثیر آنها بر شاخص دلار امریکا، میتواند به شما کمک کند تا بهترین تحلیل و تصمیمگیریهای معاملاتی را داشته باشید.
چگونه تغییرات شاخص دلار امریکا را بخوانیم؟
برای خواندن تغییرات شاخص دلار امریکا، میتوانید به تحلیل الگوها و نمودارهای تاریخی مربوط به این شاخص مراجعه کنید. با مشاهده الگوهای تکراری و تغییرات قیمت در طول زمان، میتوانید الگوهای مشخصی را تشخیص دهید و از آنها برای پیشبینی تغییرات آینده استفاده کنید. همچنین مطالعه تحلیلهای تکنیکال و اقتصادی مربوط به شاخص دلار امریکا هم میتواند به شما در درک بهتر این تغییرات کمک کند.
تغییرات شاخص دلار امریکا چه تأثیری دارد؟
تغییرات شاخص دلار امریکا میتواند تأثیرات عمدهای بر اقتصاد جهانی داشته باشد. بهعنوان مثال افزایش شاخص دلار امریکا میتواند تأثیر مستقیمی بر قیمت کالاها و خدمات صادراتی کشورهای دیگر داشته باشد. همچنین تأثیرات شاخص دلار امریکا بر بازارهای مالی و قیمت سهام هم بسیار حائز اهمیت است. درک تأثیرات این شاخص، میتواند به شما در تصمیمگیریهای مالی و سرمایهگذاری کمک کند.
معاملهگران باتجربه میدانند که بهترین سود از بازار با قویترین روندها بهدست میآید. شاخص حرکت جهت دار (ADX)، نهتنها شرایط روند را شناسایی میکند، بلکه به معاملهگر کمک میکند تا قویترین روندها را برای معامله پیدا کند. توانایی یافتن قدرت روند، یک مزیت مهم برای معاملهگران محسوب میشود. این شاخص همچنین شرایط تثبیت (Range) را مشخص میکند تا معاملهگر در یک محدوده ثابت قیمتی گرفتار نشود. یادگیری کار با چنین اندیکاتوری، یک مهارت پولساز است. برای آشنایی و نحوه استفاده از اندیکاتور ADX، در ادامه با ما همراه باشید.
برای فعالیت در بازارهای مالی میتوانید در کارگزاری آنشور اپوفایننس ثبتنام کنید. این مجموعه بهعنوان بهترین بروکر فارکس، بهترین خدمات معاملهگری در فارکس و ارز دیجیتال، معاملات سهامهای بینالمللی و کالاها را ارائه میدهد.
اندیکاتور میانگین جهتدار (ADX) چیست؟
شاخص حرکت جهت دار یا Average Directional Index (ADX)، یک شاخص تحلیل تکنیکال است که توسط معاملهگران برای تعیین قدرت یک روند قیمتی استفاده میشود. این شاخص توسط «ولز ویلدر» (Welles Wilder) برای بررسی نمودار معاملات کالا طراحی شد و پس از مدتی توسط سایر معاملهگران در بسیاری از بازارهای مالی مورد استفاده قرار گرفت.
شاخص ADX-DI با نشاندادن دو پارامتر مثبت (DI+) و منفی (DI-) در روند قیمت، قدرت آن را به معاملهگران نشان میدهد. از آنجاییکه روند صعودی یا نزولی دارای قدرت حرکتی است، این دو پارامتر منفی و مثبت کمک میکنند تا نقاط ضعف و قدرت قیمت بهخوبی در نمودار نمایان شود. معاملهگر درصورت مشاهده ضعف در روند قیمت، باید به فکر برداشت سود یا خروج از معامله باشد و درصورت مشاهده قدرت روند، میتواند در معامله بماند.
این شاخص هرچند نشان نمیدهد که روند قیمت به کدام سمت میرود، اما بهخوبی میزان قدرت را در هر دو روند نزولی و صعودی مشخص میکند. معاملهگران با استفاده از اندیکاتور ADX و ترکیب اطلاعات آن با سایر شاخصها میتوانند یک استراتژی معاملاتی مناسب بسازند. وقتی این شاخص با اندیکاتورهای روند ترکیب میشود، سیگنالهای بهتری را ارائه میدهد. از این شاخص در تمامی بازارهای مالی، از جمله سهام، صندوقهای سرمایهگذاری مشترک، صندوقهای قابل معامله در بورس و آتی میتوان استفاده کرد.
فرمول محاسباتی شاخص حرکت جهت دار (ADX)
شما برای کار با اندیکاتور میانگین جهتدار نیاز به دانستن فرمول محاسباتی آن ندارید. با اینحال برای آشنایی مختصر، در زیر به آن اشاره میشود.
در این فرمول، مقدار ADX برابر با جمع ADX فعلی با ADX قبلی ضرب در 13 است که بر 14 تقسیم میشود. مقدار DX از پارامترهای DI- و DI+ ضرب در 100 بهدست میآید. مقدار DI نیز با محاسبه DM+ (سقف قبلی منهای سقف فعلی قیمت) و DM- ( کف قبلی منهای کف فعلی قیمت) مشخص میشود. دادههای DI همچنین از میانگین محدوده واقعی ATR کمک میگیرد تا قیمت را دقیقتر محاسبه کند.
عدد 14 و 13 در این فرمول، طول دوره هستند و با توجه به حرکت قیمت در این طول دوره میتوان میزان ADX را شناسایی کرد. ضریب آهستگی در ADX کمک میکند تا حرکت خط شاخص میانگین جهتدار بهخوبی نسبت به قیمت و قدرت عمل کند و محدودهها را واقعیتر نشان دهد.
شاخص ADX به ما چه میگوید و استفاده از اندیکاتور ADX چگونه است؟
معامله در جهت یک روند قوی باعث کاهش ریسک و افزایش پتانسیل سود برای معاملهگر میشود. شاخص میانگین جهتدار (ADX) برای تعیین شدت روند صعودی یا نزولی در نمودار استفاده میشود. محاسبات ADX براساس میانگین متحرک دامنه قیمت در یک دوره زمانی معین است. طول این شاخص بهصورت پیشفرض 14 است؛ اگرچه میتوانید این مقدار را تغییر دهید.
ADX بهصورت یک خط تنها (پارامترهای DI منفی و مثبت در این اندیکاتور مخفی است) با مقادیر متغیر از صفر تا 100 در کادری جدا، روی نمودار رسم میشود. این خط در روند صعودی یا نزولی قیمت، قدرت روند را ثبت میکند؛ به اینصورت که با قدرتگرفتن هر روند به بالای عدد 25 صعود میکند و اگر آن روند ضعیف شود، به زیر عدد 25 سقوط خواهد کرد. شاخص حرکت جهت دار برخلاف اسمش، جهت قیمت را نشان نمیدهد؛ اما اگر در یک جهت، قدرت افزایش پیدا کند، آن را با عبور از عدد 25 مشخص میکند.
بهطورکلی روند قیمتی زمانی قوی است که ADX بالای 25 باشد. به گفته توسعهدهنده این اندیکاتور (ولز ویلدر)، وقتی ADX زیر 25 است، روند ضعیف یا قیمت بدون روند است. عدم قدرت در روند به این معنی نیست که قیمت درحال حرکت نیست. ممکن است اینطور نباشد و قیمت همچنان به مسیر خود ادامه دهد، اما به احتمال زیاد امکان تغییر روند وجود دارد.
دیگر شاخص ADX که پارامترهای DI منفی و مثبت در آن مخفی نیستند، به جای یک خط، دارای سه خط است. این شاخص ADX-DI است که میزان لغزندگی قیمت را با دو خط DI مشخص میکند. اگر خطوط -DI و +DI به همراه ADX فعال شود، میتواند سیگنالهای خوبی تولید کند. به اینصورت که اگر خط +DI از بالای خط -DI عبور کند و ADX بالای 20 یا درحالت ایدهآل بالای 25 باشد، این یک سیگنال بالقوه برای خرید است. از سوی دیگر، اگر -DI از +DI عبور کند و ADX بالای 20 یا 25 باشد، این فرصتی برای ورود به یک معامله فروش است.
همچنین میتوانید از کراسهای ADX و خطوط DI برای خروج از معاملات استفاده کنید. به عنوان مثال، زمانی که –DI از بالای +DI عبور کرد، بهدلیل ضعف روند از معامله خارج شوید. در همین حال، زمانی که خط ADX زیر عدد 20 است، نشانه این است که قیمت بدون روند است و ممکن است زمان مناسبی برای ورود به معامله نباشد.
یک تصور غلط رایج در مورد اندیکاتور میانگین شاخص جهتدار این است که، کاهش خط ADX بهمعنای معکوسشدن روند است. افت خط ADX فقط به این معنی است که قدرت روند درحال تضعیف است، اما بهتنهایی معنای معکوسشدن روند را نمیرساند، مگر اینکه یک اوج قیمتی وجود داشته باشد. تا زمانی که ADX بالای 25 باشد، بهتر است احتمال تغییر روند را ضعیف بدانیم.
نحوه فعالسازی شاخص ADX و شاخص ADX-DI
شاخص ADX-DI، همان شاخص ADX است که خطوط DI در آن وجود دارد. هردو این شاخصها به شناسایی قدرت روند کمک میکنند؛ اما شاخص ADX-DI با سه خط به سیگنالهای معاملاتی هم کمک میکند. برای فعالسازی این شاخصها روی چارت، واژه ADX را در بخش اندیکاتورهای تریدینگ ویو (Trading view) جستجو کنید.
شاخص ADX را با انتخاب Average Directional Index میتوانید در چارت فعال کنید و شاخص ADX-DI با انتخاب ADX and DI در نمودار فعال میشود.
بررسی اعداد نشاندهنده قدرت روند در اندیکاتور ADX
اعداد در شاخص حرکت جهت دار پارامترهای مهمی هستند. این اعداد بهصورت محدود در سمت راست چارت و در کادر شاخص ADX مشخص هستند. برای استفاده از اندیکاتور ADX، باید با این اعداد آشنا شوید و بدانید خط ADX در هر منطقه از این اعداد چه معنایی میدهد.
عدد 0 تا 25 نهایت ضعف روند را نشان میدهد.
عدد 25 تا 50 روند قوی را نشان میدهد.
عدد 50 تا 75 روند بسیار قوی را نشان میدهد.
عدد 75 تا 100 بالاترین قدرت را در روند نشان میدهد.
شاخص جهتدار در پایین محدوده 25، معمولاً نشانه تجمع یا توزیع قیمت است. هنگامی که ADX برای بیش از 30 کندل زیر 25 باشد، قیمت وارد شرایط تثبیت میشود و الگوهای قیمت اغلب راحتتر قابل شناسایی هستند. سپس قیمت بین یک محدوده مقاومتی و حمایتی، بالا و پایین میرود تا به ترتیب سود فروش و خرید را توزیع کند. پس قیمت از یک کانال ضعیف به یک روند صعودی یا نزولی با ADX قوی حرکت میکند.
مجموعه سقفهای ADX، نمایشی بصری از حرکت رو به رشد روند کلی است. شاخص ADX به وضوح نشان میدهد که روند درحال افزایش یا از دستدادن مومنتوم است. یک سری سقفهای بالاتر به این معنی است که حرکت روند درحال افزایش است. یک سری سقفهای کوتاهتر به این معنی است که حرکت روند رو به کاهش است. هر سقف شاخص ADX بالاتر از 25، قوی در نظر گرفته میشود، حتی اگر یک قله پایینتر باشد.
تشخیص واگرایی با اندیکاتور ADX
در یک روند صعودی، قیمت همچنان میتواند با کاهش حرکت ADX افزایش یابد؛ اما این افزایش مدت زیادی طول نمیکشد. شاخص میانگین جهتدار، میتواند واگرایی حرکتی در قیمت را نشان دهد. زمانی که قیمت به بالاترین حد خود برسد و ADX به پایینترین حد، واگرایی منفی یا عدم تایید وجود دارد. بهطورکلی، واگرایی سیگنالی برای برگشت روند نیست، بلکه هشداری است مبنی بر اینکه حرکت روند درحال تغییر است. این اتفاق به معاملهگر میگوید که سود خود را از معامله بردارد یا حدضررش را کاهش دهد.
سیگنال واگرایی و تغییر روند، تنها با یک اندیکاتور قابل تایید نیست. برای آنکه تغییر مسیر روند یا واگرایی را بهخوبی مشخص کنید، بهتر است از ترکیب چند اندیکاتور استفاده کنید. بهترین اندیکاتور برای تشخیص واگرایی، شاخص قدرت نسبی (RSI) است. شاخص RSI با نشاندادن مناطق اشباع خریدوفروش، بهخوبی میتواند واگرایی را تایید کند و یک ابزار کمکی برای اندیکاتور ADX به حساب میآید.
قیمت، مهمترین سیگنال در نمودار است. ابتدا قیمت را بررسی کنید و سپس ADX را با آن مطابقت دهید. استفاده از شاخصها، چیزهایی را مشخص میکند که قیمت به تنهایی نمیتواند به ما بگوید. بهعنوان مثال، بهترین روندها از دورههای تثبیت قیمت شروع میشوند. شکست یک محدوده زمانی رخ میدهد که بین خریداران و فروشندگان در قیمت اختلافنظر وجود داشته باشد و باعث تغییر تعادل عرضه و تقاضا شود. چه عرضه بیشتر از تقاضا باشد یا تقاضا بیشتر از عرضه باشد، این تفاوت و عدم تعادل است که حرکت قیمت را ایجاد میکند.
تشخیص شکستهای قیمت کار سختی نیست، اما اغلب به یک تله تبدیل میشوند، زیرا نمیدانیم در پشت پرده قیمت چه خبر است. برای مثال، شاخص ADX با نشاندادن اینکه چه زمانی روند به اندازه کافی قوی است تا قیمت پس از شکست به روند صعودی برسد، شکستهای معتبر را تایید میکند. وقتی ADX از زیر عدد 25 به بالای آن میرسد، باید گفت قیمت به اندازه کافی قوی است تا سطح را بشکند و به مسیر جدید خود ادامه دهد.
اگر خط میانگین جهتدار به بالای عدد 25 برود، بهدنبال آن، معاملات همسو با روند ایجاد میشود. این حرکت نشاندهنده قدرتگرفتن روند است. اگر این خط به پایین منطقه 25 سقوط کند، نشاندهنده ضعف و در نتیجه تغییر در قیمت است. این تغییر بهمعنای معکوسشدن قیمت نیست، اما خبر از دوره تثبیت میدهد. بهترین تصمیمات معاملاتی براساس سیگنالهای عینی گرفته میشود، نه احساسات. پس بهتر است با این مبحث قدرت در قیمت آشنا شوید و روش استفاده از اندیکاتور ADX را بهخوبی بیاموزید تا در موقع معامله دچار مشکل نشوید.
از آنجاییکه باید در مورد نحوه خواندن و تفسیر شاخص ADX بسیار مراقب باشیم، بهتر است دو قاعده برای معامله با شاخص حرکت جهت دار را در نظر بگیرید.
قاعده اول: میانگین جهتدار (ADX) فقط قدرت روند را اندازهگیری میکند. بنابراین، اگر قیمت درحال بالارفتن است و اندیکاتور ADX نیز درحال افزایش است، در اینصورت یک روند صعودی قوی داریم. اگر قیمت درحال پایینآمدن باشد و نشانگر ADX درحال بالارفتن باشد، نشاندهنده وجود یک روند نزولی قوی است. با افزایش این شاخص، صعود یا نزول قیمت اتفاق میافتد.
قاعده دوم: اندیکاتور ADX میگوید، حرکت این شاخص به زیر منطقه 25 نشانه بازار ضعیف است. همچنین میگوید، زمانی که خط شاخص ADX به بالای منطقه 25 میرود، نشان میدهد که یک روند صعودی یا نزولی قوی درحال بهوجودآمدن است. البته با تمام این موارد، بهخاطر داشته باشید که شاخص ADX هیچ اطلاعاتی در مورد جهت بازار نمیدهد، پس تفسیر آن با معاملهگر است.
از اندیکاتور ADX درچه سبکهای معاملاتی میتوان استفاده کرد؟
استفاده از اندیکاتور ADX برای انواع سبکهای معاملاتی مناسب است. با اینحال، سبک معاملات روزانه و معاملات نوسانی، بهترین سبکهای معاملاتی شاخص ADX هستند.
نحوه استفاده از اندیکاتور ADX در معاملات روزانه
اولین قدم در استراتژی معاملاتی روزانه با شاخص ADX،، انتخاب تنظیمات مناسب است. نمودارهای کوتاهمدت سریع هستند، بنابراین باید تنظیمات ADX را تغییر دهید تا نسبت به تغییرات کوتاهمدت قیمت در بازار حساستر شوند. بهترین تنظیمات شاخص ADX برای معاملات روزانه، 14 دوره است. بهعنوان یک قاعده، هرچه دوره بررسی کوتاهتر باشد، اندیکاتور نسبت به قیمت حساستر میشود. بنابراین، اندیکاتورADX برای معاملات روزانه بهترین عملکرد را دارد. البته تغییر دوره این شاخص، کاملا به استراتژی شما بستگی دارد.
همانطور که میدانیم، سقوط خط ADX به زیر محدوده 25، بهمعنای قدرت روند ضعیف است، درحالی که خطهای ADX بالاتر از محدوده 25 بهمعنای روند قوی است. بنابراین، هنگام معامله روزانه با اندیکاتور ADX، بهدنبال سرنخهایی برای خریدوفروش یک سهم در زیر 25 هستیم. این بدان معناست که ما میتوانیم بهدنبال سیگنالهای احتمالی شکست در تایم روزانه باشیم. البته برای تایید روند چون ADX جهت آن را مشخص نمیکند، منتظر میمانیم تا ADX به بالای عدد 50 برسد.
اگر قیمتها با افزایش ADX افزایش یافت، ما وارد معاملات خرید میشویم.
اگر قیمت با افزایش ADX درحال کاهش است، ما وارد معاملات فروش میشویم.
نحوه استفاده از اندیکاتور ADX در معاملات نوسانی
روش استفاده از اندیکاتور ADX برای معاملات نوسانی بسیار ساده است، زیرا شاخص قدرت روند برای معاملات نوسانی، بهتر عمل میکند. این استراتژی براساس شاخص میانگین جهتدار (ADX) و شاخص میانگین متحرک نمایی (EMA) است. پس در کنار شاخص ADX، اندیکاتور EMA را نیز در چارت فعال کنید.
در این استراتژی معاملات نوسانی، باید قوانین سادهای را رعایت کنید. ADX باید از عدد 30 عبور کند تا نشاندهنده یک بازار قوی درحال شکلگیری باشد. میانگین متحرک نمایی را روی 20 دوره تنظیم کنید. وقتی قیمت به EMA رسید، نقطه خرید را بالاتر از کندل قبلی قرار دهید. اگر روند قدرتمند باشد، توسط EMA حمایت میشود و پس از پرکردن، سفارش خرید شما به بالا بازمیگردد و به مسیر خود ادامه میدهد.
برای یک روند نزولی نیز با همین قاعده عمل کنید. ابتدا اجازه دهید تا ADX در روند نزولی از عدد 30 عبور کند و قیمت نیز به EMA 20 روزه برسد. سپس نقطه خرید را کمی پایینتر از کندل قبلی قرار دهید. اگر روند قوی باشد، EMA مثل یک مقاومت با قیمت برخورد میکند و قیمت را بازمیگرداند و پس از پرکردن سفارش شما، به مسیر خود ادامه میدهد.
در تمام این استراتژیها، حتما به حدضرر پایبند باشید و آن را در معامله قرار دهید. حدضرر شما باید مطابق با مدیریت ریسک و مدیریت سرمایه باشد تا بتواند از ضررهای احتمالی جلوگیری کند.
بهترین تنظیمات شاخص ADX برای معاملات اسکالپ چیست؟
معاملات اسکالپ، معاملات لحظهای هستند که در یک روند بسیار کوتاهمدت انجام میشوند. به معاملهگران این سبک اسکالپر (Scalper) میگویند. این معاملات در دورههای 1، 5 و 15 دقیقه انجام میشوند. بهترین تنظیمات شاخص ADX برای نمودار 5 دقیقهای به ترجیحات معاملهگر و سبک معاملاتی او بستگی دارد. با اینحال، بهتر است طول دوره روی 7 و سطح خط ADX عدد 20 باشد. برای نمودار 1 دقیقهای طول دوره روی 3 و سطح خط ADX عدد 10 است. در نمودار 15 دقیقهای، طول دوره رایج مورد استفاده 14 است و سطح 25 در خط ADX مدنظر قرار میگیرد.
یادتان باشد معاملات اسکالپ به شدت دارای ریسک است و نیاز به مهارت بالایی دارد. لازمه انجام چنین معاملاتی، استفاده از اندیکاتور ADX به همراه سایر تکنیکهای معاملهگری است تا به میزان زیادی درصد ریسک را کم کند. با اینحال بسیاری از معاملهگران حرفهای از این روش بهدلیل معاملات کوتاهمدت استفاده میکنند.
استفاده از اندیکاتور ADX، بهدلیل سیگنالهای زیادی که منتشر میکند، منجر به سردرگمی و احتمال ازدستدادن پول در معاملات میشود. این سیگنالهای اشتباه زمانی که مقادیر ADX کمتر از 25 باشد، رایجتر است. گاهی نیز خط شاخص ADX به بالای 25 میرسد، اما فقط بهطور موقت و سپس همراه با قیمت بازمیگردد. مانند هر اندیکاتور دیگر، اندیکاتور ADX باید با تجزیهوتحلیل قیمت در دیگر اندیکاتورها ترکیب شود تا به فیلتر سیگنالها و کنترل ریسک کمک کند.
همچنین این اندیکاتور روندهای نزولی و صعودی را در یک جهت نشان میدهد. همین نشاندادن خط ADX در یک جهت، بسیاری از معاملهگران تازهکار را به دام میاندازد. بنابراین بهتر است از این اندیکاتور برای سیگنالگرفتن بهتنهایی استفاده نکنید، بلکه آن را با شاخص میانگین متحرک ترکیب کنید. در این حالت، روند را توسط اندیکاتور میانگین متحرک MA بررسی و قدرت آن را با استفاده از اندیکاتور ADX ارزیابی کنید. برای تایید واگرایی یا ادامه روند نیز دادههای شاخص RSI را با شاخص ADX ترکیب کنید.
بهترین روش سودگرفتن از بازار، معامله در جهت روندهای قوی است. اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال زیادی مانند پارابولیک سار Parabolic SAR، میانگینهای متحرک Moving Averages و پاکتها Envelopes وجود دارند که به ما در شناسایی روند کمک میکنند. دراینمیان میانگین شاخص حرکت جهت دار (ADX) بسیار محبوب است و توسط معاملهگران فنی برای تعیین قدرت روند و همچنین جهت روند استفاده میشود.
استفاده از اندیکاتور ADX به معاملهگران نشان میدهد که یک بازار درحال رشد است یا در دوره تثبیت قیمت قرار دارد. با ترکیب اندیکاتور ADX و شاخصهای دیگر مثل RSI و MA، میتوان سیگنالهای معاملاتی را اصلاح کرد و ریسک معاملات را کاهش داد. در بالا با این اندیکاتور بهصورت کامل آشنا شدید و با تمرین میتوانید مهارتهای خود را در استفاده از این اندیکاتور پولساز بالا ببرید.
مجموعه مالی اپوفایننس که رگوله ASIC استرالیا را دریافت کرده است، بهترین پلتفرم معاملهگری در سطح بینالمللی برای ایرانیان است. این مجموعه، خدمات ترید، سوشیال ترید و کپی ترید را برای معاملات فارکس، ارزهای دیجیتال، کالاها و سهامهای بینالمللی ارائه میدهد.
ADX (شاخص میانگین جهتدار) یک اندیکاتور تحلیل تکنیکال است که برای اندازهگیری قدرت یک روند در بازار استفاده میشود. نمودار خطی این اندیکاتور از 0 تا 100 متغیر است که عدد بالای 25 نشاندهنده روند قوی و عدد زیر 25 نشاندهنده روند ضعیف است. با این اندیکاتور بهخوبی نقاط ورود و خروج معاملات شناسایی میشوند. همچنین با ترکیب این شاخص و چند اندیکاتور دیگر، میتوان واگرایی و نقاط بازگشت قیمت را مشخص کرد.
شاخص میانگین جهتدار با ثبت تفاوت بین خطوط DI+ و DI- و تقسیم آن بر مجموع آنها و ضربکردن نتیجه در 100 محاسبه میشود. نتیجه این محاسبه، خط ADX در محدوده 0-100 است. این خط با حرکت در این محدوده کمک میکند تا بازار رنج (Range) را از بازار دارای روند تشخیص دهیم.
نحوه استفاده از اندیکاتور ADX در معاملات روزانه چگونه است؟
با شناسایی روندهای قوی در بازار و واردکردن معاملات در جهت روند، میتوان از شاخص ADX برای معاملات روزانه استفاده کرد. معاملهگران میتوانند از ADX نیز برای تعیین سطوح توقف ضرر و شناسایی روند معکوس بالقوه استفاده کنند. برای این کار، طول دوره را روی 14 یا 20 قرار دهید تا ضریب محاسبه نسبت به نوسانات قیمت حساستر شود.
بازارهای مالی پر از اطلاعات و دادههای مختلف هستند که میتوانند برای معاملهگران و سرمایهگذاران گیجکننده باشند. برای اینکه بتوانید بازار را بهخوبی درک کرده و تصمیمات موثری بگیرید، نیاز دارید که از یک روش تحلیلی استفاده کرده که ساده، روشن و قابلاعتماد باشد. یکی از این روشها، پرایس اکشن کلاسیک است. Classic price action، یک روش تحلیل بازار است که بر اساس رفتار قیمت درگذشته تصمیمگیری میکند. این روش از ابزارهایی مانند خطوط روند، سطوح حمایت و مقاومت، الگوهای شمعی و نقاط مهم تاریخی استفاده میکند. پرایس اکشن کلاسیک، بهدنبال تشخیص الگوهای تکرارشونده در بازار است که نشاندهنده حرکت قیمت در آینده هستند.
Classic price action مزایای زیادی دارد. همچنین نیازی به استفاده از شاخصها و ابزارهای پیچیده ندارد. این روش، نه بر اساس فرضیات و تئوریها، بلکه بر اساس واقعیتهای بازار است. در این مقاله، ما به مفاهیم اساسی، ابزارها، الگوها، استراتژی و مزایا و معایب پرایس اکشن کلاسیک خواهیم پرداخت. در ادامه با ما همراه باشید.
پرایس اکشن کلاسیک چیست؟
Classic price action، یک روش تحلیل قیمت است که بر اساس حرکات اساسی قیمت، سیگنالهای ورود و خروج به معامله را تولید میکند. این روش به علت عدم نیاز به استفاده از اندیکاتورها محبوبیت زیادی در بین معاملهگران فنی دارد. Classic price action، فقط به تاریخچه قیمت یک امنیت توجه میکند و عوامل بنیادی آن را نادیده میگیرد.
پرایس اکشن کلاسیک از الگوهای شمعی، خطوط روند، نقاط حمایت و مقاومت، الگوهای هارمونیک، نوسانات قیمت، حجم معاملات، اخبار و رویدادهای اقتصادی، روانشناسی بازار و اصول مالی استفاده میکند تا بازار را تحلیل کرده و استراتژیهای ساده و سودآور را ارائه دهد. پرایس اکشن کلاسیک به معاملهگران این امکان را میدهد که باتوجهبه رفتار قیمت، بازار را درک کنند و بهجای تکیه بر اندیکاتورهای مشتق شده، به خود قیمت اعتماد کنند.
مفهوم الگوهای شمعی در پرایس اکشن چیست؟
اگر میخواهید با پرایس اکشن به معاملهگری بپردازید، باید ابتدا با زبان شمعها آشنا شوید. شمعها راهنماییهای مهمی درباره رفتار بازار و تغییرات قیمتها در بازههای زمانی مختلف میدهند. شما باید بتوانید انواع مختلف شمعها را تشخیص دهید و بدانید که هر یک از آنها چه پیامی را منتقل میکنند. همچنین باید قادر باشید الگوهای شمعی را که از ترکیب چند شمع تشکیل میشوند، شناسایی کنید و بفهمید که آنها چه نشانهای از ادامه یا وارونگی روند بازار هستند.
هر شمع از چهارعنصر اصلی تشکیل شده است: بدنه، سر، ته و رنگ. بدنه شمع، فاصله بین قیمت باز و بسته را نشان میدهد. سروته شمع، حداکثر و حداقل قیمت را در طول بازه زمانی مشخص میکنند. رنگ شمع نشان میدهد که قیمت در طول بازه زمانی افزایشیافته است یا کاهش. این عناصر به شما کمک میکنند که قدرت و ضعف بازار را ارزیابی کرده و موقعیتهای معاملهگری مناسب را پیدا کنید.
مزایا و معایب پرایس اکشن کلاسیک نسبت به سایر روشهای تحلیل تکنیکال
Classic price action، یکی از شاخههای تحلیل تکنیکال است که بر اساس تحلیل قیمتها بدون استفاده از اندیکاتورها یا ابزارهای پیچیده انجام میشود. این روش بر این فرض استوار است که همه اطلاعات مربوط به بازار در قیمتها منعکس شدهاند و بنابراین تنها چیزی که معاملهگر نیاز دارد، تاریخچه قیمتی بازار است. مزایای پرایس اکشن کلاسیک، عبارتاند از:
سادگی و شفافیت
Classic price action، معاملهگر را از هرگونه پیچیدگی و ابهام در بازار رها میکند. این روش به معاملهگران این امکان را میدهد که با تمرکز بر خود قیمت و بدون نیاز به هیچ اندیکاتور یا ابزار دیگری، بازار را بهصورت خام و واقعی ببینند. همچنین از الگوها و روندهای قیمت که در نمودارها تشکیل میشوند، برای تعیین نقاط ورود و خروج به معامله استفاده کنند. این روش به معاملهگران کمک میکند که بازار را بدون هیچ تعصب یا تأثیر خارجی بخوانند و بر اساس واقعیتهای بازار تصمیم بگیرند.
پیشگویی و سودآوری
Classic price action، معاملهگر را قادر میسازد که بادقت بالا جهت حرکت قیمتها را در بازار تشخیص دهد. این روش بر اساس مشاهده الگوها و روندهای قیمتی است که در نمودارهای شمعی به چشم میخورند. با استفاده از پرایس اکشن کلاسیک، معاملهگر میتواند زمان ورود و خروج از بازار را بادقت تعیین کند و بنابراین، با کاهش خطر، سود معامله را افزایش دهد. پرایس اکشن کلاسیک، یک روش ساده و کارآمد برای پیشبینی بازار و کسب درآمد است.
انعطافپذیری
یکی از مزیتهای برجسته پرایس اکشن کلاسیک این است که بهراحتی قابلانطباق و کاربرد در شرایط مختلف بازار است. این روش تحلیل قیمت، بدون توجه به نوع بازار، ارز، سهام، کالا یا هر چیز دیگری باشد، قابلاستفاده است. همچنین میتوان از این روش در هر بازه زمانی، از چند دقیقه تا چند ماه، بهره برد. این روش برای هر سبک معاملهگری، از معاملهگران روزانه تا معاملهگران بلندمدت مناسب است. در نهایت، هر معاملهگری با هر سطحی از تجربه، مبتدی تا حرفهای، قابلیادگیری و اجرا است. معایب Classic price action، عبارتاند از:
دشواری و نیاز به تمرین
Classic price action، یک روش تحلیل قیمت پیچیده و حرفهای است که نیازمند داشتن مهارت و دانش مناسب در این زمینه است. اکثر معاملهگران مبتدی این مهارت و دانش را ندارند و باید زمان و تلاش زیادی برای یادگیری آن صرف کنند. علاوهبر این، الگوهای قیمتی در هر بازار و بازه زمانی متفاوت هستند و نمیتوان بهراحتی آنها را شناسایی و تحلیل کرد.
عدم قطعیت و اطمینان
پرایس اکشن کلاسیک نمیتواند پیشبینی کند که چه چیزی در آینده رخ خواهد داد و نمیتواند به معاملهگر اطمینان بدهد که بازار همیشه به نفع او حرکت خواهد کرد؛ بنابراین معاملهگر باید در برابر تغییرات ناگهانی و ناخواسته بازار آماده باشد و بتواند با استراتژیهای مناسب و بهموقع واکنش نشان دهد. Classic price action، یک روش ساده، اما ناپایدار در بازار است.
چگونه با استفاده از اجزای اصلی، پرایس اکشن کلاسیک بازار را تحلیل کنید؟
پرایس اکشن کلاسیک از چندین جزء اصلی تشکیل شده است که هر کدام از آنها نشاندهنده یک جنبه از رفتار قیمت در بازار هستند. این اجزا عبارتاند از:
نمودارهای شمعی
نمودارهای شمعی، یکی از محبوبترین و مفیدترین انواع نمودارهای تحلیل فنی هستند که با استفاده از شکل، رنگ و اندازه شمعها، حرکات قیمت را در بازههای زمانی مختلف نشان میدهند. نمودارهای شمعی میتوانند الگوهای مختلفی را تشکیل دهند که هر کدام از آنها یک سیگنال را معنی میکنند. برخی از معروفترین الگوهای شمعی، عبارتاند از: همراه، میزبان، ستاره صبحگاهی، ستاره شبانه، همراهی پایین، میزبانی بالا، همراهی بالا، میزبانی پایین، شمعهای ماروبوزو و دوجی.
خطوط روند
خطوط روند خطوطی هستند که با رسم کردن خطوط متصلکننده بین نقاط بالا یا پایین قیمت، روند صعودی یا نزولی بازار را نشان میدهند. خطوط روند میتوانند به معاملهگر کمک کنند که نقاط حمایت و مقاومت را شناسایی کرده و همچنین نشان دهند که چه زمانی روند بازار درحال تغییر است. خطوط روند میتوانند بهصورت خطوط موازی، خطوط مورب و خطوط کانال شکلگرفته باشند.
سطوح حمایت و مقاومت
سطوح حمایت و مقاومت، سطوح افقی هستند که نشان میدهند که در چه قیمتی خریداران یا فروشندگان قویتر هستند و باعث میشوند که قیمت از ادامه حرکت خود جلوگیری کند یا برگردد. سطح حمایت، سطحی است که قیمت در آن بهسختی پایینتر میرود و خریداران وارد بازار میشوند. سطح مقاومت، سطحی است که قیمت در آن بهسختی بالاتر میرود و فروشندگان وارد بازار میشوند.
سطوح حمایت و مقاومت میتوانند بهصورت استاتیک یا داینامیک باشند. سطوح استاتیک ثابت هستند و از نقاط بالا یا پایین قیمت درگذشته تشکیل میشوند. سطوح داینامیک تغییر میکنند و از ابزارهای کمکی مانند خطوط مووینگاوریج، خطوط فیبوناچی و پیوت پوینت تشکیل میشوند.
الگوهای شکست و معکوس
الگوهای شکست و معکوس، الگوهایی هستند که نشان میدهند روند بازار درحال پایانیافتن است و قیمت قرار است به جهت مخالف حرکت کند. این الگوها میتوانند در نمودارهای شمعی یا خطی شکل بگیرند و معمولاً از چندین شمع یا خط تشکیل میشوند. برخی از معروفترین الگوهای شکست و معکوس، عبارتاند از: سر و شانه، سر و شانه معکوس، دو قله، سه قله، پرچم، پرچم معکوس، چکشی، چکشی معکوس، مثلث صعودی، مثلث نزولی و مثلث متقارن.
این اجزای اصلی پرایس اکشن کلاسیک هستند که با استفاده از آنها میتوان بازار را تحلیل کرد و سیگنالهای تجارتی قوی را شناسایی نمود. این اجزا به معاملهگر این قابلیت را میدهند که بازار را بدون هیچ پیچیدگی یا ابهامی بخواند و بر اساس حرکات اساسی قیمت، تصمیمگیری کند.
Classic price actionبه معاملهگر این امکان را میدهد که بادقت بالا، جهت بازار، نقاط ورود و خروج، سطوح حمایت و مقاومت و الگوهای شکست و معکوس را تشخیص دهد. با استفاده از Classic price action، معاملهگر میتواند با نسبت ضرر به سود بالا و با اطمینان بیشتر به معامله بپردازد. برای موفقیت در معامله با پرایس اکشن کلاسیک، معاملهگر باید از روشهای مختلفی استفاده کند. برای اعمال این روشها، معاملهگر باید به نکات مهم زیر توجه کند:
همیشه با روند همراه باشید
یکی از قواعد طلایی ترید این است که معاملهگر همیشه با روند معامله کرده و نسبت به روند مخالف حرکت نکند. این قاعده به این معنی است که معاملهگر وقتی بازار در روند صعودی است، باید خریدار بوده و وقتی بازار در روند نزولی است، باید فروشنده باشد. این کار کمک میکند که از قدرت خریداران یا فروشندگان در بازار بهره برده و از افتادن به دام نقاط شکست و معکوس جلوگیری کند. اگر بر علیه روند درحال معامله باشد، ممکن است با مقاومت قیمت روبرو شده و ضرر بزرگی را تحمل کند؛ بنابراین، همیشه با روند همراه بوده بر علیه روند سرکشی نکند.
همیشه استاپلاس و تیک پرافیت را قبل از معامله تعیین کنید
معاملهگر باید قبل از اینکه وارد بازار شود و معاملهای را شروع کند، حتماً مقدار زیان قابلتحمل خود را مشخص کرده و یک استاپلاس برای جلوگیری از بیشترشدن زیان تنظیم کند. همچنین سود موردنظر خود را هم در نظر داشته باشد و یک تیک پرافیت برای قطع سود تعیین کند. این دو عامل بسیار مهم هستند و شما باید به هر دوی آنها احترام بگذارید و از آنها پیروی کنید. اگر این کار را نکنید، ممکن است سرمایه خود را ازدستداده یا فرصتهای سودآور را از دست بدهید.
بیشازحد ریسک نکنید.
یکی از اصول طلایی معاملهگری در پرایس اکشن کلاسیک این است که معاملهگر همواره به مدیریت سرمایه و نسبت خطر به سود اهمیت داده و از ریسک بیشازحد خودداری کند. این بدان معناست که باید مقدار سرمایهای را که در هر معامله قرار دارد، تحت کنترل درآورید. همچنین باید نسبت خطر به سود را انتخاب کرده که با سبک و استراتژی معاملهگری شما سازگار باشد و از اینکه برای کسب سود کم، خطر زیادی را به جان بخرید، پرهیز کنید.
بازار را در چند بازه زمانی مختلف بررسی کنید
برای موفقیت در بازار، لازم است که از چندین زاویه به آن نگاه کنید؛ بنابراین، بهتر است که بازار را در بازههای زمانی متفاوت مورد تحلیل قرار داده و نهتنها به روند کلی، بلکه به جزئیات و نوسانات آن هم توجه کنید. این کار به شما کمک میکند که فرصتها و خطرات را بهتر بشناسید و معاملات خود را با استراتژی مناسب انجام دهید.
همیشه بازار را در شرایط مختلف تحلیل کنید
بازار یک موجود زنده است که در هر لحظه ممکن است تغییر کند. برای موفقیت در معامله، باید بازار را از نزدیک دنبال کرد و به عوامل مختلفی که روی آن تأثیر میگذارند، توجه کرد. این عوامل میتوانند شامل اخبار مهم، رویدادهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، تعطیلات ملی و بینالمللی، ساعات کاری و تفاوت زمانی بازارهای دیگر و… باشند. با تحلیل دقیق و بهروز این عوامل، میتوان بهترین زمان و شرایط را برای خریدوفروش پیدا کرد و از فرصتهای بازار بهرهمند شد.
الگوهای وارونگی در پرایس اکشن کلاسیک
الگوهای وارونگی یا تغییر روند، از جمله الگوهای قیمتی مهم هستند که به معاملهگران نشان میدهند که قیمت درحال تغییر جهت است و روند فعلی خود را ترک میکند. این الگوها نشاندهنده پایان یکروند صعودی یا نزولی هستند و شروع یکروند جدید را میتوانند پیشبینی کنند. این الگوها معمولاً در نقاط بحرانی بازار، مانند حمایت و مقاومت شکل میگیرند و میتوانند فرصتهای معاملهای مطلوبی را برای معاملهگران ایجاد کنند. برخی از الگوهای وارونگی شناخته شده که میتوانند سیگنالهای قوی و قابلاعتمادی باشند، عبارتاند از:
پین بار (Pin bar)
یکی از الگوهای شمعی در پرایس اکشن کلاسیک، پین بار است که نشانگر تغییر جهت قیمت در یک بازار مالی است. این شمع دارای یک بدنه کوچک و یک سایه بلند در یکی از انتهاهای آن است که نشان میدهد قیمت در طول یک دوره زمانی مشخص از یک حداکثر یا حداقل به سمت مخالف برمیگردد. این بازگشت ناشی از وجود فشار خرید یا فروش در بازار است که باعث میشود قیمت از یک سطح مقاومت یا حمایت عبور نکند.
پین بار میتواند بر اساس جهت سایه آن، یک سیگنال قوی برای ورود یا خروج از یک معامله باشد. اگر سایه پین بار روبهبالا باشد، یعنی قیمت از یک سطح مقاومت برگشته و احتمال کاهش قیمت وجود دارد. اگر سایه پین بار روبهپایین باشد، یعنی قیمت از یک سطح حمایت برگشته و احتمال افزایش قیمت وجود دارد.
اینساید بار (inside bar)
اینساید بار یک الگوی شمعی است که بدنه آن کوچکتر از بدنه شمع قبلی است و بهطور کامل در داخل آن جای میگیرد. این الگو نشاندهنده این است که قیمت در یک دوره زمانی خاص بهحالت تعادل رسیده است و هیچگونه روند صعودی یا نزولی قوی ندارد. این ممکن است به این دلیل باشد که بازار منتظر یک رویداد مهم است یا بهدلیل کاهش حجم معاملات است. اینساید بار میتواند یک سیگنال برای تغییر جهت قیمت باشد. اگر شمع بعدی بالاتر از رنج قیمت شمع قبلی خارج شود، این یک سیگنال خرید است و اگر پایینتر از رنج قیمت شمع قبلی باشد، این یک سیگنال فروش است.
انگلفینگ بار (ENGULFING)
یک الگوی شمعی است که بدنه آن بهطور کامل بدنه شمع قبلی را میپوشاند و نشان میدهد که قیمت در آن بازه زمانی تحتتاثیر تغییر قدرت ناگهانی قرار گرفته است و روند قبلی خود را عوض کرده است. این الگو میتواند سیگنالی قوی برای وارونگی خرید یا فروش باشد که بستگی به رنگ بدنه انگلفینگ بار دارد. اگر بدنه انگلفینگ بار سبز باشد، نشاندهنده وارونگی خرید است و اگر قرمز باشد، نشاندهنده وارونگی فروش است.
پیرسینگ و دارک کلود (Dark Cloud)
پیرسینگ و دارک کلود، دو الگوی شمعی که نمایانگر تغییرات قیمت در پرایس اکشن کلاسیک هستند. این شمعها دارای یک بدنه بزرگ و یک سایه کوچک در سمت مخالف بدنه هستند. این سایه نشان میدهد که قیمت در طول یک دوره زمانی مشخص با یک انرژی زیاد شروع به حرکت کرده است؛ اما در نهایت با یک سطح مهم از مقاومت یا حمایت مواجه شده و قادر به ادامه حرکت خود نبوده است. بنابراین، قیمت بخشی از سودی را که در ابتدای حرکت خود کسب کرده بود، از دست میدهد. پیرسینگ و دارک کلود، میتوانند یک سیگنال مهم برای تغییر جهت بازار باشند؛ به این صورت که اگر بازار درحال صعود باشد و یک شمع دارک کلود تشکیل شود، یعنی احتمال کاهش قیمت وجود دارد. اگر بازار درحال نزول باشد و یک شمع پیرسینگ تشکیل شود، یعنی احتمال افزایش قیمت وجود دارد.
مورنینگ یا اونینگ استار (morning star)
مورنینگ یا اونینگ استار، دو الگوی شمعی متفاوت هستند که در بازارهای مالی مورداستفاده قرار میگیرند. این دو الگو، شامل سه شمع میشوند که به ترتیب به شرح زیر هستند:
یک شمع بزرگ با رنگ متناسب با روند فعلی بازار (قرمز برای نزولی و سبز برای صعودی)؛
یک شمع کوچک با رنگ دلخواه که بدنه آن دور از بدنه شمع قبلی و بعدی قرار دارد و نشاندهنده تردید و عدم تصمیمگیری بازار است؛
یک شمع بزرگ با رنگ مخالف روند فعلی بازار (سبز برای نزولی و قرمز برای صعودی) که بدنه آن بیشتر از نیمی از بدنه شمع اول را پوشش میدهد و نشاندهنده تغییر روند بازار است.
این دو الگو میتوانند سیگنالهای قوی برای خرید یا فروش باشند، بسته به اینکه در بازار نزولی یا صعودی ایجاد شوند. مورنینگ استار، یک سیگنال خرید است که در بازار نزولی ظاهر میشود و نشاندهنده شروع یکروند صعودی است. اونینگ استار یک سیگنال فروش است که در بازار صعودی ظاهر میشود و نشاندهنده شروع یکروند نزولی است.
انبرک (Tweezer)
این الگو شامل دو شمع میشود که هر کدام یک سایه بلند در یک طرف دارند و بدنههای آنها در یک سطح یکسان قرار میگیرند. این الگوها نشان میدهند که قیمت در آن بازه زمانی به یک سطح حساس و مهم رسیده است که میتواند سطح حمایت یا مقاومت باشد، اما نتوانسته از آن را عبور کرده یا ثابت شود و بهجای آن به سمت مخالف حرکت کرده است. این الگوها میتوانند سیگنالهای قابلتوجهی برای وارونگی خریداری یا فروش باشند که بستگی به جهت سایه شمعها دارد. اگر سایه شمعها به سمت بالا باشد، نشاندهنده وارونگی فروش است و اگر به سمت پایین باشد، نشاندهنده وارونگی خرید است.
الگوهای وارونگی که از نمودارهای شمعی قابلیت تشخیص دارند، راهنماییهای ارزشمندی برای معاملهگران در بازارهای مالی هستند. با استفاده از این الگوها، میتوان درک بهتری از نقاط تغییر جهت بازار داشت و از آنها بهعنوان فرصتهای معاملهای بهره برد. این الگوها نشان میدهند که قیمت درحال تغییر روند اصلی خود است و ممکن است از صعود به نزول یا برعکس تغییر کند؛ بنابراین، معاملهگران میتوانند باتوجهبه جهت الگو، موقعیت خرید یا فروش خود را تنظیم کرده و زمان مناسب برای ورود و خروج را انتخاب کنند.
الگوهای ادامه در پرایس اکشن کلاسیک، نشان میدهند که روند قیمت در یک بازار مالی پس از یک دوره استراحت قیمت، همچنان ادامه دارد و قوت خود را از دست نداده است. این الگوها میتوانند به معاملهگران کمک کنند که زمان ورود و خروج از بازار را در جهت روند اصلی تعیین و از آن سود ببرند. برخی از الگوهای ادامه معروف که میتوانند الگوهای موثری باشند، عبارتاند از:
مثلثها (triangle pattern)
مثلثها نشانگر تضییق قیمت در یک بازار مالی هستند. این الگوها زمانی ایجاد میشوند که قیمت در یک بازه زمانی مشخص به سمت یک نقطه مرکزی حرکت کرده و بازه نوسان قیمت کمتر و کمتر شود. این الگوها میتوانند به سه شکل متفاوت باشند: متقارن، صعودی و نزولی.
پرچمها (Flag)
پرچمها (Flag) از جمله الگوهای شمعی هستند که در تحلیل فنی موردتوجه قرار میگیرند. این الگوها زمانی ایجاد میشوند که قیمت پس از یک حرکت قوی و شدید در یکجهت (صعودی یا نزولی)، وارد یک بازه تنگ و موازی میشود که شبیه به یک پرچم است. این بازه تنگ و موازی، میتواند بهصورت افقی، صعودی یا نزولی باشد. این الگوها نشاندهنده این است که بازار درحال استراحت و جمعآوری نیرو است و احتمالاً روند قبلی خود را ادامه خواهد داد. اگر قیمت از رنج پرچم خارج شود، میتواند سیگنالهای قوی برای خرید یا فروش باشد. اگر پرچم در بازار صعودی ایجاد شود و قیمت از بالای رنج پرچم شکسته شود، این یک سیگنال خرید است. اگر پرچم در بازار نزولی ایجاد شود و قیمت از پایین رنج پرچم شکسته شود، این یک سیگنال فروش است.
مستطیلها (Rectangle)
الگوهای شمعی که نشانگر تثبیت قیمت در یک بازار مالی هستند. این الگوها زمانی ایجاد میشوند که قیمت در یک بازه زمانی مشخص، موازی با خط روند بازار حرکت کند و از آن خارج نشود. این الگوها نشاندهنده ادامه روند قیمت هستند؛ به این معنی که اگر قیمت از یکی از حدود مستطیل شکسته شود، ممکن است روند قبلی خود را ادامه دهد. برای مثال، اگر قیمت در یک بازار صعودی از حد بالای مستطیل شکسته شود، احتمال افزایش قیمت وجود دارد. اگر قیمت در یک بازار نزولی از حد پایین مستطیل شکسته شود، احتمال کاهش قیمت وجود دارد.
این الگوها در پرایس اکشن کلاسیک، نشاندهنده روند صعودی یا نزولی قیمت هستند. این الگوها را میتوان با استفاده از انواع مختلف نمودارها در تحلیل فنی شناسایی کرد. این نمودارها میتوانند شمعی، خطی یا نقطهای باشند که هر کدام مزایا و معایب خود را دارند. برای معامله با این الگوها، باید بهدنبال شکستن خطوط حمایت یا مقاومت باشید که نشاندهنده انتهای بازه موازی است.
سپس باید موقعیت خرید یا فروش را باتوجهبه جهت روند اصلی قیمت انتخاب کنید. همچنین باید مراقب باشید که این الگوها گاهی ممکن است بهصورت وارونه ایجاد شوند و نشاندهنده تغییر جهت روند باشند. برای این کار، باید نشانههایی مانند افزایش حجم معاملات، تغییر شیب خطوط حمایت یا مقاومت، یا تشکیل الگوهای دیگر مانند سر و شانه، دو قله یا دو گود، یا همگرایی یا اختلاف نشاندهندهها را در نظر بگیرید. همچنین شما میتوانید به راحتی با استفاده از بروکر اپوفایننس الگوها را شناسایی کنید.
پرایس اکشن کلاسیک و روانشناسی معاملهگری
هنگام معامله با پرایس اکشن کلاسیک، باید آماده باشید که با چالشهای روانی روبرو شوید. این استراتژی خواستار این است که بازار را بهدقت مطالعه کرده و بر اساس قضاوت خود عمل کنید. این کار نیاز به تجربه و تمرکز زیاد دارد. شما باید انعطافپذیر بوده و با تغییرات بازار سازگار شوید. شما باید به خود و روش خود اعتماد کنید و از احساسات خود دست بکشید. شما باید بتوانید بازار را بهدرستی مورد تحلیل قرار داده و از الگوهای پرایس اکشن، خطوط روند، حجم معاملات و سطوح تکنیکی بهره ببرید.
بروکر اپوفایننس و پرایس اکشن کلاسیک
اپوفایننس بهعنوان بهترین بروکر فارکس، به شما این امکان را میدهد که از Classic price action برای تحلیل بازارهای مختلف استفاده کنید. شما میتوانید با استفاده از ابزارهای گرافیکی و تنظیمات نمودار اپوفایننس، خطوط روند، سطوح حمایت و مقاومت، الگوهای شمعی و نقاط مهم تاریخی را رسم و شناسایی کنید. شما میتوانید با استفاده از این ابزارها، الگوهای تکرارشونده در بازار را تشخیص داده و نقاط ورود و خروج مناسب را بیابید.
بروکر آنشور اپوفایننس که رگوله ASIC استرالیا را دریافت کرده است، به شما این امکان را میدهد که از شاخصها و ابزارهای دیگری که با پرایس اکشن کلاسیک هماهنگ هستند، بهره ببرید. برای مثال، شما میتوانید از شاخصهایی مانند میانگین متحرک، نوسان قیمت، شاخص نیروی نسبی و غیره برای تأیید و تقویت تحلیل پرایس اکشن خود استفاده کنید. این شاخصها میتوانند به شما کمک کنند که روند، قدرت، مقاومت و حمایت بازار را بهتر بشناسید.
پرایس اکشن کلاسیک، یک روش تحلیل بازار است که بر اساس رفتار قیمت درگذشته تصمیمگیری میکند. این روش از ابزارهایی مانند خطوط روند، سطوح حمایت و مقاومت، الگوهای شمعی و نقاط مهم تاریخی استفاده میکند. پرایس اکشن کلاسیک بهدنبال تشخیص الگوهای تکرارشونده در بازار است که نشاندهنده حرکت قیمت در آینده هستند.
چرا پرایس اکشن کلاسیک مهم است؟
پرایس اکشن کلاسیک مهم است؛ چون این روش به ما اجازه میدهد که بازار را بدون استفاده از شاخصها و ابزارهای پیچیده ببینیم. این روش به ما نشان میدهد که چه چیزی واقعاً در بازار اتفاق میافتد و چه چیزی تقاضا و عرضه را تحتتأثیر قرار میدهد. پرایس اکشن کلاسیک به ما کمک میکند که بازار را از دیدگاه خریداران و فروشندگان دیده و نقاط ورود و خروج مناسب را پیدا کنیم.
چه چالشهایی در استفاده از پرایس اکشن کلاسیک وجود دارد؟
چالشهای استفاده از پرایس اکشن کلاسیک، عبارتاند از: + این روش نیاز به صبر، تمرکز و تمرین زیاد دارد و نمیتوان بهسرعت موفق شد؛ + این روش نیاز به تفسیر و تحلیل دقیق دارد و ممکن است در برخی موارد مبهم و متناقض باشد؛ + این روش نیاز به مدیریت سرمایه و ریسک مناسب دارد و نمیتوان بهتنهایی به آن اتکا کرد.
یکی از مهمترین تصمیماتی که باید در معاملهگری بگیرید، انتخاب یک استراتژی معاملاتی مناسب است. این انتخاب باید بر اساس عوامل مختلفی باشد که به شرایط شخصی، زندگی و مالی شما مربوط میشوند. برای مثال، باید بدانید که شخصیت شما چه ویژگیهایی دارد و چه نوع معاملهگری با آن همخوانی دارد. آیا شما یک معاملهگر فعال و تحریکپذیر هستید یا یک معاملهگر آرام و صبور؟ باید بررسی کنید که سبک زندگی شما چگونه است و چه مقدار زمان و توجه میتوانید به معاملهگری اختصاص دهید. آیا شما یک معاملهگر تماموقت هستید یا یک معاملهگر روزانه؟ باید تشخیص دهید که منابع موجود شما چه میزان هستند و چه مقدار سرمایه و دانش میخواهید برای معاملهگری استفاده کنید. آیا شما یک معاملهگر مبتدی هستید یا یک معاملهگر حرفهای؟ برای پاسخ به این سوالها تا پایان مقاله همراه ما باشید.
استراتژی معاملاتی چیست؟
استراتژی معاملاتی یک نقشه است که معاملهگران برای بهرهبرداری از نوسانات قیمت سهام دنبال میکنند. این نقشه، شامل مجموعهای از قواعد و معیارهایی است که معاملهگران بر اساس آنها میتوانند تشخیص دهند که چه زمانی، چه سهامی را خریداری یا فروش کنند. این قواعد و معیارها، میتوانند بر اساس تحلیل فنی، تحلیل بنیادی، الگوریتمهای ریاضی، یا ترکیبی از آنها باشند.
استراتژی معاملاتی به معاملهگران کمک میکند که احساسات خود را در معاملات کنترل کرده و با اعتمادبهنفس و انضباط بالا عمل کنند. همچنین به معاملهگران این امکان را میدهد که عملکرد خود را ارزیابی و بهبود بخشند و از خطاهای مکرر خودداری کنند. این میتواند باتوجهبه سبک، هدف، بازار و شخصیت معاملهگر متفاوت باشد؛ بنابراین، هر معاملهگر باید استراتژی معاملاتی مناسب خود را پیدا و پیادهسازی کند.
اهمیت استراتژی معاملاتی در چیست؟
داشتن استراتژی، یک عامل موثر و مهم در موفقیت معاملهگران است. این استراتژی باعث میشود که معاملهگران بتوانند هدفهای خود را از نظر درآمد و سود و زیان در نظر بگیرند. همچنین به معاملهگران کمک میکند که ریسکهای مربوط به بازار را شناسایی و مدیریت کنند و جلوی ازدستدادن سرمایه خود را بگیرند. علاوهبر این، داشتن استراتژی به شما کمک میکند که چه زمانی چه سهامی را بخرید یا بفروشید و چگونه از فرصتهای موجود در بازار بهره ببرید. همچنین سبب میشود که معاملهگران بهصورت منظم عمل کرده و احساسات خود را در معاملات تحت کنترل داشته باشند.
چگونه یک استراتژی معاملاتی تدوین کنید؟
استراتژی معاملاتی یک فرایند سهمرحلهای است که معاملهگران برای رسیدن به اهداف مالی خود از آن استفاده میکنند. این پروسه شامل مراحل زیر است:
برنامهریزی
در این مرحله، معاملهگران باید نیازها، تمایلات و شرایط خود را مشخص کنند. برای این منظور، باید عواملی را در نظر بگیرند که تأثیرگذار بر استراتژی معاملاتی آنها هستند. این عوامل عبارتاند از:
سبک سرمایهگذاری: اینکه معاملهگران بهدنبال سرمایهگذاری بلندمدت یا کوتاهمدت هستند، یا از روشهای مختلف مانند معاملات روزانه، معاملات ارزشی، معاملات رشدی و غیره استفاده میکنند؛
بازار موردنظر: اینکه معاملهگران در چه بازارهایی فعالیت میکنند، مانند بازار سهام، بازار ارز، بازار طلا و غیره؛
میزان تنوع سبد: اینکه معاملهگران چه تعداد و چه نوع سهامها یا داراییهای دیگری را در سبد خود دارند و چگونه آنها را توزیع میکنند؛
افق زمانی: اینکه معاملهگران چه مدت قصد دارند سهامها یا داراییهای خود را نگه دارند و چه زمانی قصد دارند آنها را بفروشند؛
تحمل ریسک: اینکه معاملهگران چه میزان ریسک را میپذیرند و چه میزان سود یا زیان را انتظار دارند.
قراردادن معاملات
در این مرحله از استراتژی معاملاتی، معاملهگران باید یک بروکر آنشور مانند بروکر اپوفایننس که رگوله ASIC استرالیا را دریافت کرده، برای انجام معاملات خود برگزینند. برای این منظور، باید هزینههای معاملاتی را شناسایی و مدیریت کنند. این هزینهها عبارتاند از:
اسپردها: اختلاف بین قیمت خریدوفروش یک سهم یا دارایی؛
کمیسیونها: هزینههایی که کارگزار یا فروشنده برای انجام معاملات دریافت میکند؛
حقالعمل کرد: هزینههایی که کارگزار بر اساس بازده یا سود معاملهگران دریافت میکند.
اجرای معاملات
در این مرحله، معاملهگران باید معاملات خود را اجرا کنند. برای این منظور، باید موقعیتهای معاملاتی را نظارت و تحت بررسی قرار دهند. این شامل موارد زیر است:
تنظیم یا بستن معاملات: اینکه معاملهگران چه زمانی و چگونه معاملات خود را تغییر یا پایان دهند، مانند استفاده از سفارشهای توقف سود یا توقف زیان؛
اندازهگیری ریسک و بازده: اینکه معاملهگران چگونه عملکرد معاملاتی خود را ارزیابی کنند، مانند استفاده از شاخصهایی مانند نسبت شارپ، نسبت سورتینو، نسبت کالمار و غیره؛
بررسی تأثیرات سبد و مالیات معاملات: اینکه معاملهگران چگونه تأثیر معاملات خود را بر روی سبد کلی و مالیات خود محاسبه و بهینهسازی کنند.
استراتژی معاملاتی، یک طرح عملیاتی است که بر اساس تحلیل دقیق و جامع از بازار و نوسانات قیمتی، معاملهگر را در انتخاب بهترین گزینهها یاری میکند. تحلیل بنیادی، یکی از روشهای مورداستفاده برای پیشبینی رفتار بازار است، اما اغلب استراتژیها از شاخصهای تکنیکال که نمایانگر الگوها و روندهای بازار هستند، بهره میبرند. استراتژی معاملاتی، میتواند بسته به میزان سرمایهگذاری، نحوه معامله، نوع بازار و درجه ریسک، متنوع و مختلف باشد. برخی از استراتژیهای پرطرفدار و موفق عبارتاند از:
معاملهگری روزانه: استراتژی معاملهگری روزانه، یک روش مالی است که در آن معاملهگران سهام یا سایر داراییهای بازار را در یک روز خریدوفروش میکنند. این روش بر اساس استفاده از فرصتهای سودآوری که در بازارهای مالی به وجود میآیند، مبتنی است. معاملهگران روزانه با تحلیل نوسانات قیمتی کوتاهمدت و اعمال استراتژیهای مختلف مانند حجم معاملات، شناسایی الگوها و استفاده از ابزارهای تکنیکال، سعی در این دارند که در بازار سود کنند. معاملهگران روزانه معمولاً موقعیتهای مالی خود را در پایان هر روز تسویه کرده و هیچ سهم یا دارایی را برای روز بعد نمیگذارند.
معاملهگری روند: این استراتژی، یکی از روشهای معاملهگری بر اساس روند بازار است که در آن معاملهگران در تلاش هستند تا با تشخیص و پیوستن به روندهای قوی و ماندگار، سود بیشتری به دست آورند. این استراتژی معمولاً برای بازههای زمانی بلندمدت یا میانمدت مناسب است. معاملهگران روند برای تحلیل وضعیت بازار از ابزارهای تکنیکال مختلفی استفاده میکنند که از جمله آنها میتوان به خطوط روند، میانگینهای متحرک، نمودارهای شمعی، شاخصهای روندی و الگوهای قیمتی اشاره کرد. این ابزارها به معاملهگران کمک خواهند کرد تا روندهای صعودی یا نزولی را شناسایی، تایید و دنبال کنند و همچنین نقاط ورود و خروج مناسب را در نظر بگیرند. معاملهگران روند سعی دارند تا با حداقل تعداد معاملات، حداکثر سود را از بازار بگیرند و از معاملات کوتاهمدت و نوسانات جزئی بازار خودداری کنند.
معاملهگری اخبار: این استراتژی بر پایه اخبار و تغییرات بازار عمل میکند. هم در زمان انتشار اخبار و هم در زمانی که بازار به آن واکنش نشان میدهد. معامله بر اساس اخبار، یکی از مهارتهای پیشرفته معاملهگری است که نیاز به توجه و سرعت عمل دارد. اخبار میتواند در لحظه در شبکههای اجتماعی و رسانههای آنلاین منعکس شود. معاملهگران باید قادر باشند اخبار را سریعاً تحلیل کرده و بر اساس آن، بهترین گزینه معاملاتی را انتخاب کنند.
علاوهبر این عوامل، در استراتژی معاملاتی، معاملهگران باید بازاری را که قصد معامله در آن را دارند، بهخوبی بشناسند و از قوانین، روندها، عوامل تأثیرگذار و ابزارهای تحلیلی آن آگاه باشند. معاملهگر باید میزان ریسکپذیری را مشخص کرده و بر اساس آن، حد ضرر و سود خود را تعیین کند. باید با استراتژی انتخابی هماهنگ بوده و به آن اعتماد داشته باشند. باید قبل از اجرای استراتژی در بازار واقعی، آن را در یک حساب دموی بدون ریسک مورد آزمونوخطا قرار داده و نتایج را بادقت مورد ارزیابی قرار دهند. این کار به معاملهگر کمک میکند تا نقاط ضعف و قوت استراتژی را شناسایی کرده و آن را بهبود بخشند.
استراتژیهای معاملاتی برای بازههای زمانی مختلف
استراتژی معاملاتی برای بازههای زمانی مختلف، روشهایی هستند که معاملهگران برای تطبیق با شرایط بازار و هدفهای خود از زاویههای مختلف به بازار نگاه میکنند. این روشها به معاملهگران امکان میدهند تا روند اصلی بازار را شناسایی کرده و فرصتهای معاملاتی کوتاهمدت را بیایند.
معاملهگری روزانه
این استراتژی یک روش معاملهگری است که در آن سهام یا سایر داراییها در یک روز خریدوفروش میشوند. معاملهگران روزانه با بهرهگیری از تغییرات قیمتی در بازار در بازههای زمانی کوتاه، سعی در کسب سود دارند و معمولاً هیچ سهم یا دارایی را برای روز بعد حفظ نمیکنند. برای پیادهسازی این استراتژی، نیاز است که از نمودارهای با دورههای 15 دقیقهای، 5 دقیقهای و 1 دقیقهای برای شناسایی روند اصلی، روند فرعی و روند کوتاهمدت استفاده شود.
معاملهگری هفتگی
این استراتژی معاملاتی، یکی از روشهای معاملهگری در بازار سرمایه است که در آن معاملهگران، سهام یا سایر داراییهای مالی را در مدت یک هفته خریدوفروش میکنند. این روش از نوسانات قیمتی در بازههای زمانی متوسط برای کسب سود بهره میبرد و معمولاً معاملهگران موقعیتهای معاملاتی خود را برای چندین روز یا حتی چندین هفته حفظ خواهند کرد. برای پیادهسازی این استراتژی، لازم است از نمودارهای مختلف زمانی برای شناسایی روند بازار استفاده شود. نمودارهای روزانه برای تشخیص روند اصلی، نمودارهای 4 ساعته برای تشخیص روند فرعی و نمودارهای 1 ساعته برای تشخیص روند کوتاهمدت مناسب هستند.
معاملهگری ماهانه
این استراتژی یکی از روشهای معاملهگری بلندمدت است که در آن معاملهگران، سهام یا سایر داراییهای مالی را در بازه زمانی یک ماه خریدوفروش میکنند. این استراتژی بر اساس فرضیهای استوار است که قیمتها در بازار در جهتی خاص حرکت کرده و معاملهگران میتوانند با شناسایی و پیروی ازاینجهت، سود قابلتوجهی به دست آورند. معاملهگران ماهانه، معمولاً موقعیتهای خود را برای مدتهای طولانیتری نسبت به معاملهگران روزانه یا ساعتی حفظ خواهند کرد و ممکن است سهام یا داراییهای خود را برای چندین ماه یا حتی چندین سال نگه دارند. برای پیادهسازی این استراتژی، نیاز است که از نمودارهای مختلف زمانی برای تحلیل روند بازار استفاده شود. نمودارهای هفتگی، روزانه و 4 ساعته، میتوانند به معاملهگران کمک کنند که روند اصلی، فرعی و کوتاهمدت بازار را مشخص کرده و بر اساس آنها از موقعیتهای خریدوفروش بهره ببرند.
معاملهگری سالانه
استراتژی معاملاتی سالانه، یک فرایند معاملهگری است که در آن معاملهگران، سهام یا سایر داراییهای مالی را در مدت یک سال خریدوفروش میکنند. معاملهگران سالانه با تحلیل و پیشبینی حرکات قیمتی در بازار در بازههای زمانی بسیار بلند، سعی در ایجاد سود پایدار و بالا دارند و معمولاً موقعیتهای معاملاتی خود را برای مدتهای طولانی مانند چند سال یا چند دهه حفظ میکنند. برای اجرای این استراتژی، نیاز است که از نمودارهای با دورههای ماهانه، هفتگی و روزانه برای شناسایی روند اصلی، روند فرعی و روند کوتاهمدت بازار استفاده شود.
استراتژیهای معاملاتی برای بهبود روانشناسی و کنترل احساسات
منظور از روانشناسی معاملاتی، مطالعه و درک جنبههای روانی و عاطفی است که بر تصمیمگیری، رفتار و عملکرد معاملهگران در بازارهای مالی تأثیر میگذارد. این شامل بررسی تأثیر احساسات، کنترل خود، انضباط و حالات ذهنی بر نتایج معاملات است. روانشناسی معاملاتی بدان معناست که معاملهگران فقط موجودات منطقی نیستند. معاملهگران تحتتأثیر یک سری عوامل روانی هستند که میتواند منجر به تفکر ضدونقیض، اقدامات بیملاحظه و تصمیمگیریهای عاطفی شود. معاملهگران معمولاً با یک رنج از پاسخهای عاطفی روبرو میشوند که هر کدام میتواند بر عملکرد معاملاتی آنها تأثیر قابلتوجهی داشته باشد. برخی از احساسات رایجی که معاملهگران در انتخاب استراتژی معاملاتی تجربه میکنند، عبارتاند از:
ترس: ترس یکی از احساسات اصلی و مؤثر در معاملات است که میتواند روی عملکرد معاملهگران تأثیر منفی بگذارد. ترس میتواند از منابع مختلفی ناشی شود، از جمله ترس از اتلاف سرمایه، ترس از انجام اشتباه، ترس ازدستدادن موقعیتهای مطلوب و ترس از عدم اطمینان از آینده. این احساس ناخوشایند میتواند باعث شود که معاملهگران بهجای تبعیت از استراتژی و برنامه، از وسوسههای لحظهای و احساسی خود پیروی کنند؛ بنابراین، ممکن است زودتر یا دیرتر از حد معقول وارد یا خارج از معاملات شوند و در نتیجه، فرصتهای سودآور را از دست بدهند یا در مقابل ریسکهای بالای بازار قرار بگیرند.
حرص: حرص یکی از احساساتی است که میتواند استراتژی معاملاتی معاملهگران را به سمت سقوط بکشاند. حرص مانند یک آتش است که معاملهگران را میسوزاند و آنها را وادار میکند که بیش از حد به خطر بیفتند، بهدنبال فرصتهایی باشند که مرتبط با استراتژیشان نیست یا از موقعیت خروج از معاملهشان غافل شوند. حرص میتواند باعث شود معاملهگران از راه درست منحرف شوند و بهجای سود، زیان ببینند.
FOMO (ترس ازدستدادن): FOMO یکی از عواطفی است که میتواند معاملهگران را به سمت تصمیمات غلط هدایت کند. FOMO وقتی ایجاد میشود که معاملهگران ترس داشته باشند که یک موقعیت منحصربهفرد یا یک جریان بازار موفق را از دست بدهند. این موضوع میتواند سبب شود که معاملهگران بدون بررسی کافی به معاملاتی عجولانه وارد شوند، مقدار زیادی از پول خود را در معرض خطر قرار دهند یا از اصول مدیریت ریسک که باید رعایت شود، صرفنظر کنند. در دنیای پرفرازونشیب معاملات، احساسات میتوانند دوست یا دشمن معاملهگران باشند. اگر معاملهگران بتوانند احساسات خود را درک و مدیریت کنند، میتوانند با خونسردی و منطق به تصمیمگیری بپردازند و نتایج مطلوبتری را به دست آورند. برای کنترل احساسات، معاملهگران میتوانند از استراتژیهای زیر استفاده کنند:
آگاهی و خودآگاهی: یکی از مهارتهای مهم برای معاملهگران، خودآگاهی است. خودآگاهی بهمعنای آشنایی با ویژگیها و عواملی است که روی رفتار و تصمیمگیری ما تأثیر میگذارند. این عوامل شامل نقاط ضعف و قوت شخصی، الگوهای روانشناختی، اهداف و انگیزههای کاری و حالات ذهنی متغیر در شرایط مختلف هستند. با داشتن خودآگاهی بالا، معاملهگران میتوانند خود را بهتر بشناسند و دلایل عکسالعملهای احساسی خود را در موقعیتهای خاص بررسی کنند. همچنین میتوانند راههایی را یاد بگیرند که چگونه این عکسالعملها را تحت کنترل درآورند.
تعیین قوانین و رعایت آنها: یکی از راههایی که معاملهگران میتوانند روانشناسی معاملاتی خود را بهبود بخشند، این است که یک برنامه معاملاتی کامل و جزئی داشته باشند. این برنامه باید شامل تعیین شرایط ورود و خروج از معاملات، محاسبه اندازه معاملات بر اساس ریسک و سرمایه، تعیین حد ضرر و هدف سود برای هر معامله و رعایت قواعد مدیریت ریسک باشد. این کار باعث میشود که معاملهگران از اعمال تأثیر احساسات بر تصمیمگیری خود جلوگیری کرده و در عوض، بهصورت منطقی و متداول به معاملات خود بپردازند.
مدیریت ریسک: معاملهگران در انتخاب استراتژی معاملاتی، باید به ریسکهایی که در معاملات خود میپذیرند، آگاه باشند و آنها را مدیریت کنند. این یکی از جنبههای مهم روانشناسی معاملاتی است که میتواند تفاوت بین موفقیت و شکست را ایجاد کند. برای مدیریت ریسک، معاملهگران میتوانند از تکنیکهای مختلفی بهره ببرند. برخی از این تکنیکها عبارتاند از:
تنظیم حد ضرر: این تکنیک به معاملهگران اجازه میدهد که حداکثر مقدار پولی را که میتوانند در یک معامله از دست بدهند، مشخص کنند و وقتی که قیمت به این حد میرسد، معامله را ببندند.
تنوع سبد معاملاتی: این تکنیک به معاملهگران اجازه میدهد که سرمایه خود را بین چندین دارایی، بازار یا استراتژی تقسیم کنند و از وابستگی به یک معامله خاص جلوگیری کنند.
محاسبه نسبت سود به ضرر: این تکنیک به معاملهگران اجازه میدهد میزان سودی را که از یک معامله انتظار دارند، با میزان ضرری که ممکن است بدهند، مقایسه کنند و معاملاتی را برگزینند که نسبت سود به ضرر بالایی داشته باشند.
رعایت نسبت ریسک به سود: این تکنیک به معاملهگران اجازه میدهد میزان ریسکی را که برای کسب سود میپذیرند، مشخص کنند و معاملاتی را انجام دهند که نسبت ریسک به سود مناسبی داشته باشند.
استراتژی معاملاتی مبتنی بر روند، روشهایی هستند که سعی میکنند از جهت کلی قیمت یک دارایی در بازار بهره ببرند. این استراتژیها مزایا و معایبی دارند که در زیر برخی از آنها را میبینید:
مزایای استراتژیهای مبتنی بر روند
امکان دستیابی به روندهای از ابتدا تا انتها: با استفاده از این استراتژیها، معاملهگران میتوانند لحظهای که یک روند در بازار شکل میگیرد و زمانی که به پایان میرسد را تشخیص دهند. این کار به معاملهگران این امکان را میدهد که از هر قطره سودی که در آن روند وجود دارد، استفاده کنند. این روش میتواند به میزان قابلتوجهی باعث افزایش سود شود.
عدم نیاز بهدقت بالا در ورود و خروج: این استراتژیها بر اساس اصل سادگی عمل میکنند. آنها فقط بهدنبال حرکات قابلتوجه قیمت هستند که میتوانند سود بالایی را به همراه داشته باشند؛ بنابراین، معاملهگران نیازی ندارند که بهدقت زمان ورود و خروج خود را مشخص کنند. این کار باعث میشود که آنها استرس و نگرانی کمتری نسبت به نوسانات کوچک بازار داشته باشند.
نیاز به زمان کمتر: این استراتژیهای همسو با بازار، از آن دسته استراتژیهایی هستند که برای مدتزمان طولانی معتبر هستند. این یعنی معاملهگر نیازی ندارد که هر لحظه به بازار نگاه کند و از هر تغییر کوچکی در قیمتها بهره ببرد. در استراتژی روند، فقط بهدنبال الگوهای بزرگ و مهم باشید که نشاندهنده روند کلی بازار هستند. این ویژگی، استراتژیها را برای افرادی که وقت کافی برای معامله ندارند، مناسب میکند. این افراد ممکن است شغل دیگری داشته باشند یا به دلایل دیگری نتوانند بهصورت حرفهای به معامله بپردازند. با استفاده از این استراتژیها، آنها میتوانند با آرامش و اعتمادبهنفس، در بازار سهیم شوند و از سودهای بلندمدت لذت ببرند.
معایب استراتژیهای مبتنی بر روند
دچارشدن به واگردهای ناگهانی: استراتژی معاملاتی روند هرچند در شرایط عادی میتواند سودآور باشد، اما در برابر تحولات ناخواسته و ناگهانی بازار، مقاومت کمی دارد. این تحولات میتوانند ناشی از عوامل مختلفی باشند که خارج از کنترل ما هستند. مثلاً اخباری که تاثیر مستقیم بر قیمت دارند یا رویدادهایی که وضعیت سیاسی، فنی یا اقتصادی کشورها را تغییر میدهند. این عوامل میتوانند باعث شوند که قیمت بهطرف مخالف حرکت کند.
تابع بودن از دادههای گذشته: این استراتژیها بر پایه تحلیل دادههای تاریخی ساخته شدهاند. آنها از الگوهای مشخصی که درگذشته رخ دادهاند، پیروی میکنند. این روش ممکن است در برخی موارد مفید باشد، اما خطراتی هم دارد. اگر بازار شروع به تغییر کند و روندهای جدیدی ظهور کنند، این استراتژیها ممکن است نتوانند قابلاستفاده باشند. این میتواند باعث شود که معاملهگران از فرصتهای سودآوری که در روندهای جدید پنهان هستند، غافل شوند.
متفاوت از نظر اجرایی: استراتژی روند، از نظر اجرایی ممکن است متفاوت باشد. این اختلافات، ناشی از این است که معاملهگران ممکن است روندها را به روشهای مختلفی تعریف، شناسایی و اندازهگیری کنند. برای مثال، برخی از معاملهگران ممکن است از نمودارهای خطی یا شمعی برای تشخیص روندها بهره ببرند، درحالیکه برخی دیگر ممکن است ابزارهای تحلیل فنی مانند خطوط میانگین متحرک یا اندیکاتورهای روندی را بهکار بگیرند. این روشهای مختلف ممکن است به نتایج متفاوتی در مورد شروع، ادامه و پایان روندها برسند. این نتایج میتوانند تأثیر مستقیمی بر انتخاب سیگنالهای ورود و خروج معاملهگران داشته باشند؛ بنابراین، معاملهگران باید بادقت از روش خود برای دنبالکردن روندها بهره بگیرند و آن را با سبک و هدف معاملاتی خودسازگار کنند.
دریافت سیگنالهای نادرست: این استراتژیها گرچه بر اساس تحلیل روندهای بازار کار میکنند، اما ممکن است بعضی مواقع سیگنالهای نادرستی را به ما نشان دهند. این اتفاق میتواند در شرایطی رخ دهد که بازار دچار نوسانات غیرمنتظره، حرکات تصادفی یا روندهای ضعیف و نامشخص باشد. این مسئله میتواند باعث شود معاملهگر در زمان نامناسب وارد یا خارج از معامله شود و فرصتهای بهتری از دست بدهد.
مزایا و معایب استراتژی معاملاتی مبتنی بر عرضه و تقاضا
استراتژی معاملاتی عرضه و تقاضا، بر اساس این اصل عمل میکند که حجم معاملات نشانگر تعادل بین تقاضا و عرضه در بازار است. وقتی حجم معاملات بالا میرود، یعنی تقاضا و عرضه هر دو افزایش یافتهاند و بازار در حال حرکت است. وقتی حجم معاملات پایین میآید، یعنی تقاضا و عرضه هر دو کاهش یافتهاند و بازار در حال رکود است. این استراتژیها سعی میکنند با تحلیل حجم معاملات، جهت و قدرت بازار را پیشبینی کرده و بر اساس آن تصمیم بگیرند. این استراتژیها میتوانند مزایایی مانند افزایش دقت و سرعت در تشخیص فرصتهای بازار داشته باشند. اما معایبی هم مانند نیاز به دادههای کافی و قابلاعتماد و وابستگی به شرایط خاص بازار دارند.
مزایای استراتژیهای مبتنی بر عرضه و تقاضا
تایید سیگنالهای دیگر شاخصها: برای تجزیهوتحلیل بازار، استراتژی معاملاتی مختلفی وجود دارد که به معاملهگران کمک میکند سیگنالهای معتبر و قابلاعتماد را بشناسند. یکی از این استراتژیها، استفاده از حجم معاملات است. حجم معاملات نشان میدهد که چه تعداد سهم یا ارز در یک بازه زمانی خاص معامله شدهاند. این شاخص میتواند نشاندهنده علاقه و تقاضای بازار نسبت به یک سهم یا ارز باشد. بنابراین، میتوان با مقایسه حجم معاملات با شاخصهای دیگری که نمایانگر تغییرات قیمت، میزان روند، شدت نوسان و میزان تغییرات قیمت هستند، مانند میانگینهای متحرک یا شاخصهای روندی و نوسانی، سیگنالهای موجود را تأیید یا رد کرد. این کار باعث میشود که معاملهگران با اطمینان و دقت بیشتری بتوانند تصمیمات خود را بگیرند و از فرصتهای بازار بهرهمند شوند.
نشاندادن نقاط حمایت و مقاومت: یکی از روشهای مؤثر برای تجزیهوتحلیل بازار، بررسی حجم معاملات در نقاط مختلف نمودار است. حجم معاملات نشان میدهد که چقدر از یک سهم یا ارز در یک بازه زمانی خاص خریداری یا فروخته شدهاند. این شاخص میتواند حاکی از میزان تمایل و تقاضای بازار باشد. با تحلیل حجم معاملات، میتوان نقاطی را در نمودار پیدا کرد که در آنها تعادل بین تقاضا و عرضه برقرار است یا اختلال مییابد. این نقاط معمولاً نشاندهنده سطوح حمایت و مقاومت هستند که اهمیت زیادی در تصمیمگیری معاملهگران دارند. سطح حمایت، یک قیمت است که بازار معمولاً از زیر آن عبور نمیکند و سطح مقاومت، یک قیمت است که بازار معمولاً از بالای آن عبور نمیکند. با شناسایی این سطوح، معاملهگران میتوانند نقاط مناسب برای ورود به معامله یا خروج از آن را مشخص کنند و از فرصتهای بازار به نحو احسن استفاده کنند.
انعکاس نظر عمومی بازار: این استراتژی معاملاتی، با استفاده از حجم معاملات در بازههای زمانی متفاوت، میتوانند احساسات و عقاید بازار را به معاملهگر نشان دهند. این اطلاعات میتواند برای معاملهگران مفید باشد تا بتوانند روند بازار را بهتر تحلیل کنند و با آن سازگار شوند. این استراتژیها به معاملهگران این امکان را میدهند که باتوجهبه نظر عمومی بازار، تصمیمات بهتری بگیرند.
معایب استراتژیهای مبتنی بر عرضه و تقاضا
عدم تطابق با قیمتها در برخی موارد: در برخی شرایط ممکن است با واقعیت بازار هماهنگ نباشند و سیگنالهایی را ارسال کنند که بازار را به سمت اشتباهی ببرند. برای نمونه، گاهی اوقات ممکن است حجم معاملات رشد کند، درحالیکه قیمتها همانند قبل باقی بمانند یا شاید هم کمتر شوند. این میتواند نشانه این باشد که بازار در حال انتقال سهام از دست دهندگان به برندگان است و ممکن است بهزودی روند خود را عوض کند.
تأثیر نامتقارن اخبار و رویدادها: یکی از عواملی که میتواند بر استراتژیهای مبتنی بر حجم معاملات تأثیرگذار باشد، اخبار و رویدادهای مهمی است که در بازار رخ میدهند. این اخبار و رویدادها میتوانند باعث شوند تقاضا و عرضه در بازار بهشدت تغییر کنند و حجم معاملات را به طور ناگهانی افزایش یا کاهش دهند. این تغییرات ممکن است منعکسکننده واقعیت بازار نباشند و فقط نتیجه احساسات و عواطف معاملهگران باشند. اگر معاملهگران بدون تحلیل دقیق این تغییرات را بهعنوان نشانهای از تغییر روند بازار در نظر بگیرند، ممکن است بهاشتباه تصمیمات غلطی بگیرند و از فرصتهای بازار غافل شوند؛ بنابراین، معاملهگران باید همیشه اخبار و رویدادهای مهم را در نظر داشته باشند و از تأثیر آنها بر حجم معاملات آگاه باشند.
نیاز به تحلیل ترکیبی: این استراتژیها تنها بخشی از تحلیل بازار هستند و نیاز دارند با بررسی دیگر عوامل مهمی مانند قیمت، الگوهای شمعی، شاخصهای روندی و نوسانی و غیره همراه شوند. اما این کار ممکن است سخت و زمانبر باشد و معاملهگران را مجبور کند فرصتهای معاملاتی را از قلم بیندازند یا با تاخیر به بازار وارد یا از آن خارج شوند.
مزایا و معایب استراتژی معاملاتی مبتنی بر شکلها و الگوها
استراتژی معاملاتی شکلها و الگوها، بر این ایده بنا شدهاند که در نمودارهای قیمتی، الگوهای خاصی قابلشناسایی هستند که میتوانند نشاندهنده این باشند که بازار در حال ادامهدادن روند خود است یا در مرحله تغییر روند قرار دارد. این استراتژیها سعی میکنند با شناسایی این الگوها، زمان مناسب ورود و خروج از بازار را تعیین کنند و از تغییرات قیمتی سود ببرند. این استراتژیها میتوانند مزایایی مانند سادگی و قابلیت کاربرد در بازارهای مختلف داشته باشند. اما معایبی هم مانند نیاز به تجربه و تمرین و وابستگی به شرایط بازار را دارند.
مزایای استراتژیهای مبتنی بر شکلها و الگوها
سادگی و شفافیت: یکی از مزایای استراتژیهای مبتنی بر حجم معاملات، این است که معاملهگران نیاز به داشتن دانش و تجربه زیادی ندارند و میتوانند با استفاده از نمودارهای ساده، الگوهای مهم را در بازار پیدا کنند. این الگوها میتوانند نشاندهنده روند، تغییرات، نقاط تعادل، سطوح حمایت و مقاومت و فرصتهای معاملهگری باشند. با شناسایی این الگوها، معاملهگران میتوانند تصمیمات بهتری بگیرند و از بازار بهرهمند شوند.
نقاط ورود و خروج بهینه: این استراتژیها با بررسی شکل و اندازه الگوها در نمودار، میتوانند نقاطی را تعیین کنند که معاملهگر میتواند با اطمینان وارد یا خارج از معامله شود و حد ضرر و سود خود را مشخص کند. این استراتژیها به معاملهگران این امکان را میدهند که باتوجهبه الگوهای موجود در بازار، تصمیمات معاملاتی بهتری بگیرند و ریسک خود را کنترل کنند.
پیشبینی جهت حرکت قیمت: این استراتژیها بر این فرضیه مبتنی هستند که تاریخ خود را تکرار میکند و الگوهایی که درگذشته باعث شدهاند قیمتها بالا یا پایین بروند، میتوانند در آینده نیز همین تأثیر را داشته باشند. این استراتژیها سعی میکنند با شناسایی این الگوها، پیشبینی کنند که بازار در چه روندی قرار دارد و بر اساس آن عمل کنند. این استراتژیها میتوانند مزایایی مانند استفاده از دادههای تاریخی و قابلیت کاربرد در بازارهای مختلف داشته باشند. اما معایبی هم مانند نیاز به تحلیل دقیق، تمرین و وابستگی به شرایط بازار را دارند.
عدم قطعیت و دقت: استراتژیهای مبتنی بر حجم معاملات همانند هر استراتژی دیگری، ممکن است دچار خطا و اشتباه باشند و الگوهایی را در بازار شناسایی کنند که واقعیت ندارند یا هنوز تکمیل نشدهاند. این الگوهای غلط میتوانند باعث شوند معاملهگران بدون تحلیل کافی، به طور زودهنگام وارد یا خارج از معامله شوند و در نتیجه، از فرصتهای بازار محروم شوند یا ضررهای سنگینی را متحمل شوند؛ بنابراین، معاملهگران باید همیشه بادقت و احتیاط، الگوهای حجم معاملات را بررسی کنند و از شاخصهای دیگری برای تأیید یا رد آنها استفاده کنند.
تأثیر عوامل خارجی: این استراتژیها بر پایه الگوهایی که از تحلیل قیمتها به دست میآیند، ساخته شدهاند. اما این استراتژیها نادیده میگیرند که چه عوامل متعدد و متنوع دیگری وجود دارند که میتوانند بر رفتار بازار اثر بگذارند؛ مثلاً اخبار مربوط به صنعت، رویدادهای جهانی، شرایط اقتصادی و سیاسی کشورها و همچنین روانشناسی خریداران و فروشندگان. این عوامل میتوانند باعث شوند الگوهای قیمتی ناکارآمد شوند یا تغییرات غیرمنتظرهای را در بازار ایجاد کنند.
نیاز به تأیید دیگر شاخصها: این استراتژیها تنها نمیتوانند معیار قطعی برای تصمیمگیری در بازار باشند و باید با شاخصهای دیگری که نشاندهنده حجم معاملات، میانگینهای متحرک، شاخصهای روندی و نوسانی و سایر عوامل مؤثر بر بازار هستند، مورد ارزیابی قرار گیرند. این کار میتواند سطح پیچیدگی و گیجی را در تحلیل بازار بالا ببرد و ممکن است معاملهگران را از دیدن فرصتهای معاملاتی مناسب محروم کند.
بروکر اپوفایننس و استراتژی معاملاتی
بروکر اپوفایننس، بهترین بروکر فارکس است که به شما امکان معامله در بازارهای مالی مختلف را میدهد. شما میتوانید با استفاده از حسابهای مختلفی که اپوفایننس ارائه میدهد، استراتژیهای معاملاتی متناسب با سطح تجربه، تحمل ریسک و اهداف خود را انتخاب کنید. شما میتوانید استراتژیهای خبری، روند و غیره را با بروکر اپوفایننس و خدمات آن پیادهسازی کنید.
یک برنامه معاملاتی به معاملهگر کمک میکند اهداف، روشها، سیستمها، ریسکها و معیارهای موفقیت خود را مشخص کند. این برنامه به معاملهگران جهت و هدف میدهد و شما را از گرفتن تصمیمات عجولانه و احساسی پشیمان میکند. برنامه معاملاتی مانند یک نقشه راه عمل میکند و معاملهگر را در مسیر موفقیت هدایت میکند.
چه نرمافزارها و تجهیزاتی برای معامله نیاز دارید؟
برای معامله، معاملهگر نیاز به یک کامپیوتر، یک اتصال به اینترنت پایدار، یک پلتفرم معاملاتی و یک حساب کارگزاری دارد. همچنین ممکن است نیاز به یک نرمافزار تحلیل بازار، یک نرمافزار مدیریت ریسک، یک نرمافزار مدیریت معاملات و یک نرمافزار آماری داشته باشد. بسته به سبک و استراتژی معاملاتی، معاملهگران ممکن است نیاز به تجهیزات اضافی مانند یک مانیتور بزرگ، یک کیبورد و ماوس راحت، یک گوشی هوشمند و یک ژنراتور برق داشته باشند.
چگونه میتوانید موفقیت خود را در معامله اندازهگیری کنید؟
موفقیت در معامله، نهتنها به میزان سود معاملهگر بستگی ندارد، بلکه به میزان رعایت برنامه، روش و اصول معاملاتی نیز وابسته است. برای اندازهگیری موفقیت در معامله، معاملهگر باید چند شاخص را دنبال کند. برخی از این شاخصها، عبارتاند از: نسبت سود به زیان، نسبت پاداش به ریسک، نرخ برد، نرخ زیان، بازده متوسط، زیان متوسط، حداکثر پیاپی برد، حداکثر پیاپی زیان، حداکثر کشش، ضریب شارپ، نسبت سورتینو و ضریب کالمار. این شاخصها به معاملهگر کمک میکند عملکرد، ریسک، بازده و کارایی خود را در معامله ارزیابی کند.
آیا بهدنبال راهی برای ورود به بازارهای مالی مانند فارکس، بدون به ریسکانداختن سرمایه خود هستید؟ آیا تصور میکنید میتوانید با بهرهگیری از سرمایه یک شرکت معتبر، به معاملاتی پرسود و کم ریسک دست پیدا کنید؟ اگر چنین تصوری در ذهن شما شکل گرفته است، پراپ فارکس میتواند راهحلی برای تحقق این آرزو باشد. در این مقاله، با اپوفایننس همراه باشید تا به بررسی عمیق دنیای جذاب پراپ فارکس، استراتژیهای موفق و فرصتهای منحصربهفردی که این مدل سرمایهگذاری ارائه میدهد، بپردازیم و رازهای موفقیت در این دنیای تجارت مالی را کشف کنیم.
پراپ فارکس چیست؟
پراپ فارکس یا تجارت اختصاصی (Proprietary Trading)، یک استراتژی سرمایهگذاری در بازارهای مالی (مانند فارکس) است که در آن، یک شرکت (که معمولاً بهعنوان پراپتریدینگ یا پراپفرم شناخته میشود) به تریدرها و معاملهگران مجوز میدهد تا با سرمایه آن شرکت، معاملات انجام دهند. این تریدرها از سرمایه شرکت برای خرید و فروش اوراق بهادار، ارزها یا حتی کالاها استفاده میکنند. بهعبارت سادهتر، مبادله تجاری زمانی اتفاق میافتد که یک شرکت به یک معاملهگر کمک مالی میکند تا از طرف او معامله کند.
مدل کسبوکار پراپ تریدینگ، بهصورتی است که تریدرها درآمد خود را از میزان سودآوری معاملات خود کسب میکنند. در صورت موفقیت تریدر، سود حاصل از معاملات به نسبتی مشخص بین تریدر و پراپفرم تقسیم میشود. این مدل برای تریدران فرصتی فراهم میکند تا بدون نیاز به سرمایه اولیه زیاد، به تجارت در بازارهای مالی بپردازند و درآمد خود را افزایش دهند.
پراپ فارکس به تریدرهای باتجربه و ماهر، این فرصت را میدهد تا بدون سرمایه اولیه و تنها با استفاده از تجربه و تخصص خود، اقدام به سودآوری کنند. همچنین به شرکتهای پراپفرم این امکان را میدهد که از استراتژیها و تحلیلهای تریدران باتجربه بهرهمند شوند.
بانکها و سایر موسسات مالی با هدف کسب سود مازاد به این نوع تجارت میپردازند. چنین شرکتهایی اغلب از نظر اطلاعات بازاری که در اختیار دارند، نسبت به سرمایهگذاران متوسط برتری دارند و از طرف دیگر از مزیت داشتن نرمافزارهای مدلسازی و تجارت پیچیده برخوردارند.
معاملهگران پراپ فارکس، از استراتژیهای مختلفی مانند آربیتراژ ادغام، آربیتراژ شاخص، تجارت کلان جهانی و آربیتراژ نوسانات برای به حداکثررساندن بازده استفاده میکنند. تریدرهای اختصاصی به نرمافزارهای پیچیده و مجموعه اطلاعاتی دسترسی دارند که به آنها در تصمیمگیریهای حیاتی کمک میکند.
اپوفایننس بهعنوان بهترین بروکر فارکس با ارائه سرویسهای متنوع و پلتفرمهای معاملاتی پیشرفته، به تریدرها و سرمایهگذاران کمک میکند تا به سودهای سرشار در بازارهای مالی دست پیدا کنند. پلتفرم سوشیال ترید اختصاصی این بروکررگولهشده معتبر، به تاجران این امکان را میدهد که بهترین معاملات تریدرهای حرفهای را در حساب معاملاتی خود کپی کرده و از تجربه آنها بهرهمند شوند. این ابزار، نهتنها این امکان را فراهم میکند که تاجران بهصورت اتوماتیک معاملات را تکرار کنند، بلکه به آنها این اجازه را میدهد تا از دانش و تجربه تریدرهای موفق بهرهمند شوند.
اپوفایننس بهعنوان یک بروکر آنشور با رگوله ASIC فعالیت میکند و تعهد دارد که سرمایه و اطلاعات مشتریان را بهدقت حفظ کند. اسپردهای فوق رقابتی با اسپرد نزدیک به صفر پیپ، تاجران را قادر میسازد تا در معاملات با حجم بالا، با قدرت بیشتری معامله کنند و سودآوری خود را افزایش دهند. همچنین، تحقیقات بازاری برتر و امکانات منحصربهفرد این بروکر، تاجران را در تحلیل هوشمندانه بازار و مدیریت ریسک یاری میکند.
ویژگیهای اختصاصی این بروکر، از جمله خطوط روند واضح و سناریوهای جایگزین، تریدرها را در تصمیمگیریهای هوشمندانه و مدیریت بهتر معاملات همراهی میکند. برند اپوفایننس با ارائه این ویژگیها و سرویسهای متنوع، یکی از بروکرهای برجسته و محبوب در دنیای معاملات مالی محسوب میشود.
نحوه انجام پراپ فارکس به این صورت است که پراپفرمها یا همان شرکتهایی که مایل به ارائه سرمایه به معاملهگران هستند، بهدنبال معاملهگران توانمند برای تامین مالی میگردند و به آنها اجازه میدهند که از طرف خود معامله کنند. هدف نهایی، همانطور که قبلا ذکر شد، کسب سود است. طرف دوم تریدر است، یعنی هر فردی که میداند چگونه معامله کند و مهارتهای لازم برای تولید بازده را دارد.
در پراپتریدینگ، این دو طرف در ضررها و دستاوردها شریک هستند. طرف اول (شرکت پراپ) پول را سرمایهگذاری میکند و طرف دوم (تریدرها) از طرف آنها معامله میکند.
از آنجایی که پراپفرمها سرمایه خود را با دادن پول به معاملهگران به خطر میاندازند، قابل پیشبینی است که یک فرآیند صلاحیت برای معاملهگران وجود دارد که باید آنها را پاس کنند. این فرآیند، دارای یک دوره از پیش تعیینشده است و پس از آن، اگر تریدر در کسب سود موفق عمل کند، به پول واقعی دسترسی پیدا میکند و مدت کوتاهی پس از آن میتواند معامله را آغاز کند.
مدت زمان فرآیند صلاحیت از یک شرکت تجاری به شرکت دیگر متفاوت است. بهعنوان مثال، در برخی پراپفرمها، یک چالش دو مرحلهای وجود دارد که هر معاملهگر باید از آن عبور کند. مرحله اول 30 روز و مرحله دوم 60 روز است. هر زمان که معاملهگران به اهداف تعیینشده هر مرحله دست یابند، چالش به پایان رسیده است؛ به این معنی که لازم نیست 30 روز یا 60 روز منتظر بمانند. قوانین و محدودیتهایی وجود دارد که معاملهگران باید در طول فرآیند از آنها پیروی کنند. پس از سه ماه، زمانی که هر دو مرحله تکمیل شد، سوابق معاملهگران ارزیابی میشود تا تصمیم گرفته شود که آیا آنها با نیازهای شرکت مطابقت دارند یا خیر.
تا اینجای کار، شرکت پراپ فارکس در معاملات سرمایه تامین میکند و تریدر معاملات را در بازارهای مختلف انجام میدهد. طبیعتاً هر دو طرف، باید از سود حاصلشده بهره ببرند. درصدی که هر طرف سود میبرد، بر اساس قوانین از پیش تعیینشده متفاوت خواهد بود.
در حالی که معمولترین روش، 50٪ سود برای هر طرف است، برخی از شرکتها 75٪ از درآمد را به تریدر ارائه میدهند. توجه داشته باشید که اگر معاملهگر نتواند به اهداف تعیینشده در فرآیند صلاحیت دست یابد و قوانین از پیش تعیینشده را دنبال نکند، همکاری ادامه نخواهد داشت و نمیتواند به یک حساب واقعی با پول واقعی برای معامله دسترسی داشته باشد.
همیشه به یاد داشته باشید در انواع مشارکتها، همه طرفها باید به قرارداد احترام بگذارند و قوانین را کاملاً رعایت کنند. در مورد پراپتریدینگ هم هر دو طرف باید وظایف مورد نیاز خود را به منظور ایجاد یک مشارکت سودمند انجام دهند.
قوانین پراپ فارکس
قوانین پراپ فارکس مانند هر مدل تجارت دیگر، مجموعهای از قواعد و مقررات است که توسط شرکتهای پراپتریدینگ تعیین میشود و تریدرها باید آنها را رعایت کنند. این قوانین بهمنظور حفظ انضباط در معاملات، مدیریت ریسک، حفاظت از سرمایه و ارتقاء عملکرد معاملاتی تدوین میشوند. در ادامه به برخی از قوانین معمول در پراپتریدینگ اشاره میکنیم.
مدیریت ریسک: تریدرها باید استراتژیهای مدیریت ریسک معینی را دنبال کنند که شامل تعیین حداکثر میزان سرمایه برای هر معامله و استفاده از سفارشات ویژه، مانند استاپ لاس و تعیین نسبت میزان سود به زیان است.
تحلیل بازار: تریدرها برای تصمیمگیری بهتر بر اساس تحلیلهای بازاریابی و اساسی به مطالعه نمودارها، اخبار اقتصادی و دیگر عوامل تأثیرگذار در بازارها متکی هستند.
پیشنهادات شرکت: تریدرها باید بهدقت پیشنهادات و راهنماییهایی را که توسط شرکت ارائه میشود، دنبال کنند. این پیشنهادات میتواند شامل نکات مرتبط با بازارها، سرمایهگذاریهای پیشنهادی و تحلیلهای روزانه باشد.
محدودیتها در معاملات: معمولاً حداکثر و حداقل مقدار معاملات، زمانبندی معاملات و دیگر محدودیتها در قالب قراردادها و قوانین شرکت تعریف میشود که تریدرها باید آنها را رعایت کنند.
اطلاعات محرمانه: تریدرها ممکن است با اطلاعات حساس و محرمانه در ارتباط با معاملات و استراتژیهای شرکت آشنا شوند. آنها موظف به حفظ محرمانگی این اطلاعات و عدم انتشار غیرمجاز آنها هستند.
پاداش و کارمزد: شرکتها معمولاً بر اساس عملکرد تریدرها پاداش و کارمزد تعیین میکنند. تریدرها باید بهدقت شرایط مربوط به دریافت پاداش و کارمزد را مطالعه کنند.
آزمونهای عملی: برخی از پراپتریدینگها ممکن است آزمونهای عملی برای تریدرها برگزار کنند تا مهارتها و تواناییهای آنها را ارزیابی کنند.
به تریدرها پیشنهاد میشود که هنگام ورود به یک پراپ فارکس، قوانین مربوطه را بهدقت مطالعه کنند و اطمینان حاصل کنند که با شرایط و مقررات آن تطابق دارند.
مزایای پراپ فارکس
پراپ فارکس، مزایا و ویژگیهای منحصربهفردی دارد که به تریدرهای متخصص و باتجربه این امکان را میدهد تا فرصتهای زیادی در اختیار داشته باشند و به بهترین شکل از تخصص خود بهره ببرند. در ادامه به برخی از مهمترین مزایای پراپتریدینگ اشاره میکنیم:
سرمایهگذاری بدون نیاز به سرمایه اولیه زیاد: یکی از مزایای اصلی پراپتریدینگ این است که تریدرها نیازی به سرمایه اولیه زیاد برای شروع فعالیت ندارند. این سیستم به معاملهگرانی که توانایی معامله با سرمایه فراهمشده توسط شرکت پراپفرم را دارند، این امکان را میدهد تا بدون اینکه خودشان ملزم به واردکردن سرمایه شخصی بزرگی باشند، اقدام به ترید و سودآوری در بازار فارکس کنند.
دسترسی به ابزارهای مالی پیشرفته: پراپ فارکس به تریدرها این امکان را میدهد تا از ابزارها و پلتفرمهای مالی پیشرفته بهرهمند شوند. این ابزارها، شامل نمودارهای تحلیلی، اخبار بازار، فناوری پیچیده تجارت اختصاصی و سایر نرمافزارهای خودکار است که تریدرها میتوانند از آنها برای تصمیمگیریهای هوشمندانه خود استفاده کنند. پلتفرمهای پیچیده تجارت الکترونیکی، به آنها دسترسی به طیف گستردهای از بازارها و توانایی خودکارسازی فرآیندها و شرکت در معاملات با فرکانس بالا را میدهد. معاملهگران میتوانند یک ایده معاملاتی ایجاد کنند، قابلیت اجرای آن را آزمایش و دموها را روی رایانههای خود اجرا کنند. در اکثر شرکتهای اختصاصی، پلتفرمهای معاملاتی مورد استفاده، منحصراً داخلی و فقط توسط معاملهگران شرکت قابل استفاده هستند. شرکتها از داشتن نرمافزار معاملاتی، سود قابل توجهی میبرند؛ چیزی که تریدرهای متوسط فاقد آن هستند.
تجربه حرفهای بهاشتراکگذاریشده: در مدل پراپ فارکس، تریدرها میتوانند تجارب و معاملات تریدرهای حرفهای را مشاهده و حتی کپی کنند. این به تاجران این امکان را میدهد که از تجربیات دیگران بهرهمند شده و در نتیجه، تصمیمات بهتری برای معاملات خود بگیرند.
ایجاد فرصتهای متنوع: با شرکت در پراپتریدینگ، تریدرها به بازارها و ابزارهای مختلفی دست مییابند که به آنها این فرصت را میدهد که در بازارهای گوناگون معاملات انجام دهند و از تنوع در سبد سرمایه خود بهرهمند شوند.
پویایی و سرعت بالا: پراپ فارکس به تاجران این امکان را میدهد تا در بازارهای مالی با سرعت بالا عمل کنند. معاملات با استفاده از فناوریهای پیشرفته، بهصورت سریع و بدون تأخیر اجرا میشود. این سرعت بالا به تراز بهتری در واکنش به تغییرات بازار و افزایش فرصتهای معاملاتی منجر میشود.
پاداش بر مبنای عملکرد: بسیاری از پراپفرمها از طریق طرحهای پاداش بر مبنای عملکرد، تریدرها را تشویق به بهترین عملکرد خود میکنند. این پاداشها معمولاً به تراز سودآوری و توانایی تاجران در مدیریت ریسک و سرمایهگذاری موفقیتآمیز وابسته است.
پراپتریدینگ برای شرکتهای سرمایهگذاری هم مزیتهای بسیار زیادی دارد. یکی از بزرگترین مزایای تجارت اختصاصی، افزایش سود است. شرکتها برخلاف زمانی که بهعنوان کارگزار عمل کرده و کمیسیون دریافت میکنند، از 100٪ سود حاصل از تجارت پروپوزال بهره میبرند.
تفاوت صندوق پوشش ریسک و پراپتریدینگ
صندوق پوشش ریسک (Hedge Fund) و تجارت اختصاصی (Proprietary Trading)، دو رویکرد مختلف در عرصه مالی هستند. صندوق پوشش ریسک، یک صندوق سرمایهگذاری خصوصی است که از سرمایهگذاران جذب سرمایه کرده و آن را در داراییهای مختلف مانند سهام، ارز، اوراق بهادار و غیره سرمایهگذاری میکند. هدف اصلی این صندوق، مدیریت ریسک و برداشت سود متناسب با عملکرد بازارهای مالی است. در واقع، صندوقهای پوشش ریسک با استفاده از پول مشتریان خود در بازارهای مالی سرمایهگذاری میکنند.
در پراپ فارکس، شرکت یا سازمان بهصورت مستقیم در معاملات مالی شرکت میکند و از منابع مالی خود برای تحقق سود از تغییرات بازار استفاده میکند. این شرکتها 100٪ بازده تولیدشده را حفظ میکنند. هدف اصلی در اینجا، کسب سود از معاملات است. صندوقهای پوشش ریسک به مشتریان خود پاسخگو هستند. با این وجود، آنها هدف قانون ولکر هستند که هدف آن محدودکردن میزان ریسکی است که موسسات مالی میتوانند متحمل شوند.
از دیگر تفاوتهای صندوق پوشش ریسک و پراپ فارکس، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
مدیریت و تصمیمگیری: صندوق پوشش ریسک، توسط یک مدیر سرمایهگذاری یا تیم مدیریتی مدیریت میشود که مسئول انتخاب داراییها، مدیریت پرتفوی و تصمیمگیری در مورد استراتژیهای سرمایهگذاری هستند. پراپتریدینگ توسط تریدرها یا الگوریتمهای معاملاتی مدیریت میشود که بهصورت اختصاصی روی معاملات تمرکز دارند. تصمیمگیریها بهطور مستقیم توسط تیم تجاری انجام میشود.
ریسک و بازده: صندوق پوشش ریسک معمولاً با هدف مدیریت ریسک و بهرهمندی از تنوع در داراییها، ممکن است در برخی از استراتژیهای مدیریت ریسکی سرمایهگذاری کند. تاکید بر کسب سود از معاملات مالی، با استفاده از استراتژیهای خودکار و تحلیلهای تکنیکال است.
تأثیر عمومی: صندوق پوشش ریسک یک صندوق باز است که به مشترکین عمومی بهعنوان سرمایهگذاران معمولی فرصت میدهد تا در آن سرمایهگذاری کنند. پراپ فارکس بهطور مستقیم روی معاملات اختصاصی تمرکز دارد و ممکن است بهعنوان یک استراتژی معاملاتی داخلی یا محدود به تیم داخلی یک شرکت باشد.
هر یک از این دو رویکرد، نقشهها و هدفهای متفاوتی در دنیای مالی دارند، اما هرکدام به شکل خود برای سرمایهگذاران مهم و موثر هستند.
معایب پراپتریدینگ فارکس
پراپ فارکس، همانند هر مدل تجارت دیگری، مزایا و معایب خود را دارد. دانستن معایب در کنار مزایا، به شما کمک میکند تصمیم آگاهانهتری بگیرید که آیا این نوع معامله برای شما مناسب است یا خیر؟ در این بخش، به برخی از معایب پراپتریدینگ اشاره میکنیم:
هزینههای استفاده از خدمات شرکتهای پراپ فارکس، معمولاً زیاد است. با اینحال، از آنجایی که شرکت در حال تامین سرمایه است، منطقی به نظر میرسد. بنابراین، شرکتها ممکن است مالیات بالایی را از تریدرها دریافت کنند.
اگر استراتژی انحصاری و سودآوری دارید که نمیخواهید آن را فاش کنید، به احتمال زیاد شرکت پراپتریدینگ روش شما را رمزگشایی خواهد کرد. بنابراین اگر ترجیح میدهید از استفاده بیش از حد استراتژیتان توسط بسیاری از تریدرها و از دستدادن سودآوری آن به همین دلیل جلوگیری کنید، ممکن است پراپتریدینگ برای شما مناسب نباشد.
رقابت بالایی در محیط معاملاتی پراپتریدینگ وجود دارد. هر معاملهگر توانمندی دوست دارد با سرمایه قابلتوجهی معامله کند. بنابراین تمایل به شرکت در انواع برنامهها در حال افزایش است. در نتیجه، متقاعد کردن شرکت تجاری برای استخدام شما میتواند یک کار چالشبرانگیز باشد.
پراپتریدینگ و تقریباً همه انواع معاملات مالی بسیار پر استرس هستند. اگر کسی نمیتواند با استرس و اضطراب کنار بیاید، توصیه میشود بهدنبال شغل دیگری بگردد.
تریدرها در تصمیمگیری برای شرکت در پراپتریدینگ، باید مزایا و معایب را بهدقت ارزیابی کرده و با شرایط معاملاتی و قوانین شرکت بهخوبی آشنا شوند.
پراپ فارکس یک مدل جذاب و موفق در دنیای معاملات مالی است که تریدرهای حرفهای را از امکانات بیشتر و سرمایه قابل توجه برای معاملات بهرهمند میکند. این شکل ترید، ترکیبی از توانمندیهای تریدران حرفهای و سرمایهگذاریهای شرکتهای پراپفرم است که باعث میشود فرصتهای جدیدی در بازارهای مالی فراهم شود. پراپتریدینگ، یک راهکار نوین در بهرهگیری از استعدادهای تریدران و مدیریت ریسک معاملاتی است و به تریدرها امکان میدهد تا با ارتقاء مهارتهای خود و کسب تجربه، سودآوری خود را افزایش دهند. پراپتریدینگ، نهتنها یک فرصت برای شکوفایی تریدران است، بلکه یک مسیر موثر برای شرکتهای پراپفرم است تا از استعدادهای باارزش جهان مالی برخوردار شوند.
برند اپوفایننس از تریدرها و سرمایهگذاران با استفاده از ابزارهای منحصربهفردی مانند Technical Views پشتیبانی میکند. این ابزار از ترکیب تخصص تحلیلگران ارشد و الگوریتمهای خودکار بهره میبرد و تحلیل دقیقی از بازار مالی را برای تریدرها فراهم میکند. نمودارهای مدرن و قابلیت جستجوی ساده، امکان دسترسی سریع به آخرین تحلیلها و نظارت بر معاملات را فراهم میسازد. با این ویژگیهای بینظیر، اپوفایننس نهتنها تریدرها را در بهرهمندی از فرصتهای بازار یاری میکند، بلکه آنها را در مدیریت هوشمندانه ریسک و انجام معاملات موفق تر همراهی کرده و قدمبهقدم تا سود مورد نظر راهنمایی میکند.
پراپتریدینگ فارکس یا تجارت اختصاصی، مدلی است که در آن تریدرها با استفاده از سرمایه شرکتهای پراپفرم، معاملات را انجام میدهند. در این مدل، تریدران از سرمایه خود برای معاملات استفاده نمیکنند و از سرمایه شرکت برای انجام معاملات بهره میبرند. چگونگی این همکاری و شرایط معاملاتی، مهمترین جنبههای این مدل تجارت هستند.
مزایا و معایب پراپتریدینگ چیست؟
مزایای پراپ فارکس، شامل دسترسی به سرمایه بیشتر، افزایش امکانات معاملاتی و شفافیت بیشتر است. همچنین معایب ممکن است شامل ریسکهای مرتبط با تجارت اختصاصی و محدودیتهای شرایط قراردادی باشد.
چگونه میتوان بهعنوان تریدر در پراپتریدینگ شرکت کرد؟
برای شرکت در پراپتریدینگ، ابتدا باید به یک پلتفرم پراپتریدینگ معتبر مراجعه کرده و ثبتنام کنید. سپس، شرایط و قوانین شرکت در چالشها را مطالعه کرده و اطلاعات مورد نیاز را وارد نمایید. با پیشروی در چالشها و گذراندن مراحل مختلف، میتوانید بهعنوان یک تریدر در پراپتریدینگ فعالیت کنید.
تراز بودجه فدرال، درواقع تفاوت بین درآمد و هزینه دولت فدرال در یک ماه معین است. عدد مثبت، نشاندهنده مازاد بودجه است، درحالی که عدد منفی، کسری بودجه را نشان میدهد. معاملهگران فارکس از این تراز بهعنوان شاخصی برای سلامت مالی و چشمانداز اقتصادی یک کشور استفاده میکنند. کسری زیاد ممکن است ارزش پول کشور را تضعیف کند، زیرا مستلزم ریسک بالاتر، استقراض و تورم است. یک مازاد بزرگ ممکن است باعث تقویت ارز شود، زیرا نشاندهنده انضباط مالی و کاهش نرخ بهره است. با اینحال، عوامل دیگری مانند سیاست پولی، تراز تجاری و جو بازار نیز ممکن است بر نرخ ارز تاثیر بگذارد. در این مقاله قصد داریم تا این تراز را از تمام جوانب بررسی کنیم تا معاملهگران فارکس با کمک آن بتوانند تصمیمات معاملاتی درستی بگیرند.
تراز بودجه چیست؟
زمانی که درآمدها و هزینههای برنامهریزی شده برای یک دوره زمانی با هم برابر باشند، بودجه متوازن است. این یک اصطلاح مالی است که معمولاً در بودجهبندی دولتی استفاده میشود. بودجه میتواند همچنان متوازن باشد، حتی اگر درآمدها و هزینهها در طول سال تغییر کنند، مادامی که در انتهای سال با هم مطابقت داشتهباشند.
چرا تراز بودجه آمریکا برای معاملهگران فارکس اهمیت دارد؟
تراز بودجه ایالات متحده برای معاملهگران فارکس مهم است، زیرا میتواند بر عرضه و تقاضای دلار آمریکا، بهعنوان ارز ذخیره جهانی تأثیر بگذارد. مازاد بودجه میتواند نشاندهنده یک اقتصاد قوی و انضباط مالی باشد که بهنوبه خود میتواند جذابیت دلار آمریکا و ارزش آنرا در برابر سایر ارزها افزایش دهد. کسری بودجه، اقتصاد ضعیف را نشان میدهد و باعث کاهش اعتماد به دلار آمریکا و ارزش آن در برابر سایر ارزها میشود. Balanced Budget ایالات متحده، همچنین میتواند بر نرخ بهره و بازده اوراق قرضه در این کشور تأثیر بگذارد و بازار فارکس را از آن متاثر کند.
معاملهگران فارکس و تراز بودجه
معاملهگران فارکس افراد یا سازمانهایی هستند که به خریدوفروش ارزهای خارجی در بازار ارز مشغول هستند. این معاملهگران میتوانند از اطلاعات مربوط به تراز بودجه و پیامدهای آن بر بدهی ملی، وضعیت اقتصادی و رتبه اعتباری یک کشور برای تصمیمگیری در مورد معاملات خود استفاده کنند.
تراز بودجه در ایالات متحده به اختلاف بین آنچه دولت درآمد دارد و آنچه خرج میکند، اشاره دارد. کنگره U.S. سازمانی است که مسئولیت تنظیم این تراز را بر عهده دارد و میتواند بودجهای را که رئیسجمهور پیشنهاد میدهد، قبول، تغییر یا رد کند. کنگره همچنین میزان مالیات و هزینههای برنامهها و آژانسهای مختلف را مشخص میکند. Balanced Budget روی بدهی ملی، وضعیت اقتصادی و اعتبار کشور نیز اثر میگذارد.
تراز بودجه چه تاثیری روی سایر بخشهای اقتصادی آمریکا میگذارد؟
تراز بودجه میتواند روی بدهی ملی، وضعیت اقتصادی و رتبه اعتباری یک کشور اثر داشتهباشد. اینجا به برخی از پیامدهایی که ممکن است روی سایر بخشها تاثیر بگذارد اشاره میکنیم.
بدهی ملی
بدهی ملی، مجموع پولی است که دولت به بستانکاران خود باید بپردازد. اگر دولت زیان کرده باشد، نیاز دارد تا پول بیشتری را برای پوشش هزینههای خود وام بگیرد که این باعث افزایش بدهی ملی میشود. در مقابل، اگر دولت سود کرده باشد، میتواند از پول اضافه برای بازپرداخت قسمتی از بدهی خود استفاده کند که این باعث کاهش بدهی ملی میشود.
وضعیت اقتصادی
وضعیت اقتصادی یک کشور به عوامل مختلفی مانند میزان درآمد، تولید، اشتغال، تورم و رشد بستگی دارد. تراز بودجه میتواند روی وضعیت اقتصادی اثر داشتهباشد؛ با اینکه عرضه و تقاضای کل در اقتصاد را تغییر میدهد. برای مثال، اگر دولت زیان کرده باشد، میتواند با افزایش هزینهها یا کاهش مالیاتها، اقتصاد را انگیزه دهد، که این باعث افزایش تقاضا و تولید کل میشود. اما این ممکن است منجر به تورم و نرخهای بهره بالاتر شود که این بهنوبه خود، عرضه و تولید کل را در بلندمدت کم میکند. از طرف دیگر، اگر دولت سود کسب کرده باشد، میتواند با کاهش هزینهها یا افزایش مالیاتها، اقتصاد را مهار کند، که این باعث کاهش تقاضا و تولید کل میشود. اما این هم ممکن است منجر به کاهش تورم و نرخهای بهره شود که این میتواند عرضه و تولید کل را در بلندمدت زیاد کند.
تاثیر رتبه اعتباری در تراز بودجه
رتبه اعتباری یک کشور، درواقع قابلیت و اراده آن کشور را برای بازپرداخت تعهدات بدهی خود نشان میدهد. رتبه اعتباری میتواند روی هزینه و دسترسی به وام برای دولت و بخش خصوصی اثر داشتهباشد. اگر دولت زیان داشتهباشد، این اختیار را به خود میدهد تا با افزایش فشار بدهی و خطر عدم پرداخت، رتبه اعتباری خود را پایین بیاورد، که این باعث گران شدن و دشوار شدن فرایند وام گرفتن از بازارهای مالی میشود. در مقابل، اگر دولت سود کسب کرده باشد، میتواند رتبه اعتباری خود را با کاهش فشار بدهی و خطر عدم پرداخت، بالا ببرد که این باعث ارزان شدن و آسان شدن دریافت وام از بازارهای مالی میشود.
بانکها چه تاثیری بر تراز بودجه میگذارند؟
بانکها نقش مهمی در اقتصاد آمریکا دارند، زیرا خدمات اعتباری، مالی، پرداختی و تراکنشی را برای افراد و کسبوکارها ارائه میدهند. اما بانکها میتوانند بر تراز بودجه آمریکا، که نشاندهنده تفاوت بین هزینهها و درآمدهای دولت است نیز تأثیرگذار باشند.
بانکها میتوانند اثرات مثبت و منفی بر تراز بودجه بگذارند. مثلا میتوانند به افزایش رشد اقتصادی کمک کنند، که این امر باعث افزایش درآمدهای مالیاتی و کاهش هزینههای برنامههای اجتماعی میشود. بانکها همچنین مالیات و هزینههایی را که برای فعالیت خود باید پرداخت کنند، مانند مالیات بر درآمد شرکتها، مالیات بر حقوق و دستمزد و حق بیمه سپردهها به دولت میرسانند. یا اینکه میتوانند منبع بیثباتی مالی باشند که نیازمند کمکهای مالی، بستههای محرک و جبران کمبود درآمدهای مالیاتی از سوی دولت باشد. بانکها همچنین این توانایی را دارند تا ظرفیت استقراض دولت را کاهش دهند، زیرا با دولت در بازار اوراق قرضه رقابت میکنند.
چگونه میتوان از دادههای بانک مرکزی آمریکا در معاملات فارکس استفاده کرد؟
دادههای فدرال رزرو به چند نوع تقسیم میشود که ممکن است بر معاملات فارکس نیز تاثیر مستقیم بگذارد. در ادامه با انواع مختلف آن آشنا میشوید.
نرخ وجوه فدرال رزرو: این قیمتی است که بانکها برای قرض دادن پول بههم پرداخت میکنند. فدرال رزرو از این قیمت برای کم کردن یا زیاد کردن پول و تورم استفاده میکند. نرخ وجوه فدرال رزرو بر قیمت دلار آمریکا و ارزهای دیگر تأثیر میگذارد. نرخ وجوه فدرال رزرو بالا، دلار آمریکا را قوی میکند، درحالی که نرخ وجوه فدرال رزرو پایین، باعث تضعیف دلار آمریکا میشود.
بیانیه FOMC: این پیامی است که فدرال رزرو بعد از هر جلسهای که در مورد نرخ وجوه فدرال رزرو و کارهای دیگر تصمیم میگیرد، منتشر میکند. بیانیه FOMC، نشان میدهد فدرال رزرو چه فکری در مورد اقتصاد ایالات متحده دارد. کسانی که در بازار ارز کار میکنند، از بیانیه FOMC برای فهمیدن موضع و جهت فدرال رزرو استفاده میکنند و بر اساس آن عکسالعمل نشان میدهند. بیانیه FOMC که نشان میدهد فدرال رزرو سختگیر است، دلار آمریکا را قوی میکند، درحالی که بیانیه FOMC که نشان دهد فدرال رزرو زیاد سخت نگرفته است، دلار آمریکا را ضعیف میکند.
صورتجلسه FOMC: این گزارشی است که نشان میدهد در جلسات FOMC در مورد چه چیزهایی بحث شده است. صورتجلسه FOMC اطلاعات بیشتری در مورد دیدگاهها و پیشبینیهای اعضای FOMC میدهد. کسانی که در بازار فارکس کار میکنند از صورتجلسه FOMC برای تأیید یا تغییر انتظارات خود از کارهای فدرال رزرو استفاده میکنند و موقعیت خود را بر اساس آن تغییر میدهند.
پیشبینیهای اقتصادی فدرال رزرو: اینها پیشبینیهایی در مورد عددهای مهم اقتصادی مانند رشد اقتصاد، تورم، بیکاری و نرخ وجوه فدرال رزرو توسط اعضای FOMC است. آنها چهار بار در سال با یک خلاصه از پیشبینیهای اقتصادی و یک نمودار نقطهای منتشر میشوند که نشان میدهد هر یک از اعضای FOMC فکر میکنند نرخ وجوه فدرال رزرو چقدر خواهد بود. کسانی که در بازار جهانی فارکس کار میکنند و از میزان تراز بودجه مطلعند، از این پیشبینیها برای فهمیدن اعتماد و چشمانداز فدرال رزرو برای اقتصاد ایالات متحده و تأثیر آن بر دلار آمریکا استفاده میکنند.
ترازنامه فدرال رزرو: این بیانیهای است که نشان میدهد فدرال رزرو چه چیزهایی دارد و چه چیزهایی بدهکار است. ترازنامه فدرال رزرو نشان میدهد که این سازمان چه کارهایی در بازارهای مالی انجام داده است. این ترازنامه از وقتی بحران مالی جهانی در سال 2008 اتفاق افتاد، خیلی اهمیت پیدا کرده است، زیرا فدرال رزرو برنامههایی را اجرا کرد که شامل خرید اوراق قرضه دولتی و اوراق بهادار دیگر برای افزایش پول و تشویق اقتصاد بود. ترازنامه فدرال رزرو بر بازار ارز تأثیرگذار است، زیرا بر مقدار و تقاضای دلار آمریکا و همچنین بر قیمت بهره و ریسکپذیری تأثیر میگذارد. ترازنامه بزرگتر فدرال رزرو، دلار آمریکا را ضعیف میکند، درحالی که ترازنامه کوچکتر باعث تقویت شدن دلار آمریکا میشود.
خریدوفروش دلار آمریکا با توجه به فدرال رزرو
فدرال رزرو میتواند تصمیمات مهمی درباره نرخ بهره و سیاستهای پولی بگیرد که این امکان وجود دارد تا ارزش دلار آمریکا را تغییر دهد. برای همین، بعضی از معاملهگران سعی میکنند در ضمن توجه به تراز بودجه، با توجه به این دادهها، دلار آمریکا را خریدوفروش کنند و از تفاوت قیمت آن سود ببرند.
مزایا و معایب تراز بودجه آمریکا برای معاملهگران فارکس چیست؟
در این بخش، به برخی از مزایا و معایب احتمالی تراز بودجه ایالات متحده برای معاملهگران فارکس میپردازیم.
مازاد
مازاد را میتوان نشانهای از مسئولیت مالی و قدرت اقتصادی دانست که میتواند تقاضا و ارزش دلار آمریکا (USD) را در برابر سایر ارزها افزایش دهد. مازاد همچنین این توانایی را دارد تا نیاز دولت به استقراض پول یا انتشار اوراق قرضه را کاهش دهد که این بهنوبه خود میتواند نرخ بهره را کاهش داده و اقتصاد را تحریک کند.
کسری
کسری نشانهای از عدم مسئولیت مالی و ضعف اقتصادی کشور است که میتواند تقاضا و ارزش دلار را در برابر سایر ارزها کاهش دهد. کسری بودجه، میتواند نیاز دولت به استقراض پول یا انتشار اوراق قرضه را افزایش دهد که این عامل میتواند نرخ بهره را افزایش داده و باعث کندتر شدن اقتصاد شود.
خدمات اپوفایننس
اپوفایننس بهترین بروکر برای ایرانیان است که خدمات و ابزارهای مختلفی مانند فارکس، CFD، Indexes وCrypto را برای معاملهگران ارائه میدهد. تریدرها با مراجعه به بخش اخبار این کارگزاری، میتوانند در جریان تازهترین اتفاقات و وقایع روز بازار مثل تراز بودجه و سایر عوامل قرار بگیرند.
معاملهگران در این کارگزاری آنشور که رگوله ASIC استرالیا را دریافت کرده است، میتوانند انواع تحلیلها را انجام دهند و ارزش ذاتی هر بازار را تشخیص دهند. کاربران میتوانند از امکانات و اخبار این کارگزاری برای تصمیمگیری آگاهانه و مطمئن و همچنین نظارت و تنظیم موقعیتهای خود استفاده کنند. شما نیز میتوانید به وبسایت اپوفایننس مراجعه کنید و امکانات متنوع آنرا ببینید.
تراز بودجه فدرال، نشاندهنده اختلاف بین درآمد و هزینه دولت در یک ماه است. این تراز میتواند مازاد یا کسری باشد. معاملهگران فارکس از این تراز برای ارزیابی وضعیت مالی و اقتصادی یک کشور استفاده میکنند. کسری بودجه ممکن است ارز کشور را ضعیف کند، درحالی که مازاد بودجه ممکن است آنرا قوی کند. اما عوامل دیگری هم بر نرخ ارز تأثیر دارند.
تراز بودجه فدرال، تفاوت بین درآمدها و هزینههای دولت فدرال در یک سال مالی معین است. تراز مثبت، بهمعنای مازاد بودن دولت است، درحالی که تراز منفی بهمعنای کسری دولت است.
تراز بودجه چگونه محاسبه میشود؟
تراز بودجه فدرال با کم کردن کل هزینهها از کل دریافتیها دولت فدرال محاسبه میشود.
چرا تراز بودجه فدرال مهم است؟
تراز بودجه فدرال مهم است، زیرا منعکسکننده سیاست مالی دولت و تأثیر آن بر اقتصاد است. مازاد میتواند نشاندهنده این باشد که دولت بیشتر از اینکه هزینه کند، پسانداز میکند که میتواند بدهی عمومی را کاهش دهد و پسانداز ملی را افزایش دهد. کسری بودجه میتواند نشاندهنده این باشد که دولت بیشتر از درآمد خود هزینه میکند که باعث میشود بدهی عمومی افزایش پیدا کند و پسانداز ملی را کاهش دهد. معاملهگران فارکس از این اطلاعات میتوانند استفاده کنند و معاملات خود را بهبود بخشند.
عوامل اصلی که بر تراز بودجه تأثیر میگذارد، چیست؟
عوامل اصلی که بر تراز بودجه تأثیر میگذارد، شرایط اقتصادی، سیاستهای مالیاتی و سیاستهای هزینهای دولت است.
با ورود پراپ فرم ایرانی به عرصه رقابت در بازارهای جهانی، زمین بازی معاملات مالی تحول بزرگی پیدا کرد. این شیوه معاملاتی که با اهدای سرمایه کلان از طرف شرکتها به تریدرهای حرفهای آغاز میشود، مانند یک زمین بازی وسیع با امکانات تقریباً نامحدود برای تریدرها است. در این مقدمه از اپوفایننس، جذابیتها و پیچیدگیهای پراپتریدینگ را بررسی میکنیم و به شما نشان میدهیم که چگونه این مدل از معاملهگری، میتواند عرصه بازیهای مالی را عوض کند و دروازهای به سوی فرصتهای نوین و رشد شخصی باشد.
پراپ فرم چیست؟
پراپ فرم (Proprietary firm)، یک شرکت یا موسسه مالی است که با استفاده از سرمایه خودش و تریدرهای حرفهای، در بازارهای مالی معاملات انجام میدهد. درواقع، این شرکتها بهجای انجام معاملات بر مبنای سفارشات و برای حساب کلاینتها یا مشتریان، با هدف کسب سود از تغییرات قیمتی بازار برای حساب خودشان فعالیت میکنند. آنها سرمایه لازم را در اختیار تریدرهای حرفهای و ماهر قرار میدهند تا آنها معاملات را برایشان انجام دهند. درواقع، تریدر میتواند بدون سرمایه اولیه و تنها با استفاده از مهارت و تخصصش در بازارهای مالی درآمد داشته باشد.
پراپ فرمها میتوانند در انواع معاملات مانند سهام، اوراق بهادار، کالاها، ارزهای رمزپایه (کریپتوکارنسیها)، فیوچرز و اپشنها فعال باشند. برخی از این شرکتها، معاملهگران حرفهای را استخدام میکنند و به آنها دسترسی به منابع و تکنولوژیهای تجاری پیشرفته میدهند، درحالیکه برخی دیگر برنامههای آموزشی برای تجارت به معاملهگران متوسط ارائه میدهند و به آنها این فرصت را میدهند که پس از طی دورههای آموزشی و رسیدن به سطحی مشخص، با سرمایه شرکت معاملاتی ترید کنند.
مدل پراپتریدینگ، میتواند برای معاملهگران بسیار جذاب باشد، زیرا به آنها امکان میدهد از سرمایهای بیشتر از آنچه که شخصاً در اختیار دارند، برای ماکسیممکردن سود خود استفاده کنند. علاوهبر این، پراپ فرم ایرانی غالباً دسترسی به تحقیقات بازار عمیقتر و ابزارهای تجزیهوتحلیل پیشرفتهتری دارد که میتواند مزیت رقابتی قابل توجهی برای معاملهگران ایجاد کند.
پراپتریدینگ (Proprietary Trading)، به فعالیت این شرکتهای معاملاتی یا همان پراپ فرمها اشاره دارد که در آن، سرمایه و منابع مالی خاص خود را برای انجام معاملات روی انواع ابزارهای مالی مانند سهام، اوراق قرضه، کالاها، ارزها و دیگر موارد ذکرشده بهکار میبرد. هدف از این نوع معاملات، برخلاف معاملات کمیسیونی که بر پایه دریافت کمیسیون از مشتریان بابت خدمات معاملاتی انجام میپذیرد، کسب سود مستقیم از بازار است.
در پراپتریدینگ، تریدرهای شرکت، معاملات را بر اساس تحلیلها و پیشبینیهای خود انجام میدهند و هیچ الزامی برای پاسخگویی به مشتریان وجود ندارد. این آزادی عمل به معاملهگران این اجازه را میدهد تا استراتژیهای متنوعتر و ریسکپذیرتری را در پیگیری اهداف خود دنبال کنند.
پراپتریدینگ میتواند شامل معاملات روزانه (Day Trading)، سوینگ تریدینگ (Swing Trading)، معاملات موقعیتی (Position Trading) و انواع دیگر استراتژیهای معاملاتی باشد که هریک دارای ریسک و پتانسیل سود خاص خود هستند. از مزایای این نوع معاملات، میتوان به تمرکز کامل بر بازار و استفاده بهینه از تخصص معاملهگران اشاره کرد. با اینحال، پراپتریدینگ ریسکهای قابل توجهی هم به همراه دارد و در صورت عدم مدیریت صحیح، میتواند منجر به زیانهای سنگین شود.
پراپ فرمها یا شرکتهای معاملاتی اختصاصی، مکانیزم کاری منحصربهفردی دارند که به آنها اجازه میدهد با استراتژیها و مدلهای تجاری گوناگون در بازارهای مالی فعالیت کنند. در ادامه به بررسی نحوه کار پراپ فرم ایرانی میپردازیم:
سرمایهگذاری اختصاصی: همانطور که گفته شد، پراپ فرمها بهجای استفاده از پول سرمایهگذاران خارجی یا مشتریان، از سرمایه خود برای انجام معاملات استفاده میکنند. این امر به آنها امکان میدهد تصمیمات سریعتر و ریسکپذیرتری بگیرند، چرا که نیازی به توافق یا تایید سرمایهگذاران ندارند. آنها میتوانند از استراتژیهای مختلفی برای افزایش سود خود استفاده کنند، مانند اعتباردهی با اهرم (Leverage)، معاملات کوتاهمدت، سرمایهگذاری بلندمدت و معاملات در بازارهای مختلف.
استخدام و آموزش معاملهگران: پراپ فرمها اغلب تریدرهای ماهر و باتجربه را از طریق یک فرآیند انتخاب دقیق و سختگیرانه جذب میکنند. پس از استخدام، تریدرها ممکن است آموزشهایی دریافت کنند که شامل شناسایی فرصتهای معاملاتی، مدیریت ریسک و استفاده از ابزارهای مختص به معاملات است تا درک دقیقتری از استراتژیهای معاملاتی، مدیریت ریسک و تحلیل بازار بهدست آورند.
ریسک و سود: تریدرها در پراپ فرم ایرانی، به ازای سودی که به دست میآورند، پاداش میگیرند. این امر معمولاً شامل مشارکت در درصدی از سودها است که گاهی اوقات فراتر از مبلغ مشخصی است. البته ممکن است در زیانها هم سهیم باشند. همه چیز بستگی به قراردادی دارد که بین پراپ فرم ایرانی و تریدر بسته میشود.
دسترسی به تکنولوژی و دادهها: پراپ فرمها به مؤلفههای پیشرفته تکنولوژیکی، مانند پلتفرمهای معاملاتی با قابلیت انجام معاملات سریع، ابزارهای تحلیلی پیشرفته و دادههای بازار در زمان واقعی دسترسی دارند که به تریدرها اجازه میدهد تصمیمگیریهای مبتنی بر داده داشته باشند و بسیار دقیقتر عمل کنند. این پلتفرمها در دسترس تریدرهای مستقل قرار ندارد و این امر، تریدرهای پراپ فرم را در موقعیت بهتری قرار میدهد.
مدیریت ریسک: انواع پراپ فرم ایرانی، سیستمهای مدیریت ریسک قدرتمندی را به کار میبرند تا از سرمایه خود محافظت کنند. این سیستمها، میتواند شامل تنظیم حداکثر زیان روزانه، از دست ندادن بیش از مقدار معینی از سرمایه و استفاده از استراتژیهای معاملاتی متنوع برای پراکندگی ریسک باشد.
تنظیمات قانونی: پراپ فرمها تحت قوانین و مقررات مالی مختلف کشورهایی که در آن فعالیت میکنند، عمل میکنند. آنها باید استانداردها و الزامات فراوانی را برای به حداقلرساندن فعالیتهای پرریسک و حفظ شفافیت بازار رعایت کنند.
اپوفایننس بهعنوان بهترین بروکر فارکس با داشتن ویژگیهای نوآورانه در حوزه معاملات مالی، این فرصت را به تریدرها میدهد تا از تجربیات و استراتژیهای تریدرهای برتر بهرهمند شوند. از طریق پلتفرم معاملات اجتماعی یگانه خود، کاربران قادرند بهطور مستقیم استراتژیهای سودآور را به پروفایل خود اضافه کرده و بدون درگیری در پیچیدگیهای تحلیل بازار، معاملات حرفهای را کپی کنند.
اپوفایننس یک بروکر آنشور با رگوله ASIC است که معیارهای بالایی از امنیت و شفافیت را ارائه میدهد. این ویژگی به مشتریان اطمینان میدهد که در یک محیط معتبر و محافظتشده سرمایهگذاری کنند. علاوهبر این، اسپردهای بهشدت رقابتی، معاملهگران را قادر میسازد تا از هزینههای معاملاتی کمتری برخوردار شوند و بالاترین پتانسیل را از نظر بازدهی سود در تریدهای با حجم بالا داشته باشند.
تریدرها چگونه میتوانند در پراپ فرمها فعالیت کنند؟
گامهای فعالیت در یک پراپ فرم ایرانی، معمولاً در دو بخش ارزیابی میشود. در بخش نخست یا فاز آزمونی، تریدر برای دورهای معین، تنها با حساب آزمایشی ترید میکند که در آن باید تواناییهای خود را در ایجاد سود و هدایت موفق معاملات اثبات کند. در صورتی که در این بخش به موفقیت دست پیدا کند، وارد فاز دوم یا مرحله سرمایه واقعی میشود. در این قسمت، معاملهگر با بهکارگیری سرمایه واقعی شروع به انجام معاملات مینماید و سود حاصل از معاملات تقسیم میشود.
قواعد و مقررات متعلق به شرکتهای پراپتریدینگ، بهطور معمول شامل مجموعهای از شروط تخصصی است که معاملهگر موظف به پیروی از آنها است. بهطور کلی میتوان مراحل شروع فعالیت در پراپ فرم ایرانی را بهصورت زیر خلاصه کرد:
جذب: اولین گام، جذب استعدادها از طریق آگهیهای شغلی در پلتفرمهای آنلاین، نمایشگاههای کاریابی و شبکههای حرفهای است.
بررسی رزومه و انتخاب اولیه: کاندیداهایی که رزومههای خود را ارسال میکنند، بر اساس تجربه، تحصیلات، دستاوردها و مهارتهای شخصیشان مورد بررسی قرار میگیرند.
مصاحبه: در این مرحله، معمولاً چند راند مصاحبه انجام میشود که میتواند شامل مصاحبههای تلفنی، ویدئویی و حضوری باشد. این مصاحبهها برای سنجش مهارتهای تحلیلی، دانش بازارهای مالی، سابقه و تجربه معاملهگری و قابلیتهای ارتباطی است.
آزمونهای تخصصی و تحلیلی: اغلب به کاندیداها آزمونهایی ارائه میشود تا تواناییهای تجزیهوتحلیل، تفکر منطقی و استعداد معاملهگری آنها سنجیده شود. آزمونها میتوانند شامل پرسشهای کمی، مدیریت ریسک و تحلیل بازار باشند.
نمونه کار یا دوره آزمایشی: پراپ فرمها از کاندیداها میخواهند که یک دوره آزمایشی را سپری کنند تا بتوانند مهارتها و تواناییهای خود را اثبات کرده و به نمایش بگذارند.
تصمیمگیری نهایی و پیشنهاد شغلی: پس از بررسی عملکرد کاندیدا در تمام مراحل قبلی، پراپ فرم ایرانی تصمیم نهایی را گرفته و به کاندیدای مناسب پیشنهاد شغلی میدهد. اگر کاندیدا پیشنهاد را بپذیرد، روند استخدام تکمیل میشود.
کارگاهها یا دورههای آموزشی: ممکن است کاندیداها در دورههای کوتاهمدت یا کارگاههایی شرکت کنند تا با فرهنگ شرکت آشنا شوند و مهارتهای پایهای مورد نیاز برای موفقیت در شرکت را کسب کنند.
این فرآیند، میتواند کاملاً رقابتی باشد. پراپ فرمها بهدنبال استعدادهایی هستند که پتانسیل بالایی برای تبدیلشدن به تریدرهای موفق از خود نشان دهند.
مزایای پراپ فرم
کار با پراپ فرم ایرانی، مزایای زیادی داد که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم:
کنترل کامل بر استراتژیهای معاملاتی
معاملهگران میتوانند استراتژیهای معاملاتی را بدون محدودیتهایی که در مدیریت پول برای شخص ثالث وجود دارد، آزمایش و اجرا کنند. در مقایسه با تریدرهایی که مجبور هستند با پول مشتریان و طبق قوانین ویژه و سفت و سخت مدیریت سرمایه (asset management) معامله کنند، تریدرها در پراپ فرم ایرانی از آزادی عمل بالاتری برخوردارند. در این محیط، آنها توانایی دارند تا استراتژیهای معاملاتی خلاقانه و نوآورانه خود را آزمایش کرده و اجرا نمایند.
با دسترسی به سرمایه زیاد و ابزارهای پیشرفته معاملاتی، تریدرها میتوانند استراتژیهای جدیدی را تست کرده و تاثیر آنها را درحالات مختلف بازار بسنجند. تریدرها میتوانند با سرعت بیشتری به تغییرات بازار پاسخ دهند و فرصتهای کوتاهمدت را به سود خود تبدیل کنند. بازخوردهای دائمی از معاملات انجامشده به معاملهگران اجازه میدهد تا استراتژیهای خود را مدام اصلاح و پالایش کنند، بهطوری که همواره بهترین اقدام ممکن را انجام دهند.
بهرهمندی از اهرم بالا
پراپ فرمها معمولاً دسترسی به سطوح بالاتری از اهرم مالی دارند که میتواند باعث افزایش پتانسیل سوددهی در معاملات شود. اهرم بالا، اصطلاحی است که در دنیای مالی بهکار میرود و به توانایی سرمایهگذاری با مبلغی بیشتر از سرمایهی واقعی ارجاع دارد. در بازار سرمایه، اهرم به شکل نسبتی است که نشان میدهد به ازای هر دلار سرمایهی واقعی، چند دلار میتوانید در معامله استفاده کنید. برای مثال، اهرم 1:100، بدین معنی است که با 1 دلار سرمایهی واقعی، میتوانید 100 دلار در بازار معامله کنید.
از آنجا که پراپ فرمها به منابع مالی گستردهتری در مقایسه با سرمایهگذاران فردی دسترسی دارند، اغلب قادر به دسترسی به میزان بالاتری از اهرم هستند. این بدان معناست که میتوانند با سرمایهگذاریهای نسبتاً کوچک، موقعیتهای معاملاتی بزرگی داشته باشند.
انواع پراپ فرم ایرانی، اغلب در فناوریهای آخرین نسل سرمایهگذاری میکنند تا از اطلاعات لحظهای و ابزارهای تحلیلی پیشرفته بهرهمند شوند و آنها را در اختیار تریدرها قرار میدهند. دسترسی به فناوریها و دادههای پیشرفته، یکی از عناصر اصلی است که پراپ فرمها را از معاملهگران فردی مجزا میکند. از آنجایی که پراپ فرمها بهدنبال حداکثر کردن سود و کاهش ریسک از طریق تصمیمگیریهای دقیق معاملاتی هستند، عمدتاً در ابزارهای تجزیهوتحلیل مارکت و فناوریهای اطلاعرسانی، سرمایهگذاری زیادی میکنند.
کامپیوترهایی با قدرت پردازش بالا، نمایشگرهایی با وضوح بالا، اتصالات اینترنتی با سرعت بسیار زیاد و الگوریتمهای پيچيده معاملاتی که توسط تیمهای متخصص توسعه یافتهاند، فقط بخشی از سرمایهگذاری در فناوری است که در این شرکتها انجام میگیرد. این نوآوریها به معاملهگران اجازه میدهد تا به دادههای بسیار دقیق و آنالیزهایی که بهصورت لحظهای بروز میشوند، دسترسی داشته باشند.
علاوهبر این، پراپ فرمها از پیشرفتهترین سیستمهای مدیریت ریسک و تجزیهوتحلیل دادهها که میتوانند به سرعت حجم گستردهای از اطلاعات را تجزیهوتحلیل کنند، بهره میبرند. این قابلیتها به معاملهگران کمک میکند تا الگوهای بازار را شناسایی کنند، ریسکها را ارزیابی نمایند و با استفاده از اطلاعات بهروز، تصمیمات بهتر و دقیقتری بگیرند.
پرداخت بر اساس عملکرد در پراپ فرم ایرانی
تریدرها اغلب براساس عملکرد خود پاداش میگیرند. این امر، مشوقی برای آنها است که برای بهبود مداوم و کسب سودهای بالاتر تلاش کنند. تریدرها به چند روش میتوانند از عملکرد خود پاداش بگیرند:
مدل اشتراک در سود: در این مدل، معاملهگران درصدی از سودی که ایجاد میکنند را بهعنوان پاداش دریافت میکنند. این سود میتواند از چند درصد برای تریدرهای تازهکار تا بیش از 50 درصد برای تریدرهای بسیار موفق باشد.
مبتنی بر سقف پاداش: برخی پراپ فرمها، ممکن است سقفی برای مبلغ پاداش تعیین کنند تا از ریسکهای بیش از حد توسط معاملهگران جلوگیری شود.
حداقل عملکرد: ممکن است یک حداقل میزان سودی که باید قبل از دریافت پاداش به آن دست یافت، تعیین شود. این میزان به عنوان “hurdle rate” شناخته میشود.
تنوعبخشی به درآمد در پراپ فرم ایرانی
پراپتریدینگ یک روش عالی برای تنوعبخشی به منابع درآمد و کاهش وابستگی به درآمدهای سنتی است.
آموزش و توسعه حرفهای در پراپ فرم ایرانی
بسیاری از پراپ فرمها، برنامههای آموزشی برای تریدرها فراهم میآورند که میتواند به توسعه مهارتهای تجاری و شخصی آنها کمک کند.
انعطافپذیری در ساعت کاری
اگرچه کار در پراپ فرم ایرانی میتواند فشرده و رقابتی باشد، اما اغلب به معاملهگران اجازه میدهد تا انعطافپذیری بیشتری نسبت به ساعت کاری خود داشته باشند.
ریسک متمرکز در پراپ فرم ایرانی
بهجای آنکه سرمایهگذاران یا مشتریان با ریسک مواجه شوند، پراپ فرمها خود ریسکها را به عهده میگیرند. این امر باعث میشود تریدرها بتوانند بدون نگرانی از پاسخگویی به سرمایهگذاران، روی عملکرد خود تمرکز کنند.
پراپتریدینگ علیرغم مزایای متعدد، ریسکهای قابل توجهی هم دارد که از جمله آنها میتوان به احتمال ضرر مالی و نوسانات بازار اشاره کرد. بنابراین مهم است که پیش از ورود به این حوزه، این ریسکها بهدقت ارزیابی شوند.
معایب پراپ فرم ایرانی
هر چند پراپ فرم ایرانی به تریدرها و شرکتها مزایای قابل توجهی میدهد، اما لازم است توجه داشته باشید که چند مورد عیب هم در کار هست که شامل موارد زیر میشود:
ریسک بالا: پراپتریدرها معمولا با مقادیر بزرگی از پول و اهرم بالا کار میکنند که میتواند به نوسانات شدید در سود و زیان منجر شود.
فشار روانی زیاد: تمرکز روی کسب سود، بهویژه در محیطهای رقابتی که عملکرد قابل قیاس است، میتواند فشار روانی زیادی روی تریدر ایجاد کند.
محدودیت در ابزارهای معاملاتی: برخی از پراپ فرمها، ممکن است معاملهگران را محدود به استفاده از استراتژیها و ابزارهایی کنند که تنها درون فرم مورد تأیید هستند.
هزینههای پنهان: بهرغم دریافت سود بالا، گاهی اوقات تریدرها ممکن است با هزینههای مدیریت ریسک، اشتراکهای دادهای و دیگر کسورات مواجه شوند.
وابستگی به پراپ فرم ایرانی: تریدرها در یک پراپ فرم، ممکن است امکان کمتری برای توسعه پرتفوی شخصی داشته باشند و به فعالیتها و داراییهای شرکتشان بسیار وابسته باشند.
نبود بیمه سپرده: برخلاف حسابهای شخصی که ممکن است تا حدودی تحت پوشش سیستمهای بیمه سپرده قرار بگیرند، پولهایی که در پراپتریدینگ استفاده میشوند، معمولاً بیمه نیستند.
کاهش انعطافپذیری: با توجه به اینکه تریدرها باید طبق دستورالعملهای شرکتی عمل نمایند، ممکن است نتوانند به اندازه کامل از انعطافپذیری مزایای شغلی خود بهره بگیرند.
محدودیتهای قانونی و مقرراتی: پراپ فرمها معمولاً تحت نظارت شدید نهادهای مالی هستند و این مقررات میتوانند در عملیات روزمره آنها اختلال ایجاد کنند.
بازگشت به سرمایه ثابت وجود ندارد: تضمینی برای کسب سود وجود ندارد و اگر تریدرها عملکرد خوبی نداشته باشند، ممکن است درآمدی هم نداشته باشند.
این لیست فقط بخشی از چالشها و معایب پراپتریدینگ را شامل میشود. تریدرهای موفقِ پراپ فرم ایرانی، میتوانند این چالشها را با مدیریت دقیق ریسک، آموزش مداوم و توافق واضح درباره شرایط کاری مدیریت نمایند.
پراپ فرم ایرانی با بهکارگیری ترکیبی از تکنولوژیهای پیشرفته و استعدادهای برتر، به معاملهگران ماجراجو فرصت میدهد تا به سطوح بینظیری از موفقیت دست یابند. درحالی که ریسکها و چالشها، همچنان بخشی از معادله هستند. استفاده از سرمایه کلان و آخرین اطلاعات و تکنولوژیهای روز، این فرصت را در اختیار تریدرها قرار میدهد که از دانش و تخصص خود به بهترین شکل ممکن بهره بگیرند.
آیا در جستجوی راهی نوین برای دستیابی به قلههای جدید تجارت و کسب سود هستید؟ اپوفایننس سبک ترید شما را متحول خواهد کرد. با اسپردهایی شگفتانگیز که به صفر پیپ نزدیک میشوند، این برند هر تریدری را قادر میسازد تا قدرت خریدوفروش خود را به حداکثر برساند و سود بیشتری را نصیب خود کند. اپوفایننس با ارائه ‘Technical Views’ به شما، برترین تحلیلهای بازار را خواهد داد تا با بهرهگیری از ترکیب تجربه تحلیلگران باتجربه و قدرت الگوریتمهای پیشرفته، استراتژیهای معاملاتیتان را پیچیدهتر و در عینحال سادهتر به اجرا درآورید.
اپوفایننس با مشاوره و پشتیبانی دائم، همواره در کنار شما است و تجربه بیدغدغهای را برای شما به ارمغان میآورد. نگران پیچیدگیها نباشید. پلتفرم اپوفایننس به شما اطمینان میدهد و همقدم با شما خواهد بود تا به یک تریدر حرفهای تبدیل شوید و نهایتاً، با پلتفرم سوشیال ترید اختصاصی اپوفایننس، در کنار بهترین معاملهگران قدم بگذارید و با کپی کردن استراتژیهای آنها، بهراحتی از سود معاملات حرفهای بهرهمند شوید. پس چرا منتظرید؟ با اپوفایننس، همین امروز شروع به معامله کنید و آیندهی مالی خود را دوباره بسازید. جهان معاملات، فقط یک کلیک با شما فاصله دارد.
پراپ فرمها شرکتهایی هستند که سود خود را از طریق معاملهگری با سرمایهی خود در بازارهای مالی بهدست میآورند. این شرکتها برخلاف بروکرها یا بانکهای سرمایهگذاری که معاملات را برای مشتریان انجام میدهند، تنها روی موفقیت معاملات خود تمرکز دارند. آنها میتوانند با استفاده از استراتژیهای متنوع، از جمله معاملات روزانه، معاملات سوئینگ و استراتژیهای الگوریتمی فعالیت کنند.
چگونه میتوان در یک پراپ فرم کار کرد؟
برای کار در پراپ فرمها، معمولاً نیاز به تخصص در تحلیل بازار و داشتن تجربه قبلی در ترید است. اغلب پراپ فرمها، یک دورهی آزمایشی را پیش از پذیرش نهایی درخواستکنندگان فراهم میکنند که در آن توانایی تریدرها در تولید سود و مدیریت ریسک مورد ارزیابی قرار میگیرد. پس از گذراندن موفقیتآمیز این دوره، تریدرها میتوانند با دسترسی به سرمایهی شرکت وارد فعالیتهای معاملاتی شوند.
مزایا و معایب کارکردن در یک پراپ فرم چیست؟
مزایای کارکردن در یک پراپ فرم، شامل دسترسی به سرمایهی گسترده، ابزارهای معاملاتی پیشرفته، تحقیقات بازار عمیق و اغلب آموزشهای تخصصی میشود که میتواند به تریدرهای متوسط کمک کند تا مهارتهای خود را به سطح حرفهایتری ارتقا دهند. در مقابل، معایب آن شامل ریسکهای مالی بالا، فشارهای روانی ناشی از نوسانات بازار و محدودیتهایی در تصمیمگیریها بر اساس قوانین شرکت است. همچنین ممکن است معاملهگران نتوانند معاملات خود را بر اساس ترجیحات شخصی خود تنظیم کنند و باید طبق استراتژیهای تعیینشده توسط پراپ فرم پیش بروند.